بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین
♻️وقتي #مجيد از پشت تلفن شنيده بود مادرش خواب #شهادت او را ديده است، از خوشحالي فرياد زده بود: «گويا وقت پروازم فرارسيده است».♻️
♻️حاج آقا #مجیدسلیمانیان روحانی متولد سال 67 دوست داشتنی و زنده دلی بودند که سطح چهار حوزه علمیه را گذرانده و در دانشگاه و حوزه تدریس می کردند.
♻️#شهيدمجيدسلمانيان جوان دست و دلبازي بود كه در طول زندگياش دست ايتام و مستمندان بسياري را گرفت و عاقبت نهايت بخشندگي را در هديه جان خود به حضرت دوست معنا كرد.
♻️او روحاني مبلغي بود كه خود به آنچه روي منبرهايش بيان ميكرد، جامه عمل پوشاند و رهسپار ميدان جبهه مقاومت اسلامي در سوريه شد.
♻️آقا #مجيد سال 67 در كرج به دنيا آمد و 17/2/95 در كربلاي خان طومان به #شهادت رسيد و هنوز پيكرش بازنگشته است .
🔰با فرزانه گرشاسبي مادر #شهيد به گفت و گو نشستيم:
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰چند فرزند داريد؟ #شهيد چطور بچهاي براي شما بود؟ كمي از كودكياش بگوييد.
♻️با #مجيد سه فرزند دارم. محمد متولد ۶۳، #مجيد متولد ۶۷ كه در بيمارستان كمالي كرج به دنيا آمد و دخترم مهسا متولد ۶۹.
♻️ما اصالتي طالقاني داريم كه از سال ۶۲ به تهران رفتيم و از سال۶۴ به كرج آمديم.
♻️ پسرم از كودكي خونگرم و مهربان بود. خانواده ما مذهبي است.
♻️ همسرم سابقه جبهه دارد، اما ايمان و اعتقاد #مجيد فراتر از تربيت خانوادگياش بود.
♻️طوري كه در بين خانواده و شايد فاميل تك بود. به دليل علاقهاش به مسائل مذهبي، از اوايل دهه 80 به حوزه علميه امام جعفرصادق(ع) كرج رفت.
♻️ از سال ۸۲ هم به حوزه چيذر رفت و كمي بعد طلبه حوزه علميه قم شد و تا پايه چهارم حوزه كه معادل دكترا است درس خواند.
♻️ دو، سه سالي در قم تبليغ ميكرد و بعد به عنوان مبلغ به شهرهاي زيادي سفر كرد و نهايتاً به شاهرود رفت و آنجا علاوه بر تدريس در دانشگاه، امام جماعت مسجد بود.
♻️البته مدتي هم در دانشگاه شريف درس اخلاق تدريس ميكرد.
♻️ پسرم از سال گذشته عضو سپاه شده بود ميخواست حوزه نمايندگي ولي فقيه منطقهمان را عهدهدار شود كه بحث اعزام به سوريه و #شهادتش پيش آمد.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰اعزامشان به سوريه داوطلبانه بود؟
♻️بله، كاملاً داوطلبانه بود. اتفاقاً مسئولانش ميگفتند تو روحاني هستي و رستهات رزمي نيست.
♻️مطلقاً اجازه رفتن به او را نميدادند. ولي #مجيد آدمي نبود كه ظلم به مسلمانان و تعدي تروريستها به حريم اهل بيت را ببيند و كاري نكند.
♻️ خيلي اين در و آن در زد كه اعزام شود. همه آموزشها را هم در دورههاي مختلف سپري كرده بود.
♻️ حتي دو بار به شكل محدود و براي كارهاي تبليغي به سوريه اعزام شد، اما اينها راضياش نميكرد.
♻️ ميخواست به صف رزمندهها بپيوندند و بار آخر هم با اينكه به عنوان مبلغ اعزام شده بود، به خط مقدم اعزام شد و خوب ميدانست كه آنجا ميتواند غير از كار تبليغي، اسلحه هم به دست بگيرد و بجنگند.
🔰پس روحيه بسيجي داشت؟
♻️عضو فعال بسيج بود. از دوران مدرسه در بسيج ثبت نام كرد و از آن بسيجيهاي قديمي و پاي كار بود. عشق و علاقه عجيبي هم به #شهدا داشت.
♻️خيلي وقتها من را به تپه #نورالشهدا ميبرد. يا به بهشت زهرا ميرفت و خلاصه هرجا كه نام و يادي از #شهيد بود، سر و كله #مجيد هم آنجا پيدا ميشد.
🔰به #شهيد خاصي علاقه داشت؟
♻️به #شهيدعلمدار كه مداح هم بودند، علاقه خاصي داشت و خيلي اسم او را ميبرد.
♻️در بهشت زهرا و گلزار #شهداي منطقهمان و جاهاي ديگر هم با #شهدا انس گرفته بود.
♻️ همين #شهدا عاقبت دستش را گرفتند و او را پيش خودشان بردند
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰به عنوان يك مادر، چطور راضي به رفتنش شديد؟
♻️من با رفتنش مخالفت كردم. حتي جدي به او گفتم: بروي شيرم را حلالت نميكنم.
♻️از آنجايي كه #مجيد در كودكي بيشتر شير خشك خورده بود، به شوخي ميگفت تو كه به من شير خشك دادي، چطور شيرت را حلال نميكني.
♻️البته تا لحظه آخر كه ميرفت چندين و چند بار از من خواست حلالش كنم.
♻️عاقبت دوم ارديبهشت ماه 95 رفت و 15 روز بعد هفدهم ارديبهشت ماه به #شهادت رسيد.
♻️ من اصلاً فكر نميكردم بعد از او بتوانم نفس بكشم و زنده بمانم.
♻️حالا كه چند ماهي از #شهادتش ميگذرد، در تعجبم چطور ميتوانم زندگي كنم.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰گفتيد كه آقا #مجيد خودش اصرار به رفتن داشت، شنيدن تب و تاب يكي از عاشقان #جهاد و #شهادت زيباست، اگر ميشود كمي بيشتر توضيح دهيد.
♻️#مجيد از دو سال پيش دنبال اعزام بود. اما چون مبلغ #توانا و #نخبهاي بود، اجازه رفتن به او نميدادند.
♻️ در شاهرود جزو خطيبان نخبه آنجا به شمار ميرفت. منتها فكر پيوستن به جبهه مقاومت اسلامي باعث شده بود آرام و قرارش را از دست بدهد.
♻️ عرض كردم كه آموزشهاي لازم را ديده و دوره ای هم به عنوان مبلغ سفرهاي كوتاهي به سوريه انجام داده بود.
♻️چند وقت قبل از اينكه كار اعزامش جور شده باشد، يك روز خيلي جدي به من گفت مادرجان، پسرت عاقبت فدايي راه عمهمان زينب(س) ميشود.
♻️ بعد گفت ديشب به #حضرتزينب(س) گلايه كردم كه خانم جان سه ماه است پاسپورتم توي جيبم است و پوتينها در پايم، هنر اين نيست كه بالياقتها را ببريد.
♻️ اعجاز شما اين است كه بيلياقتي چون من را ببريد، دم دمهاي صبح خوابم برد و بيبي زينب را در عالم رؤيا ديدم كه به من گفت: «بالاخره شما هم قبول شديد.» همين خواب باعث شده بود كه #مجيد حتم كند در مسير دفاع از حرم به #شهادت خواهد رسيد.
♻️تلاشهايش براي اعزام را بيشتر كرد و اين بار توانست به خط مقدم جبههها اعزام شود.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰از نحوه #شهادتش اطلاع داريد؟
♻️آنها در منطقه خان طومان بودند كه بهاصطلاح آتشبس در آن جريان داشت.
♻️اما اگر يادتان باشد، ارديبهشت امسال تروريستها نقض پيمان كرده و به رزمندههاي ما در خان طومان حمله كرده بودند.
♻️روز قبل از عمليات #مجيد گوشي دوستش را گرفته و با آن عكس انداخته و براي من فرستاده بود.
♻️ كمي بعد هم دشمن حمله ميكند و #مجيد تا آخرين لحظات در منطقه ميماند و با وجودي كه خيلي از رزمندهها برگشته بودند او ايستادگي ميكند.
♻️من اينها را به نقل قول يكي از همرزمانش كه موقع #شهادت كنارش بود ميدانم.
♻️ البته تا چند ماه دسترسي به آن رزمنده نداشتيم.
♻️ همرزمانش ميگفتند چون نتوانسته پيكر #مجيد را به عقب منتقل كند، خجالت ميكشد با ما رو در رو شود.
♻️اتفاقاً روز قبل از تماس شما توانستم شماره آن بنده خدا را از همان دوست #مجيد كه عكس #مجيد را برايم فرستاده بود، پيدا كنم.
♻️تماس گرفتم و فهميدم كه قرار است باز به سوريه برود.
♻️ اسم آن بنده خدا هم حاج #مجيد است.
♻️حاج #مجيد ميگفت: شب #شهادت پسرتان كنارش بودم و به او گفتم همه برگشتهاند تو هم منطقه را ترك كن. اما #شهيد ايستادگي كرد و در همين هنگام يك گلوله از پشت به او اصابت كرد و از سينهاش خارج شد. به زمين كه افتاد، من خودم او را برگرداندم و ديدم كه هنوز زنده است.
♻️به من گفت رهايم كن و برگرد. بعد اشهدش را گفت و چشمهايش را بست.
♻️تكانش دادم و دوباره چشمش را باز كرد. باز خواست برگردم و دوباره اشهدش را خواند و اين بار به #شهادت رسيد.
♻️دوست #مجيد ميگفت: خوش به سعادت فرزندتان كه سعادت داشت دو بار اشهدش را بخواند و من چقدر حسرت ميخورم چرا زودتر با اين #شهيد بزرگوار آشنا نشدم.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
🔰با زخم زبان افراد ناآگاه چه ميكنيد؟
♻️#مجيد به راهي رفت كه ارزشهاي آن دفاع از حرم و جبهه مقاومت اسلامي و پاسداري از امنيت كشورمان است.
♻️حالا برخي هرچه ميخواهند بگويند كه آنها به خاطر اسد ميروند يا به خاطر پول ميروند و... #مجيد در يكي از تماسهايش اكيداً به من سفارش كرد اگر #شهيد شدم و قرار شد حق مأموريتم را به حساب شما واريز كنند، مبادا دست به آن بزنيد و همهاش را در كارهاي خير خرج كنيد.
♻️او ميخواست با اين كارش به آنهايي كه طعنه ميزنند نشان دهد ماديات در مسيري كه امثال او انتخاب ميكنند، هيچ معنا و مفهومي ندارد.
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
دلم حسابی تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم #حرم تا شفا گیرد.
پس از #زیارتِ خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی #گلزار. سوار تاکسی شدم و آدرس #امامزاده_علی_بن_جعفر را به راننده دادم .
آرام آرام سوی گلزار قدم برداشتم .بطری های #گلاب کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند.
فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از مزار شهداست و نورهای سبز و سرخ، که حاصل تابش نور خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال #معنوی خاصی را به انسان هدیه می داد.
ناگهان #دلم دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی #زائر دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با #شهیدان زین الدین بود.
شهید #مهدی_زین_الدین فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش #مجید ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.
مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای #عملیات. می گفت: «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه بمونه تو #سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون»
آرزوی #شهادت داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس #مهر_پدری قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند.
به رسم حضرت #ارباب نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد .
#نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش ، حال خوشش و #گریه هایش در #مناجات باخدا ، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و #قلب رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا #خدا او را خرید .
لبانم معطر به خواندن #فاتحه ای برایش، چشمانم خیس از #اشکِ حسرت، و صدای #اذانی که مرا به خود آورد...
و خدایی که در این #نزدیکی است...
#شهید #مهدی_زین_الدین
✍️نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
📅تاریخ تولد: ۱۳۳۸.
📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳.سردشت
🗺محل دفن: گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌹#پدر_شهیدان_تخریبچی
#حمید
#مجید
#مجتبی_دقیقی
🌹یاد و خاطره شهیدان دقیقی و والدین به شهیدان ملحق شده را گرامی میداریم....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313