May 11
🔷 وقتی رزمندگان با زبان #روزه و لب تشنه به وصال حضرت حق رسیدند...
🔺یادمان نرود این روزها و شب ها را که با امنیت و آزادی روزه داریم، مدیون چه کسانی هستیم...
#شهدا #دفاع_مقدس
🆔 @shohada_tmersad313
#رفاقت_به_سبک_تانک💌
🌹نماز شب با طعم طالبی🍈🌹
((آن چه می خوانید ، خاطره ای است از یکی از رزمندگان غواص در سال های دفاع مقدس :
اوایل سال 65 در پایگاهی بنام شهید شاكری كه در حاشیه ی رود كارون نزدیك خرمشهر، قرار داشت،آموزش های ویژه ی غواصی ما شروع شد كه به اقرار همه ی همرزمان ، روزهای آموزش غواصی شهید شاكری ، از بهترین و پرخاطره ترین روزهای جبهه بود.
شوخی ظریفی متداول بود كه بچه ها، وقتی به هم می رسیدند، عنوان می كردند كه بابا این نماز شب هم عجب عطشی میاره...و اونوقت شنونده هم طبعا جملاتی شبیه به این را تكرار می كرد: پیف پپف ،بوی ریا بلند شد... و متعاقب آن خنده و...😂))
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#قابلمه_خورش....!!
🌷فرمانده گروهانمان روزی ما را جمع كردند كه برایمان صحبت كند. معمولاً این قبیل جلسات با عملیات آینده بی ارتباط نبود. در انتهای سخنرانی، گفتند«قبل از جاكن شدن ببینید چیزی كم و كسری نداشته باشید، جلوتر نمی توانیم تهیه كنیم.»
🌷منظور ایشان وسایل شخصی و رزمی و سلاح و مهمات و سایر تجهیزات بود. یكی، دو، سه نفر راجع به وسایلشان سئوال هایی كردند و نشستند. از آن میان، پیرمردی برخاست، سید ابراهیم بود، كمك تداركات چی گروهان. گفت: «آقا ما قابلمه خورش نداریم....!!»
📚 کتاب " فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها)" نوشته ى سید مهدی فهیمی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#روزه_به_سبك_اسرا....
🌷ماه رمضان شروع شده بود. عراقی ها به اُسرا خیلی سخت می گرفتند. نماز خوندن و روزه گرفتن جرم محسوب مى شد. بارها بعثی های عراقی می ریختند و نمازمون رو خراب می کردند.
🌷برا اینکه روزه بگیریم نقشه های زیادی می کشیدیم!! بچه ها غذای ظهر رو توی نایلون می ریختند و زیر پیرهنشون پنهان می کردند، این می شد غذای افطار.
🌷....وای به حال اونکه لو می رفت، حسابی شکنجه اش می کردند. بعضی ها هم ته مونده ی غذای شب، برا سحری نگه می داشتند. ماه رمضان با تمام سختی هاش خیلی باصفا بود....
❌ اُسرا، ولى نعمتان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#اين_بيت_المال_بود....
🌷آخرين نفرى که از عمليات برمى گشت خودش بود. يک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره، حالا آن طرف دموکرات ها بودند و آتششان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت، برنگشت. گفتيم: «اگه شهيد مى شدى…؟» گفت: «اين بيت المال بود.»
🌹خاطره اى به ياد فرمانده جاويد الاثر حاج احمد متوسليان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#روز_چهلم....
🌷چهل صبح بعد از نماز صبح زیارت عاشورا می خواند تا خدا دعایش را اجابت کند و شهید شود. به شوخی بهش گفتم: "این عملیاتی که من تدارکش را دیده ام اینقدر فشارش بالاست که اگر هم نخوانی شهید می شوی، نیازی به نذر کردن ندارد."
🌷....گفت: "اگه شهید نشم، باز از اول می خوانم. این قدر چهل روز، چهل روز زیارت عاشورا می خوانم تا شهید شوم." روز چهلم کار فیصله پیدا کرد و شهید شد، به دور دوم هم نرسید....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313