eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
235 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 انقلاب ما محدود به ایران نیست، بلکه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است / امام خمینی (ره) 🇮🇷 سهم تأثیرگذاری هر انسان در حرکت زمین بسمت چشم‌انداز نهایی و آینده‌ی الهی‌اش، دقیقاً به قدر وسعت نفس اوست. 🇮🇷 اینکه انقلاب محدود به ایران نیست، و شروعِ ماجرای باشکوهِ تمدن‌سازی الهی است، برای معرفی وسعت روح‌الله کافی‌ست. طرح ؛ استودیو "انسانِ تمام" ▪️ویژه رحلت رحمت‌الله علیه 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ‌گاه به من بی‌احترامی نکردند ‌ 💌 «تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است...» این جملات، نخستین سطر‌های نامه یکی از بزرگترین رهبران معاصر به همسر خود است. 🔸مرحومه خدیجه ثقفی(همسر امام) می‌گفت امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند؛ یعنی یک حرف بد یا‌‎ ‌‏زشت به من نمی‌زدند. ایشان حتی در اوج عصبانیت،‌‎ ‎هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌کردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف‌‎ ‌‏می‌کردند.همیشه تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند.به بچه‌ها‌‎ ‌‏هم می‌گفتندصبر کنیدتا خانم بیاید. 🔸ولی اینکه من بگویم‌‎ ‌‏زندگی مرا به رفاه اداره می‌کردند، نه. طلبه بودندو نمی‌خواستند دست پیش این و آن‌‎ ‌‏دراز کنند. 🔸حتی حاضرنبودندکه من درخانه‌‎ ‌‏کار بکنم. یکبار وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را‌‎ ‌‏بشویم، ایشان همینکه دیدندمن دارم ظرف‌ها را می‌شویم گفتندفریده، برو، خانم داردظرف می‌شوید برداشت‌هایی از سیره‌‌ امام خمینی، ج ۱، ص۸۴ 🆔 @shohada_tmersad313
نشینان کُرد دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» – رانندگی بلدی؟ – کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش، اینا دو – سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس.... 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹آخرین اعزامش بود. ساکش را بست و آماده‌ی رفتن شد. ولی این پا و آن پا می کرد. بالاخره به حرف آمد. - مهدیه و وحید رو بیر بیرون که رفتن منو نبینن و دنبالم گریه نکنن. 🌹بچه ها را بردم خانه ی همسایه و از همان جا کوچه را پاییدم. ولی هرچه منتظر شدم، از خانه بیرون نیامد. برگشتم. دیدم قنداقه ی دختر هفده روزه مان را بغل گرفته و گریه می کند و با او حرف می زند 🌹۔ اسمتو فاطمه گذاشتم تا در پناه حضرت فاطمه (س) باشی..... منو ببخش بابا که پدر خوبی برات نبوده جلو رفتم و در حالی که سعی می کردم جلوی گریه ام را بگیرم، گفتم: «با بچه حرف میزنی؟ اون که نمی فهمه!» اشک هایش را پاک کرد و گفت: «چطور نمیفهمه!؟ ببین چه خوب داره گوش می ده». قنداق دختر کوچولویمان را از آغوشش بیرون کشیدم تا بتواند از او دل بکند "شهید حسین مرشدلو" ✍راوی: همسر شهید 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹تازه از رُفت و روب خانه فارغ شده بودم. رفتم توی حیاط که دست و رویم را بشویم. دیدم حسین بالای درخت است و دارد توت جمع می کند. بنای داد و بیداد گذاشتم. - تازه حیاط و جارو کردم. اگه بیای پایین حساب تو میرسم. 🌹با گردن کج گفت: «خودم دوباره حیاط رو جارو می کنم. دارم برای پیرمردهایی که توی کوچه نشستن توت جمع می کنم. اونا که نمیتونن برن بالای درخت». از آن بالا نگاهی انداخت به من و ادامه داد: - وقتی براشون توت میبرم دعام می کنن. "شهید حسین شرشری مقدم" ✍راوی :خواهر شهید 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
🌹🕊🌹🕊🌹 و ای مهربان همسرم که نام نیکویت در سایه سار خاندان علی(ع) و فاطمه(س) خوش درخشیده است و می‌باید بوسه زد بر دستان پدر و مادرت که چونان نام پر عظمتی را برایت به هدیه داده‌اند؛ و بر توست که مانند نامت رفتار نمایی و زینب‌وار لقا مرا بپذیری و رفتنم را همچون هدیه‌ایی از جانب خدا بدانی و مانند او مردانه و استوار در برابر مشکلات ایستادگی نمایی و فرزندانم را به لطف و یاری خدا چونان تربیت نمایی که برای اسلام و سرزمین پاکمان سربازانی در خور افتخار باشند. "شهیدمحمد حسین فاضلی" 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 جریمه تأخیر نماز اول وقت 🌷 يكى از دوستان شهيد رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. 🥀 شهيد رجائى فرمود: "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم." 📒 روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص۲۹ 📿 🆔 @shohada_tmersad313
🌤 🗓امروز ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ مصادف‌با سالروز: 🦋ولادت شهید 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت‌های تکان دهنده مادر شهید لطف‌الله شکری به زبان مازندرانی بر سر پیکر مطهر شهید 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍃زائر همیشگی بود. در سال چند بار دلش را برمیداشت و راهی می شد. به قول خودش امام رضا بسیاری از دردهایش را دوا کرده بود. به گمانم آرزوی شهادت را گره زده بود به شبکه های شاید هم روبروی گنبد طلا با اشک چشم عاقبت بخیری را آرزو کرده بود. 🍃هرچه بود امام رضا براتش را داد و راه صد ساله را یک شبه طی کرد.در وصیت نامه اش نوشته:« صدای هل من ناصر ینصرنی از جانب شنیده می شود و گویا تاریخ همچنان تکرار شدنی است اما این بار کور خوانده اند. آن تعرضی که در به مولایم و اهل بیتش کردند این بار تکرار نخواهد شد....》 🍃در آغوش با دنیا و تعلقاتش خداحافظی کرد و راهی شد، در ماه مهمانی خدا با زبان روزه و لب های تشنه دعوت شد به رزق شهادت. در اولین شب قدر که همه برای فرق شکافته علی گریه می کنند و برای خودشان طلب ، شهادتش ثبت شد و در دومین شب قدر عاقبت بخیری اش امضا... 🍃آری او راه صد ساله را یک شبه طی کرد و ما هنوز قدرِ قدرهایمان را نمی دانیم و العفو هایمان را به بدهکاریم... ✍نویسنده: منتظر 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣۰ شهریور ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱٣٩٧ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای فسا 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
🌹آخرین اعزامش بود. ساکش را بست و آماده‌ی رفتن شد. ولی این پا و آن پا می کرد. بالاخره به حرف آمد. - مهدیه و وحید رو بیر بیرون که رفتن منو نبینن و دنبالم گریه نکنن. 🌹بچه ها را بردم خانه ی همسایه و از همان جا کوچه را پاییدم. ولی هرچه منتظر شدم، از خانه بیرون نیامد. برگشتم. دیدم قنداقه ی دختر هفده روزه مان را بغل گرفته و گریه می کند و با او حرف می زند 🌹۔ اسمتو فاطمه گذاشتم تا در پناه حضرت فاطمه (س) باشی..... منو ببخش بابا که پدر خوبی برات نبوده جلو رفتم و در حالی که سعی می کردم جلوی گریه ام را بگیرم، گفتم: «با بچه حرف میزنی؟ اون که نمی فهمه!» اشک هایش را پاک کرد و گفت: «چطور نمیفهمه!؟ ببین چه خوب داره گوش می ده». قنداق دختر کوچولویمان را از آغوشش بیرون کشیدم تا بتواند از او دل بکند "شهید حسین مرشدلو" ✍راوی: همسر شهید 🌷 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روح‌خدا‌بھ‌خدا‌پیوست🖤🏴'' 🏴 فرا رسیدن ۱۴ خرداد ماه سالروز رحلت جانگداز امام خمینی(ره) تسلیت باد. 🥀 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 لوح | شهید حاج قاسم سلیمانی: خدا را سپاس میگویم که سرباز رکاب خمینی(ره) شدم 🚩شهید سلیمانی در وصیت‌نامه سیاسی الهی: 🔻خداوندا! تو را سپاس که در زمانی اجازه‌ی ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سـرباز رکاب او شوم. 🏴انتشار به مناسبت ایام سالگرد ارتحال حضرت (ره) 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️السلام علیک یا روح‌الله☀️ در سی و سومین سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی(ره)، با ولی فقیه زمان امام خامنه ای تجدید بیعت می‌کنیم.✋ ⚫️السّلام علیک یا روح الله 🏴رحلت 🆔 @shohada_tmersad313