eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
235 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨مختصری از زندگینامه 🌷شهید محمد سلیمانی 🌷 در نخستین روزهای بهار ۱۳۶۶ همزمان با عید مبعث ،فرزندی پا به عرصه ی حیات گذاشت که هیچ کس  نمی دانست قرار است در بیست و سومین بهار زندگی اش خالق حماسه ای عاشورایی شود و به ندای هل من ناصر اربابش حسین بن علی (علیه السلام) لبیک گوید و به خیل شقایق های خونین بال کربلا ملحق شود... محمد دومین فرزند خانواده بود... هنوز به سن بلوغ نرسیده نماز و روزه اش ترک نمی شد , در چهره ی معصوم او ایمان و صداقت و پاکی موج می زد...  محمد ساده زیستی را دوست داشت و همیشه لباس ساده می پوشید و زندگی مولا امیرالمومنین علیه السلام را الگوی خودش قرار می داد و علی گونه یار و یاور مستضعفان بود و یتیم نوازی می کرد...  هیچگاه او را خسته و ناراحت نمی دیدی و همیشه در تکاپو بود و در دشوارترین لحظه ها و در اوج خستگی لبخند از لبانش گم نمی شد و به هر جمعی وارد می شد حال و هوا را عوض می کرد    در اواخر هر سال که  فصل بازدید زائران از مناطق جنگی جنوب و کربلای ایران می رسید برای ثبت نام در جمع خدام شهدا و پذیرایی از زائران بی قراری می کرد و خودش را به کربلای ایران میرساند. 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 🆔 @shohada_tmersad313
امشب بہ ڪف دل دُر نایاب آمد میـلاد فخـر احـباب آمد گوئید بہ نوڪـران دربـار خیزید ادب ڪنید ڪہ آمد ❤️ 💖 🎊 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🍃🌷🍃🍃🌷 به یڪے از فرماندهان گفت: اگه توے پادگانت دو تا سرباز رو نماز و قرآن خوان ڪردی این برایت میمـاند ازین پسٺـــــ ها و درجه ها چیزے درنمے آید:)🥀 🆔 @shohada_tmersad313
🌷 ...!! 🌷هنگامي‌كه علي‌اكبر را داخل قبر گذاشتند، او را به علي‌اكبر حسين (ع) قسم دادم و گفتم: "پسرم! چشمانت را باز كن تا يك‌بار ديگر تو را ببينم" 🌷آن‌گاه چشمانش را باز كرد و اينچنين شهيد علي‌اكبر صادقي، پيك لشكر ٢٧ محمد رسول ا... آخرين درخواست مادرش را اجابت كرد و براي ما تصاويري به يادگار گذاشت كه بدانيم «شهدا زنده‌اند». منبع: روزنامه جمهورى اسلامى راوى: مادر شهيد 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 .... 🌷اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم...» 🌷وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(ع)، مثل حضرت عباس(ع).... راوى: شهید ماشاءالله رشیدی 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹پاسدار یعنی روییدن و بالیدن و مردانه مردن در مکتب امام حسین(ع) ❤️میلاد سیدالشهدا و روز پاسدار مبارک 🆔 @shohada_tmersad313
گرگها خوب بدانند در اين ايل غريب گر پــــــدر رفت ، تفنگ پدری هست هنوز . . . لباس رزم پدر بر تن محمدامین نازدانه‌ی 🆔 @shohada_tmersad313
گرامی باد روز پاسدار ؛ بر آنان ڪہ از جنس شهـیدان و هـم پیمان با حسین (ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسم رب الشهدا🌷 حقیقت شهادت... 🕊️🌺🕊️شهادت یعنی تهذیب نفس یعنی کشتن نفس یعنی هر چی خدا گفت چشم. شهادت یعنی کار کردن برای اسلام و انقلاب یعنی استراحت بعد شهادت🕊️🌺🕊️ 🆔 @shohada_tmersad313
: «پاسداران آگاهانه انتخاب می‌کنند شجاعانه می‌جنگند غریبانه زندگی می‌کنند مظلومانه شهید می‌شوند و بی‌شرمانه مورد توهین قرار می‌گیرند..» 🆔 @shohada_tmersad313
🥀•° حَرَم حَضرٺ عَجَــبــ|💕 حال و هوایے دارد••• سوریہ فِیِض شَهادٺ چہ صفایے دارد♥️ بنویسید🖊 بہ روے ڪفن این شهدا "" چقدر عمہ ے 😍 سادات فدایے دارد "" 🆔 @shohada_tmersad313
بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است ، از اینکه فردا افرادی وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند ... 🕊 🆔 @shohada_tmersad313
🥀پروردگارا! در طول دوران حیاتم، بزرگترین افتخار برای من این است که مرا در زمره سبزپوشان سپاه پاسداران قرار دادی؛ چراکه در نهایت حضرت بقیه‌الله (عج) پای برگه عضویت ما را امضا می‌نمایند. 📝 فرازی از وصیت‌نامه | انتشار به مناسبت ... ‌ 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ علیرضا می گفت: جان من که ارزشی ندارد، من سعادت شهادت را ندارم. یک روز که همه دور هم نشسته بودیم علیرضا پرسید چگونه است؟ خیلی دوست داشت طریقه غسل شهادت را یاد بگیرد که گرفت. خیلی با حجب و حیا بود. حتی در چشم من که مادرش بودم نگاه نمی کرد. ساده زندگی می کرد و لباس نو نمی پوشید. همیشه می گفت: به فکر مردم بی بضاعت باشید.... شبی به خانه آمد در حالی که برگه ای در دست داشت که روی آن نوشته بود اعزام به اسلام آّباد غرب... گفتم: تو که هنوز وقت سربازیت نیست. گفت: در این شرایط، بی غیرتی است اگر نرویم، برای حفظ ناموس و مملکتمان باید برویم. مادر نیز از علیرضا خواست که به جبهه نرود اما او در پاسخ گفته بود: شما در محافل مذهبی شرکت می کنی برای چه؟ نماز می خوانی برای چه؟ مادر! از خون برادرهای ما که انقلاب کردند جوی خون راه افتاده است . ما باید از این انقلاب دفاع کنیم. به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ولادت: ۱۳۴۳/۱/۱ شهر ری شهادت: ۱۳۶۱/۹/۹ سومار 🆔 @shohada_tmersad313
تصویر دیده نشده از سردار دلها❤️ دو پاسدار شهید در یک قاب❤️ شهید سپهبد حاج و شهید مدافع حرم ❤️ 🇮🇷شهید باکری: پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته بشه، نخوابه تا خود به خود خوابش ببره... 🟢روز پاسدار مبارک باد🟢 🌸شادی روح شهدای پاسدار صلوات🌸 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏گفتمش جانا نرو نشنید رفت ... روزت مبارک پاسدار❤️ 🆔 @shohada_tmersad313
🌷 ٩٣ 🌷 روز ۲۹ اسفند ماه سال ۹۳ که روز جمعه بود، ما با گروه تفحص از الاماره راه افتادیم به سمت منطقه زبیدات. همین که به اصطلاح تفریحی باشه برای بچه ها و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم. وارد منطقه ای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که به اصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم. 🌷تعدادی از بچه ها شروع کردند به آماده کردن ناهار و غذا و من و بقیه در میدان مین و اطراف شروع کردیم به گشت زنی برای شناسایی. الحمدلله اون روز با توسل به آقامون امام زمان (عج) که روز جمعه، روز خاص ایشان است دو شهید پیدا کردیم جالب اینکه یکی از این دو شهید پیشانی بند یا مهدی ادرکنی (عج) داشت و شهید دیگر هم پشت پیراهنش یا بقیه الله (عج) نوشته بود. 🌷ظهر بچه ها (جا تون خالی) مرغ کباب کرده بودند و یک مقداری از غذا باقی موند. در واقع مقداری از گوشت اضافه اومد که هنوز کباب نشده بود. آشپزمون گفت که این گوشت رو کباب نکنیم ببریم الاماره برای شام. یک دفعه به ذهنم رسید که شاید یکی رو تو جاده پیدا کردیم که گرسنه باشه، گفتم کباب کنیم بذاریم تو ماشین تو راه به یک نفر میدیم. رفتیم در روستای زبیدات یک بنده خدا بود که بر اثر انفجار مین هم انگشتان دستش قطع شده بود و هم نابینا شده بود. غذا رو به ایشون دادیم همین که غذا رو بهشون دادیم به ما گفت: حالا که غذا رو دادید یه خبری رو به شما میگم ما رو کشید بیرون از مغازه و جایی خلوت. 🌷گفت: خانم سالخورده ای اومده اینجا مهمونی خانه ی شیخ عشیره. یک اطلاعاتی در مورد شهدا دارد. رفتیم این خانم را پیدا کردیم این خانم گفتند، بله این قضیه درست است سوار ماشین شد و ما رو به جایی برد که شهدا آنجا بودند. این خانم خودش شهدا رو در زمین کشاورزی اش تدفین کرده بود، خوب شاید در حالت عادی ما هیچ وقت اونجا نمی رفتیم چون منطقه ای بود خارج از مناطق عملیاتی، حالا این شهدا شاید اسیر شده بود و بردن اونجا دفنشون کردن شاید هم اتفاق دیگری افتاده، من نمی دونم چطوری منتقل شدند اون جا. 🌷اون خانم تعریف می کرد؛ وقتی من این شهدا پیدا کردم پراکنده بودند من همون جور که اینها رو جمع می کردم گریه می کردم و یاد مادرشون افتادم و گفتم که من براتون مادری می کنم و مى گفت: من چند شب شام نذری دادم برای این شهدا.وقتی پیکر شهدا را بیرون آوردیم آن زن مدام خدا رو شکر می کرد و می گفت: بالاخره امانتی بود نزد من و این امانت رو دارم به ایرانیان بر می گردونم و تحویلشان می دهم. 🆔 @shohada_tmersad313