🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#فرمانده_ى_يك_دست....!!
🌷نشسته بودم روی خاكريز، با دوربین آن طرف را می پاییدم. بی سیم مدام صدا می کرد. حرصم در آمده بود. _آدم حسابی! بذار نفس تازه کنم. گلوم خشک شد آخه!! گلویم، دهانم، لب هام خشک شده بود. آفتاب مستقیم می تابید توی سرم.
🌷یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی که من بودم، جای پرتی بود.خیلی توش رفت و آمد نمی شد. گفتم: کیه یعنی؟!! یکی از ماشین پرید پایین. دور بود درست نمی دیدم. یک چیزهایی را از پشت تویوتا گذاشت زمین. به نظرم گالن های آب بود. بقیه اش هم جیره ی غذایی بود لابد.
🌷....گفتم: هر کی هستی، خدا خیرت بده مردیم تو این گرما. برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست نداشت. آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد....
🌹خاطره اى به ياد جانباز شهید فرمانده حسین خرازی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#ببخشید_شور_شد!
🌷پس از شروع زندگی مشترکمان، یک میهمانی گرفتیم و عده اى از اقوام را به خانه مان دعوت کردیم. این اولین میهمانی بود که بعد از ازدواجمان مى گرفتيم و به قولی، هنر آشپزی عروس خانم مشخص می شد.
🌷اولین قاشق غذا را که چشیدم، شوری آن حلقم را سوزاند! از این که اولین غذای میهمانی ام شور شده بود، خیلی خجالت مى كشيدم. سفره را که پهن کردیم، محمد رو به میهمان گفت: «قبل از این که غذا بخورید، باید بگویم این غذا دست پخت داماد است؛ البته باید ببخشید که کمی شور شده.»
🌷....آن وقت مقداری نان [و] پنیر سر سفره آورد و با خنده ادامه داد: «البته اگه دست پختم را نمی توانيد بخورید، نان و پنیر هم پیدا می شود.»
🌹خاطره اى به ياد شهید سید محمد علی عقیلی
منبع: خبرگزارى دفاع مقدس
❌ ژن برتر شهدا
❌ اخلاق در خانواده
❌ اخلاق در جامعه
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
May 11
4_5996774136293103088.mp3
1.75M
یا #صاحب_الزمان(عج)
انتظار منو آواره کرده
حجر یار تو دلم خونه کرده
😔😔😔آقا بیا 🙏😭
🆔 @shohada_tmersad313
شهدا
چشمان خود را
به روی دنیا بستند
تامعراجشان آسمان شود
و پرواز کنند
«مواظب چشم هایمان باشیم»...
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🆔 @shohada_tmersad313
May 11
🔷 وقتی رزمندگان با زبان #روزه و لب تشنه به وصال حضرت حق رسیدند...
🔺یادمان نرود این روزها و شب ها را که با امنیت و آزادی روزه داریم، مدیون چه کسانی هستیم...
#شهدا #دفاع_مقدس
🆔 @shohada_tmersad313
#رفاقت_به_سبک_تانک💌
🌹نماز شب با طعم طالبی🍈🌹
((آن چه می خوانید ، خاطره ای است از یکی از رزمندگان غواص در سال های دفاع مقدس :
اوایل سال 65 در پایگاهی بنام شهید شاكری كه در حاشیه ی رود كارون نزدیك خرمشهر، قرار داشت،آموزش های ویژه ی غواصی ما شروع شد كه به اقرار همه ی همرزمان ، روزهای آموزش غواصی شهید شاكری ، از بهترین و پرخاطره ترین روزهای جبهه بود.
شوخی ظریفی متداول بود كه بچه ها، وقتی به هم می رسیدند، عنوان می كردند كه بابا این نماز شب هم عجب عطشی میاره...و اونوقت شنونده هم طبعا جملاتی شبیه به این را تكرار می كرد: پیف پپف ،بوی ریا بلند شد... و متعاقب آن خنده و...😂))
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#قابلمه_خورش....!!
🌷فرمانده گروهانمان روزی ما را جمع كردند كه برایمان صحبت كند. معمولاً این قبیل جلسات با عملیات آینده بی ارتباط نبود. در انتهای سخنرانی، گفتند«قبل از جاكن شدن ببینید چیزی كم و كسری نداشته باشید، جلوتر نمی توانیم تهیه كنیم.»
🌷منظور ایشان وسایل شخصی و رزمی و سلاح و مهمات و سایر تجهیزات بود. یكی، دو، سه نفر راجع به وسایلشان سئوال هایی كردند و نشستند. از آن میان، پیرمردی برخاست، سید ابراهیم بود، كمك تداركات چی گروهان. گفت: «آقا ما قابلمه خورش نداریم....!!»
📚 کتاب " فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها)" نوشته ى سید مهدی فهیمی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313