eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
228 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حاج آقا یکی از فرمانده های قَدَر ایرانی در سوریه بود.🍃 فکرش خیلی خوب کار می کرد همیشه به قدرت تحلیل استدلالهای منطقی اش غبطه میخوردیم.🙂👌 🔴انقدر نظراتش در رد طرح های عملیاتی مجاب کننده بود که خیلی از مواقع سرداران طرح های حاج مرتضی را اجرا می کردند و نتیجه هم موفقیت آمیز میشد.✌️ 🌕ولی شهید مسیب زاده خودش رو فقط فرمانده ایرانی ها 🙂.  دقیقا همان اندازه که برای همرزمان هم وطنش، از مقامات بالاتر اموراتشان را مطالبه می کرد، برای نیرو های   افغانی و  پاکستانی هم اموراتشان را مطالبه و پیگیری مداوم میکرد👌. حتی بعد از بازگشت به ایران به وضعیت خانواده هایشان نیز رسیدگی میکرد و میگفت. "اینها مظلوم تر و محروم ترند...💔❤️ 🌹 🆔 @shohada_tmersad313
✍ به روایت 🔰اردیبهشت بود که آمد. شب . شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند چه خبر است. 🔰وقتی از آزادی می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش😃 دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما خشک می‌ریختند😅.» 🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ می‌شد، فلان نیرویش شهید🌷 می‌شد، فلان منطقه می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش می‌کردم. 🔰بین خواب و بیداری حس کردم روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما❄️ می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: . جواب نداد. 🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟» 🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم ، عملیات بود. همین یک‌دست لباس تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات کرده بود و با همان یک‌دست لباس 👕سردش شده بود. 🆔 @shohada_tmersad313
‍ 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🍃🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰.حلب سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد 🍃🌹🍃 درگرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت. نامش را گذاشتند🙂 🍃🌹عشق و ارادت به و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون اش بود😇 🍃🌹پس از دبیرستان وارد (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و . مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد، دقیق و جدی می‌شد. 🍃🌹آسمانی بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان، بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! 🍃🌹مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید 🍃🌹بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زهرا شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 🍃🌹حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، اسارت و بی‌حرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد. 🍃🌹خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 🍃🌹انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه ، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🖤 برای سلامتی امام عصرعجل الله... ارواح مطهرشهداوامام شهدا 🌷صلـــــــــــــــوات🌷 🆔 @shohada_tmersad313