پدر شهید طاهرنیا با بیان اینکه سجاد یک نیروی زبده و آموزش دیده عملیاتی بود گفت: کارهای او همیشه زبانزد مسئولان و فرماندهانش بود. روحیه کاری قوی و حس مسئولیت پذیری داشت و تا هنگامی کارش به اتمام نمیرسید محل کارش را ترک نمیکرد. در اکثر اوقاتی که با منزلش در قم تماس میگرفتم همسرش میگفت که هنوز در محل کار است و به خانه نیامده.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
پدر شهید میگوید: روحیه شهادت طلبی در سجاد به وضوح پیدا بود به گونهای که فرماندهان و دوستانش به شوخی از او میخواستند که از آنها فاصله بگیرد و به او میگفتند که چهرهاش نورانی است و اگر کنار ما قرار بگیری ممکن است ترکشی به ما اصابت کند.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
May 11
روز بعد از عاشورا در زمین کشاورزیام در روستا مشغول کار بودم که آقای اسماعیل عموزاده جانشین روابط عمومی سپاه قدس گیلان با من تماس گرفت و گفت که با من کاری دارند و مدام از گفتن اصل جریان طفره میرفت؛ من بهدلیل کار بر روی زمین به ایشان گفتم که شرایط دیدن ایشان را ندارم.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
پدر شهید ادامه میدهد: حدود یک ربع بعد از تماس آقای عموزاده، آقای رمضانی دوست دیگرم با من تماس گرفت و او نیز از من پرسید که به خانه نمیآیی؟ مدت کمی گذشت باز هم تلفن همراهم زنگ خورد و به من گفتند که نزدیک ماشینت در روستا هستیم و از این که چطور ماشینم را پیدا کردند کاملا تعجب کردم و اضطرابی عجیب به سراغم آمد.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
پدر شهید طاهرنیا با سوزی جانگداز سخنان خود میگوید: هنگامی که از زمین کشاورزی به سمت ماشین میآمدم بهخاطر اضطراب شدید هیچ متوجه مسیر نبودم و در آن لحظات اصلا"به یاد سجادم نبودم و یک لحظه نگران دامادم که او نیز پاسدار و در مأموریت بود شدم.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
پدر شهید با دیدگانی اشک آلود ادامه میدهد: هنگامی که به نزدیک ماشینم رسیدم آقایان عموزاده، رمضانی و مطلق در آن جا حضور داشتند و من سوار ماشین آنها شدم. آقای عموزاده به آرامی به من گفت که گویا سجاد مجروح شده است و باید به تهران برویم؛ در همان لحظه دوباره تلفن همراهم زنگ خورد و یکی از دوستانم در پشت تلفن شهادت سجاد را به من تسلیت گفت و بعد از اینکه تماس به پایان رسید موضوع را از آقای عموزاده سؤال کردم و او مرا در آغوش گرفت و گفت که سجاد آسمانی شده است.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
صحبت از شهادت پسر که شد اشک از چشمان پدر همانند سیل جاری شد و گفت: محمد حسین فرزند دوم سجاد در زمان شهادتش حدودا 15 روزه بود و سجاد هنگام تولد محمد حسین به گفته خودش در حرم حضرت رقیه(س) بود.
پدر شهید طاهرنیا درحالی که سیل اشک دیدگانش را با دستان خود پاک میکرد ادامه داد: از شهادت سجاد ناراحت نیستم و خوشحال نیز هستم؛ تنها چیزی که من را ناراحت میکند این است که از وجود او به خوبی استفاده نکردم و دوست دارم یک بار دیگر او را ببینم و از او حلالیت بطلبم
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
پدر ادامه میدهد: عشق، علاقه و ارادت سجاد به مقام معظم رهبری مثال زدنی بود و پشتیبانی از ولایت یک اصل در زندگی او محسوب میشد. سجاد همواره به فرزندان و همسرش سفارش میکرد که پشتیبان ولایت فقیه باشند.
ر شهید طاهرنیا ادامه داد: سجاد همیشه نمازش را اول وقت میخواند و زیارت عاشورا در برنامه هر روز او قرار داشت و هنگامی که در ایام تعطیلات نزد ما میآمد تا زانو خم می شد و دست من و مادرش را میبوسید
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸