eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
صداى تو در صحرا مى پيچد، همه گوش مى كنند: "اگر مرا نمى شناسيد من پسر حسن(ع) هستم، همان حسن كه نوه پيامبر است. اينان كه به جنگ تو آمده اند، بايد تو را بشناسند، تو خودت را معرفى مى كنى، تو از پدر خود سخن مى گويى، اين مردم پدر تو را مى شناسند، آنان اهل كوفه اند، آنان با پدر تو بيعت كردند امّا در هنگام جنگ، او را تنها گذاشتند و غربت و مظلوميت او را رقم زدند. سپاه كوفه خود را مسلمان مى دانند، عمرسعد به آنان گفته است كه براى رسيدن به بهشت، بايد حسين(ع) و يارانش را بكشند. آيا آنان بهشت را با چشم خود ديده اند؟ هرگز. آنان فقط مطالبى از بهشت شنيده اند، قرآن از بهشت سخن مى گويد، امّا اين قرآن را چه كسى آورده است؟ پيامبر. آنان به پيامبر ايمان دارند، امّا چگونه است كه به جنگ تو آمده اند؟ خون پيامبر در رگ تو جارى است، تو پسر نوه او هستى! سخن تو با سپاه كوفه چنين ادامه پيدا مى كند: "اين حسين است كه اسير كسانى شده است كه هرگز از آب كوثر سيراب نمى شوند. تو مى خواهى اين مردم را از خواب غفلت بيدار كنى! از حوض كوثر سخن مى گويى! مى دانى كه اين مردم به روز قيامت باور دارند و اميد شفاعت پيامبر را دارند، آنان خود را مسلمان مى دانند ولى امروز براى كشتن حسين(ع) در اينجا جمع شده اند. به راستى اينان چه مسلمانانى هستند؟ شيطان آنان را فريب داده است و آنان راه را گم كرده اند و به جنگ امام زمان خويش آمده اند. كسى كه شمشير بر روى امام خود بكشد، چگونه انتظار سعادت و رستگارى را دارد؟ مگر پيامبر نفرمود: "هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليّت مرده است؟" اين مردم ولايت يزيد را پذيرفته اند، امّا ولايت يزيد، ولايت شيطان است، اين راهى كه آنان انتخاب كرده اند، راه جهنّم است. تو در ميدان رزم براى اين مردم از حسين(ع) سخن مى گويى، اين درسى است كه تو به من مى دهى، من نيز بايد مانند تو باشم، بايد مردم را به سوى امام زمانم فرا خوانم و به آنان بگويم كه راه سعادت در پيروى از امام زمان است و بس! تو در ميدان، از عشق خود به امام زمانت پرده برداشتى، من نيز بايد با تمام وجودم، عشقِ امام زمانم را فرياد زنم! من بايد پيرو مهدى(ع) باشم، به او شناخت و معرفت پيدا كنم، دل از عشق دنيا تهى كنم و عشق او را در دل جاى دهم، اين دنيا، وفا ندارد، مى دانم كه دير يا زود بايد از اينجا بروم. دل بستن به دنيا، كارى بيهوده است، آيا انسان عاقل به "سراب" دل مى بندد؟ من از دل بستن به اين "سراب ها" خسته شده ام... 🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 (ع) eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.‌ ‌ یا اباعبدالله، روضه‌خوان مظلومیتت شدم، تنهایی‌ات و فریاد گم شده هل من ناصرت در کویر نامردی... یا حسین جان... از مظلومیت پسرت در عصر ما نپرس.‌ نگذار عرق شرم، توَهم شیعه بودنم را بشوید و ببرد. @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
توجه📣 توجه📣 قابل توجه دوستان عزیزی که با کانال های ما👇👇تبادل می کنند @hedye110 @delneveshte_hadis110 @shohada_vamahdawiat لازم به ذکر است که به اطلاع دوستان برسانیم بخاطر ده ی اول محرم از این به بعد تبادلات از ساعت ۲۳ انجام خواهد گرفت🌹🌹🌹🌹
1_24766413.mp3
زمان: حجم: 5.55M
🏴 🎵چشماى خيس عاشقا داد ميزنه محرمه 🎤 😭🖐🏻 🥀 [🎧🖇] ●━━━━━━━━━━━ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
www.BGH.ir بچه های قلمkarimi258-www.BGH.ir.mp3
زمان: حجم: 2.52M
🎤حاج محمود کریمی شب اول محرم سینه زنت ارزوشه... پدرم گفت اگر خادم این خانه شوی... همه ی زندگی و اخرتت تضمین است؛ از خدا خواسته ام تا بشوم بیمارت؛ بس که داروی شفاخانه ی تو شیرین است... 🌹✨ @shohada_vamahdawiat✨🌹
شبتون بخیر @shohada_vamahdawiat 🏴🏴
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ دیدنِ روی تـو بر دیده جلا می بخشد قدمِ یار به هـــر خانه صفا می بخشد بدتر از دردِ جدائی به دلم دردی نیست خاکِ پاهای تو گفتند دوا می بخشد #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ناگفته‌های حاج سعید قاسمی درباره روزهای پایان جنگ 🔻چه شد که ۳ شب بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از جنوب تا غرب، چندین شهر به راحتی دست عراقی‌ها و منافقین افتاد؟ @shohada_vamahdawiat 🏴🏴🏴🏴
تو در ميدان جنگ مى رزمى، سپاه كوفه با خود مى گويند: "اين نوجوان چقدر زيباست، گويى ماه كربلا جلوه نموده است". تو به سوى دشمن حمله مى برى، چون شير مى غرّى و شمشير مى زنى، جگرت از تشنگى مى سوزد، امّا جنگ نمايانى مى كنى، تو فرزند حسن(ع)هستى و شجاعت را از او به ارث برده اى، به قلب سپاه حمله مى كنى، مى رزمى و انتقام از اين دشمنان مى گيرى. دشمن تصميم مى گيرد تو را محاصره كند، باران تير و نيزه به سوى تو مى آيد، باز هم نمى هراسى، تو مرگ را شيرين تر از عسل مى دانى... در اين كارزار، عمودى آهنين بر سرت مى نشيند، فريادت بلند مى شود: "عموجان! به فريادم برس!". اين صدا به گوش حسين(ع) مى رسد. حسين(ع) فرياد مى زند: "آمدم، عزيزم!. حسين(ع) با سرعت، خود را به ميدان مى رساند. دشمنان، دور قاسم جمع شده اند، امّا هنگامى كه صداى حسين(ع) را مى شنوند، همه فرار مى كنند... گرد و غبارى بر پا مى شود كه ديگر چيزى ديده نمى شود، بايد صبر كرد. حسين(ع) كنار پيكر تو نشسته است و سرِ تو را به سينه دارد، او با تو چنين سخن مى گويد: "قاسمم! تو مرا صدا زدى. من آمدم، چشم خود را باز كن!". حسين(ع) ديگر جوابى نمى شنود، گريه او را امان نمى دهد، صورت تو را مى بوسد و مى گويد: "به خدا قسم، بر من سخت است كه تو مرا به يارى بخوانى و من وقتى بيايم كه تو ديگر جان داده باشى، به خدا قسم اين صدايى است كه خون خواهانش بسيار و يارانش كم هستند". آن گاه با دلى شكسته و تنى خسته، پيكر تو را از زمين بلند مى كند، كسى نيست تا حسين(ع) را يارى كند، در خيمه ها غير از عبّاس كسى باقى نمانده است، عبّاس بايد اطراف خيمه ها نگهبانى بدهد، حسين(ع) پيكر تو را برمى دارد، پاهاى تو بر روى زمين كشيده مى شود. او پيكر تو را به سوى خيمه ها مى آورد و كنار پيكر شهدا قرار مى دهد و چنين مى گويد: "خدايا! اين قوم را نابود كن...". من هر چه نگاه مى كنم، مادرت را نمى بينم، او از خيمه خود بيرون نمى آيد، مبادا حسين(ع) از او خجالت بكشد، مادر تو، دنيايى از ادب و معرفت است، او ميوه قلب خويش را فداى حسين(ع) نمود، امّا در اين لحظه بى تابى نمى كند، شيون و افغان نمى كند، او مانند كوهى استوار ايستاده است و بر مصيبت تو، صبر مى كند. 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃 (ع) eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🏴🏴🏴🏴🏴
درد دل با شهدا بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام ......... سلام و بی ریا.... فقط سلام سخته... از چی بگم ، سخن گفتن از دل سخته،بهمون گفتن از دل بنویسین مگه به همین راحتیه، دلت باید پاک و آسمانی باشه که بتونی بنویسی با همین دل غبار آلود ، با همین دل سنگین ، با همین حال دل می نویسم نمی خوام از یه چیز یا چه می دونم رویه نظم خاصی حرف بزنم می خوام آشفته و پریشان بنویسم خب از دل آشفته که نمی شه انتظار نظم داشت ، نمی شه انتظار داشت که خوب بنویسه ، نمی شه انتظار داشت چیزی بنویسه که همه رو جذب خودش کنه. اروند که رفتیم جلوی ورودی یه تابلو زده بود:چیزی رو که گم کردی اینجا پیدا می کنی ... دوست داشتم پای تابلو بنویسم؛ می تونم خدامو پیدا کنم؟؟؟؟... شهدا کمکم کنید ارسالی از اعضای محترم کانال 🍃🍃🍃🌹🌹🌹 @shohada_vamahdawiat