بعد از پاتختی رفقایش آمدند و یک حاج آقا آمد سخنرانی کرد و روضه خواندند ....
رفقایش میخواندند:رفتند یاران/چابکسواران....
چشمش برق میزد😍میگفت : 《تو همونی ک دلم میخواست♥️،کاش منم همونی باشم که تو دلت میخواد》
مدام زیرلب میگفت:شکر که جور شد،شکرکه همه چی همون جور که میخواستم شد،شکر که همه چی طبق میلم پیش میره ، شکر..♥️
کتاب #قصه_دلبری
🌷خاطرات شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر🌷
زندگی شهدایی داشته باشیم😊
🆔 @shohada_tmersad313
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
✍ #برگی_از_خاطرات
رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف میزدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصلهام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومدهای لشکر؟» حواسش نبود. گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟» گفتم «حاج حسین خرازی» یهو بلند شد راست نشست. گفت «حسین خرازی؟ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین؟»
🌹 #شهید_حاج_حسین_خرازی
🆔 @shohada_tmersad313
🕊°•♡•°🕯🕯°•♡•°🕊
#با_شهدا
#شهید_علیرضا_بلباسی
دشمن بداند كه ما پيرو مكتبي هستيم كه از روز اول گفتيم اشهد ان محمد رسول الله (ص) و علي ولي الله (ع) همان رسول خدائي و همان امير مومناني كه بيشتر از هفتاد جنگ با كفار و منافقان و مشركان كردند و تا آخر عمرشان ذوالفقار شان به غلاف نرفت
شادی روح پاکشون #صلوات
🕊°•♡•°🕯🕯°•♡•°🕊
🆔 @shohada_tmersad313
🕊🍂 🕊
✍ #پیام_شهید
کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید.
🌹 #شهید_سید_محمود_موسوی
🌷 🆔 @shohada_tmersad313
🕊🍂 🕊
🖋 بخشی از وصیت نامه
🌹 #شهید_محسن_جان_نثاری
از خواهران می خواهم حجاب را رعایت نمایید،همچون حضرت زینب سلام الله علیه صبر داشته باشید....
همه برادران و خواهران را به شرکت در نماز جمعه وخواندن زیارت عاشورا،خواندن قرآن،کمک به فقرا،دوری جستن از گناه،دروغ،تهمت وغیبت دعوت میکنم.
از همگی طلب بخشش دارم
خداوند به شما اجر عنایت فرماید
🆔 @shohada_tmersad313
🖌 #برگی_از_خاطرات
دیدم سرباز سوری رو سینش عکس حاج عمار رو چسبونده
ازش پرسیدم این کیه
میشناسیش؟؟
گفت این حاج عمار خدا بیامرزه
گفتم چرا عکس یه ایرانی رو روی سینت زدی
گفت حاج عمار خیلی انسان درست و فرمانده شجاعی بود
براش ایرانی و سوری و عراقی فرقی نداشت
شب ها توی پست های شبانه
میومد پیش ما و با ما حرف می زد و ما رو تحویل می گرفت
خیلی به ما احترام می گذاشت
تو فرمانده ها مخصوصا فرمانده های سوری اصلا همچین رفتاری وجود نداره
تا وقتی که اون بود هیچ کم و کسری نداشتیم
یه بار تو عملیات یکی از بچه ها شهید شد و کسی جرأت نداشت بره جنازه شهید رو به عقب بیاره
با اینکه اصلا اون شهید ایرانی نبود خودش رو به خطر انداخت و رفت تو دل دشمن و شهید ما رو به دوش انداخت و چند صد متر به عقب آورد...
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#اسلحه_فرمانده!!
🌷رسیدیم منطقه، اما هیچ کدام اسلحه نداشتیم! به مافوقمان گفتیم: ما را بدون اسلحه آورده اید اینجا چه کار؟! گفت: اسلحه نداریم یا باید مال زخمی ها را بردارید یا غنیمت بگیرید....
🌷ناراحت گوشه ای نشسته بودم که متوجه شدم یک اسلحه نو که کمی با مال بقیه متفاوت بود گوشه ای افتاده بود، حسابی خوشحال شدم، دویدم و اسلحه را برداشتم اما خوشحالی ام دوام زیادی نداشت چون....
🌷.... چون بعد از چند دقیقه فهمیدم اسلحه، اسلحه فرمانده است!!
راوی: رزمنده دلاور حسن هنروری
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#شير_نر_جغله_و_سرتیپ_عراقی
🌷توی یکی از عملیات ها، همه سنگرهای عراقی را گرفته بودیم وارد سنگر فرماندهی که شدیم فرمانده عراقی هاج واج روی صندلی چرخ دار پشت میزش نشسته بود و تکان نمی خورد، یک سرتیپ هیکلی و سن و سال دار.
🌷یکی از جغله های بسیجی چهارده، پانزده ساله، اسلحه گرفته بود روبرویش اما هر کار می کردیم فرمانده از جایش بلند نمی شد. بالاخره با کلی ضرب و زور بلندش کردیم که دیدیم بله!! آقا خودش را خیس کرده است....!
راوی: رزمنده دلاور باقر نوری زاده
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313