#دیدارباخانواده_شهیدمهدی_عزیزی
سلام سال گذشته شبی در خواب دیدم به منزل #سید عظیم الشانی مشرف شدم
اتفاق بسیار جالبی بود
فردای آن روز از مدرسه دخترم که در شاهد تحصیل می کند تماس گرفتند وگفتند قرار است منزل یکی از شهدای مدافع حرم برویم شما هم خود را به ما برسان ومن منزل نبودم وفقط یکساعت وقت داشتم خود را به آنها برسانم اول جواب منفی دادم چون بموقع نمی رسیدم
بعداز قطع تلفن ناگهان یاد خواب دیشبم افتادم وهیجان زده شدم وبه سرعت تماس گرفتم تا خودم را به سرعت به آنها برسانم
وقتی به منزل شهید معظم رسیدیم از مادر ایشان سوال کردم ایشان از #سادات بودند گفتند خیر اما شهیدکناری وی سید است
ما سعادت داشتیم آن روز درمنزل #شهیدمهدی_عزیزی باشیم
این ملاقات ودیدار بامادر وی ما ودانش آموزان دبیرستان شاهدرابسیار تحت تاثیر گذاشته بود طوری که تا الان این حس عجیب وارادت خاص ادامه دارد واین فقط به دلیل ارادت خالصانه وصادقانه این شهدای بزرگواراست .
#التماس_دعا
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
به روایت از همسر #شهید :
بنده و #سید جاوید با هم پسر عمو و دختر عمو بودیم.#سید جاوید از ۱۵# سالگی وارد #جنگ علیه طالبان شد که یک بار به #اسارت نیروهای طالبان درآمد و #شکنجه شد.😔
🍃🌷🍃
او تا سال ۷۶# #جنگ را ادامه داد، اما با توجه به اینکه #جان او بسیار در خطر بود تا جایی که طالبان برای کشتن او #جایزه در نظر گرفته بود، به همراه خانواده به ایران آمدند.
🍃🌷🍃
سال ۱#۳۸۲، دو روز بعد از #عید غدیر مادر #سید جاوید، برای خواستگاری به منزل ما آمد و به این ترتیب در مرداد ۱۳۸۳# ازدواج کردیم و در سال ۱۳۹۳#به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
#سید جاوید بسیار #اخلاق خوبی داشت و همه در# برخورد اول متوجه #خوش اخلاقی و #گشادهرویی او میشدند.
🍃🌷🍃
#سید جاوید قبل از ماه رمضان در مورد رفتن به #سوریه با بنده صحبت کرد که شدیداً مخالفت کردم اما بعد از سه روز مجدداً قضیه را مطرح کرد.
و گفت ما #شیعه و #سادات هستیم، حالا که جان #مسلمانان به خطر افتاده و بحث #دفاع از #حرمین پیش آمده، باید به #کمک آنها رفت، با این صحبتها متقاعد شدم و با رفتنش به #سوریه موافقت کردم.
🍃🌷🍃
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌷🍀زندگی نامه شهید «سیدمجتبی علمدار»🍀🌷
🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین #اذان_صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. #نورسیدهای از تبار #سادات که تولدش، بارقهای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دلبندشان، آیندهای درخشان را میدیدند
🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که #فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند.
سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قرهجه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع #متوسطه را در هنرستان «شهید خیریمقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر #جماران و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سالهای جنگ، ادامه تحصیل داد.
🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران #آموزش_نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام #عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر #رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه #پنجوین عراق مستقر شد.
🔹او در سال 1363، به منطقه #علمیاتی جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، بهعنوان #تیربارچی استقرار پیدا کرد.
این رزمنده سرافراز، از #نقشآفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد #گردان مسلمبن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند.
نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این #عملیات، در منطقه صیداویه در #آبادان مستقر شد. اینجا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار #نخلهای استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد.
🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت #خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان #عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن #سیدمجتبی خارج نشد و او آن را بهعنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری میکرد.
این بسیجی خستگیناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه #پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همینسال(1366)، همراه #گردان مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداریها و جوانمردیهای او را به خاطر دارد.
🔹او در مرداد 1366، به #فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این #گردان، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. #مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سهراهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد.
🔹روح عاشق #سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهههای نبرد کشانید. بهگونهای که تا مدتی پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز، سراغ او را میبایست از #نخلستانهای آبادان میگرفتند.
او در زمستان سال 1369 #مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاریاش را در واحد عملیات، و در ادامه، در #واحدتربیت_بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت.
🌺مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از #سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» #ازدواج کرد که ثمره آنها «سیده زهرا» است.
#سیدمجتبی که ترکش و تاولهای #شیمیایی را از سالهای خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران #شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در #گلزارشهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار🕊🌷
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313