eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
229 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_اول که رفته بودیم گفتند: «کسے حق ورزش‌کردن نداره.»☝️🏾 یه روز یکے از بچه‌ها رفت ورزش کرد🤸🏻‍♂ مامورعراقے تا دید اومد، درحالے که خودکار و کاغذ دستش بود📝 برایِ نوشتن اسم دوستمون جلو اومد و گفت:«ما اسمک؟😐» ( اسمت چیه؟) رفیقمون ، هم شوخ بود و هم زرنگ ؛ کم نیاورد و برگشت و گفت: «گچ پژ.»😎 باور نمےکنید، تا چنددقیقه اون مامور عراقے هرکاری کرد این اسمو تلفظ کنه، نتونست ول کرد گذاشت رفت🚶🏻‍♂ و ما هِی مےخندیدیم... 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا❁﷽❁ا 🌺 🌸 ۳۵روزتاعیدغدیر 🌸 🌺امام رضا علیه السلام: مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي قَبُولِهِمْ وَلَاءَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ كَمَثَلِ الْمَلَائِكَةِ فِي سُجُودِهِمْ لِآدَمَ وَ مَثَلُ مَنْ أَبَى وَلَايَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ مَثَلُ إِبْلِيسَ... 🔸مومنانی که ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام در روز غدیر را قبول کردند مثل فرشته‌هایی هستند که بر حضرت آدم علیه‌السلام سجده کردند و آنها که از ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام سرپیچی کردند مثل شیطان هستند. 📚 اقبال الاعمال، ج1 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمّد شرمنده ... . ✍🏻بعضی خنده ها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ چون خنده‌های سرسری و از روی سبُکسری نیستند، تهِ تهِ خنده بعضی آدم‌ها هزار هزار حرف و سخن ناب نشسته. مثل خنده ها و شوخی‌های شهید محمد کوشکی نژاد... یک روز محمد یک عالمه اسلحه و وزنه را به خودش بست و رفت برای تمرین غواصی. وسط راه حسابی خسته شده بود و داشت زیر آب میرفت. این بود که تجهیزاتش را باز کرد و برگشت بالا گفت: (شرمنده! باعث خجالت! نزدیک بود خفه بشم. پیش خودم گفتم تجهیزاتم خفه بشن بهتر از اینه که خودم خفه بشم!) از همان موقع اسمش را گذاشتیم محمد شرمنده. خنده رو بود و شوخ و باعث روحیه گردان. شب عملیات بیت المقدس ۷ گفت: امشب خودم شرمنده میشم خداحافظی کرد و رفت و در آب شهید شد. ۷ 🌹 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞معرفی شهید💞 💚همسنگري بهشتيشهیدعليرضامشجری چون شغل نظامي داشت ازابتداي آشنايي‌ برایم ازمسيري كه پيش روخواهيم داشت، صحبت كرد.ازسختي راه،ازمأموريت‌ها ونبودن‌هاي گاه وبيگاه،ازشرايط كاري‌اش.عليرضا ازجهادوجنگ برايم صحبت كرد،ازجانبازي وشهادت،ومن باتوجه به همه اين صحبت‌هابه لطف خداپذيرفتم وخداراشاكرم كه همسنگري باعليرضارانصيب من كرد. تنها خواسته‌اش از من اين بودكه دربرابر همه سختي‌ها و پستي و بلندي‌هاي زندگي صبورباشم. من و عليرضاارديبهشت سال1391زندگي مشترك‌مان را درنهايت سادگي آغاز كرديم. زندگي ما رنگ و لعاب تجملات امروزي را نداشت. ❤️هديه بهشتي🌸 حاصل دو سال و نيم زندگي مشترکمان دختري به نام محدثه است كه درزمان شهادت پدرش يك سال داشت.براي من محدثه يك هديه بهشتي ست كه ازشهيدم به يادگار ماند. 🕊🍃مسافر نيمه شعبان💫 عليرضا اولين شهيد مدافع حرم حضرت سيدالشهدا(ع) ‌است. دو بار به سوريه رفت اما قسمتش شهادت در عراق بود. با توجه به حضور داعش در سامرا و حرم ائمه معصومين (ع) و تهديد به تخريب حرم سيدالشهدا (ع)‌ شهيد عليرضا مشجري و دوستانش جزو اولين گروهي بودند كه از سپاه قدس مأموريت يافته و عازم كشور عراق شدند و در نهايت با اصابت پرتابه جنگي به خودرويي كه در آن حضور داشتند در راه دفاع از حرم حضرت سيدالشهدا (ع) پنج روز بعد از اعزام در روز جمعه مصادف بانيمه شعبان سال 93 به جمع شهدا پيوست. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 🕊🌷 متـولـد :۱۳۶۷/۴/۲۴ مـحل تـولـد :تهران شـهادت :۱۳۹۳/۳/۲۳ مـحل شـهادت :عراق،مهران مـزار :بهشت زهرا(س) 🆔 @shohada_tmersad3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷دو سرهنگ شیک‌پوش و قبراق بر آستانه دفتر فرماندهی بچه‌های بسیج ظاهر می‌شوند و سراغ مجید بقایی را می‌گیرند. بسیجی‌ای جوان از دفتر بیرون می‌آید و می‌گوید: «لطفا اندکی صبر کنید تا صدایش کنم.» بسیجی خیلی سریع خود را به ایشان می‌رساند و می‌گوید: «آقا مجید دو نفر از برادران ارتشی با شما کار دارند.» جواب داد: «آن‌ها را به داخل دفتر راهنمایی کن، من الان می‌آیم.» بسیجی برمی‌گردد و به آن‌ها می‌گوید: «آقا مجید گفت بفرماييد تو من الان می‌آیم.» آن‌ها گفتند: «لطفا بگوييد کجاست ما خدمتش می‌رویم.» بسیجی گفت: «نه شما تشریف داشته باشید او الان ظرف‌ها را می‌شوید و می‌آید.» هر دو سرهنگ با هم متعجبانه پرسیدند: «ظرف‌ها را می‌شوید؟!» -خب آره. -آقا اشتباه نکنید؛ ما آقای مجید بقایی فرمانده سپاه شوش و فرمانده خط جبهه شوش را کار داریم. 🌷-بله می‌دانم شما با آقای دکتر مجید بقایی فرمانده تمام این محور کار دارید. باهم تکرار می‌کنند: -دکتر!؟ عجب او هم دکتر است. -هنوز هم بگم او خطاط و نقاش خوبی هم هست. و درحالی‌که به دیوار اشاره می‌کند نمونه‌ای از هنر خطاطی مجید را که روی کاغذی به دیوار نقش بسته است، نشان می‌دهد. -یعنی توی تمام این منطقه کسی نیست که ظرف‌هایش را بشوید؟ -نه اشتباه نکنید او هم ظرف‌های خود و هم ظرف‌های همه بچه‌ها را می‌شوید چون نوبت شهرداری اوست. -شهرداری...!؟ یکی از دو سرهنگ به کاغذی که روی دیوار چسبیده است نگاه می‌کند و شعر خطاطی شده توسط مجید را زمزمه می‌کند: بیا بیا که سوختم ز هجر روی تو، بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو. 🌷بعد از چند دقیقه دکتر مجید درحالی‌که آستین‌هایش را بالا زده بود و دست‌هایش را با چفیه‌ای خشک می‌کند بشاش و سرحال سرمی‌رسد و با آن‌ها احوالپرسی می‌کند و یکی از آن‌ها را تنگ در آغوش می‌کشد و می‌گوید: «جناب سرهنگ، چه عجب؛ یادی از ما کردی؟» سرهنگ عجولانه می‌پرسد: «تو داشتی ظرف‌های نیروهایت را می‌شستی؟» دکتر مجید با خونسردی می‌گوید: «هر نفر بعد از چندین روز نوبت شهرداری دارد و باید ظرف‌ها را بشوید و جارو کند و اسباب و اثاثیه را جابجا کند.» - آقای بقایی در این صورت نیروها به فرمانت هستند؟ - چرا که نه، آن‌ها برای من نمی‌جنگند برای اعتقادشان از من اطاعت می‌کنند. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار دکتر مجید بقایی منبع: سایت نوید شاهد 🌹 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نوبت نگهبانی علی اصغر نبود، ولی او داوطلبانه به درونگر نگهبانی آمد و خواست به جای یکی از نیروهای خسته پاس بدهد گفتم: «کمی بخواب! برای جایگزینی پیدارت می کنم. خوابید. ساعتی نگذشته بود که یکباره از جا پرید -کو؟! آقا! به اینجا که کسی نبود. آقا کجاس؟ 🌹يكباره در هم فرو ریخت و سرش روی شانه اش خمید. بعد از لختی زمزمه کنان گفت: «چرا بود! آقای خوش سیمایی بود... بهم گفت بیابریم » سکوت کرد و متفکرانه از سنگر بیرون رفت تا جای دیده بان خسته را بگیرد. 🌹شب از نیمه گذشته بود که فریاد کوتاه او از سنگر بیرونمان کشید. گلوله‌ی دشمن از پیشانی اش عبور کرده و در پس سرش حفره‌ای بزرگ ایجاد کرده بود. " شهید علی اصغر یوسفی پور" ✍راوی: هم‌رزم شهید 🌹 🆔 @shohada_tmersad313