eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
26 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ما نماز مى خوانيم ولى قبل از اينكه وارد نماز شويم، وضو مى گيريم و اگر بتوانيم عطر مى زنيم و سر و وضع خود را مرتب مى كنيم، چرا كه ما مى خواهيم با خدا سخن بگوييم. آرى، چطور وقتى مى خواهيم به ديدار شخص مهمّى برويم، بهترين لباس هاى خود را به تن كرده، بهترين عطرها را نيز استفاده مى كنيم، همين طور موقع نماز هم خوب است همين كارها را انجام دهيم زيرا اين ها آداب نماز مى باشد. به هر حال اگر نماز را با آداب مخصوص آن انجام دهيم، باعث مى شود بهره بيشترى از نماز خود ببريم. اكنون كه موضوعِ سخن ما در مورد كمك كردن به ديگران مى باشد بسيار مناسب است در مورد آداب كمك كردن به ديگران مقدارى با يكديگر گفتگو كنيم. به نظر شما هنگام كمك كردن به ديگران چه نكاتى رابايد رعايت كنيم؟ من مى خواهم در اين مورد نظر حضرت على(ع) رابراى شما بيان كنم: آن حضرت فرمودند: اگر مى خواهيد كمكى كه به ديگران مى كنيد، بدون عيب و نقص باشد بايد اين سه كار راانجام بدهيد: 1 . كار خود را كوچك بشماريد تا در نزد مردم بزرگ جلوه كند. 2 . آن را از ديگران مخفى و پوشيده بداريدبه صورت كامل انجام دهيد تا خدا آن را براى شما آشكار كند. 3 . در انجام آن عجله نماييد تا براى مردم دلنشين باشد. دوست من! وقتى كارى رابراى ديگران انجام مى دهى، نبايد آن را بزرگ جلوه دهى و دائم به رخ او بكشى چون با اين كار در واقع بر او منت مى گذارى و اجر و ثواب خود را از بين مى برى. اگر تو اين كار خير را به خاطر خودنمايى انجام ندادى، در واقع با خدا معامله كرده اى و براى همين نبايد منتظر باشى تا مردم از تو تشكّر كنند، اگر صبر كنى، خدا از تو تشكّر مى كند، آن هم به گونه اى كه باور نكنى و مات و مبهوت بمانى! هر گاه كسى خواست از تو به خاطر كارى كه كردى تشكّر كند، به او بگو من كار مهمّى انجام ندادم و به اين وسيله كار خود را كوچك بشمار و مطمئن باش اين طورى آن كار خوب تو در نظر مردم بسيار بزرگ جلوه خواهد كرد. همچنين سعى كن كارى را كه براى مردم انجام مى دهى به بهترين صورت انجام دهى و در انجام آن كار هم عجله كنى. دوست من! بيا تا با هم تصميم بگيريم اگر مى خواهيم براى فقرا لباس تهيّه كنيم ديگر لباس هاى ارزان قيمت براى آنها نخريم بلكه بهترين لباس ها را تهيّه كنيم و به آنها هديه بدهيم. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
تاکتیکی از امام رضا(ع) برای حفظ خود از خطر هارون...... مطابق بعضی از روایات خفقان و فشار رژیم هارون بقدری شدید بود، که پس از شهادت امام کاظم(ع)، حضرت رضا(ع) به بازار رفت، یک سگ و یک خروس و یک گوسفند خرید، و به خانه آورد... . جاسوس‌های هارون، این موضوع را به هارون گزارش دادند. هارون گفت: «قَد اَمِنَّا جانِبَهُ: از ناحیه‌ی حضرت رضا(ع) ایمن و راحت شدیم.» (او خود را به دامداری مشغول ساخته و از سیاست کناره‌گیری نموده، بنابراین ما از ناحیه‌ی او آسیب نمی‌بینیم.) اتخاذ این سیاست از طرف امام رضا(ع) در حقیقت تاکتیکی بود تا به این وسیله خود را از گزند هارون حفظ کند. از این‌رو، یکی از افراد زبیری (که از دشمنان حضرت رضا(ع) بود) برای هارون نامه نوشت که: «علی بن موسی الرضا(ع) درِ خانه‌اش را به روی مردم گشوده، و مردم را به سوی (امامت) خود دعوت می‌کند.» [منظور زبیری این بود که هارون را بر ضدّ حضرت رضا(ع) تحریک کند]، هارون پس از دریافت و خواندن نامه‌ي او گفت: «شگفتا از این شخص زبیری، با این که به من گزارش رسیده که حضرت رضا(ع) گوسفند و سگ و خروس خریده و به این امور مشغول است، زبیری چنین نوشته است!!» به این ترتیب، هارون سخن‌چینی زبیری را رد کرد، و به بهانه‌ی این که حضرت رضا به دامداری اشتغال دارد، دست از آن حضرت برداشت. به هر حال هارون در مورد قتل امام کاظم(ع) نگران بود، از این‌رو به طور جدی مراقب بود که بار دیگر تراژدی امام کاظم(ع) با آسیب رسانی به امام رضا(ع) تجدید نگردد. ولی در عین حال حضرت رضا(ع) در فشار بود با این فرق که نسبت به امام کاظم(ع)، آزادی نسبی داشت، یکی از شواهد بر این که حضرت رضا(ع) در فشار بود، همان ماجرای تاکتیک حضرت رضا(ع) در مورد خریداری سگ و خروس و گوسفند بود که ذکر شد، شواهد دیگری نیز بیانگر این مطلب است، از جمله قتل و غارت جلودّی دژخیم خونخوار هارون در مدینه و سخن امام رضا(ع) به بَزَنطی که نظر شما را به ذکر این دو شاهد جلب می‌کنیم: قتل و غارت جلودّی در مدینه عصر خلافت هارون، بعد از شهادت امام کاظم (ع) بود، یکی از علویان به نام محمد بن جعفر بر ضدّ حکومت هارون خروج کرده بود، هارون در بغداد یکی از دژخیمان خونخوار خود به نام «جلودّی» را برای سرکوب شورشیان، به مدینه فرستاد، و به او دستور داد که اگر به محمدبن جعفر پیروز شد، گردنش را بزند، سپس خانه‌های علویان را غارت نماید، و برای زنان آنها جز یک لباس نگذارد. 🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
تو در ميدان ايستاده اى كه ناگهان، باران تير و سنگ و نيزه باريدن مى گيرد. تو گاهى نگاهى به خيمه ها مى كنى، گاه نگاهى به مردم كوفه، اين مردم، ميزبانان تو هستند، آنها تو را به شهر خود دعوت كرده اند و اكنون مهمان نوازى به اوج خود رسيده است!! سنگ باران، تير باران! آماج تيرها بر بدن تو مى نشيند، واى، خدايا! چه مى بينم! سنگى به پيشانى تو اصابت مى كند و خون از پيشانى تو جارى مى شود. لحظه اى صبر مى كنى، امّا دشمن امان نمى دهد و اين بار تيرى زهر آلود بر قلب تو مى نشيند. نمى دانم چه كسى اين تير را مى زند. امّا اين تير براى امام حسين(ع) از همه تيرها سخت تر است. صداى تو در دشت كربلا مى پيچد: "خدايا! من به رضاىِ تو راضى هستم". تير به سختى در سينه ات فرو رفته است. چاره اى نيست بايد تير را بيرون بياورى. به زحمت، تير را بيرون مى آورى و خون مى جوشد. خون ها را جمع مى كنى و به سوى آسمان مى پاشى و مى گويى: "بار خدايا! همه اين بلاها در راه تو چيزى نيست". فرشتگان همه در تعجّب اند. تو كيستى كه با خدا اين گونه سخن مى گويى. قطره اى از آن خون به زمين بر نمى گردد. آسمان سرخ مى شود. تاكنون هيچ كس آسمان را اين گونه نديده است. اين سرخى خون توست كه در آسمانِ غروب، مانده است. بار ديگر خون در دست خود مى گيرى و اين بار صورت خود را با آن رنگين مى كنى. تو مى خواهى اين گونه به ديدار پيامبر بروى. خونى كه از بدنت رفته است، باعث ضعف تو مى شود. دشمن فرصت را غنيمت مى شمارد و از هر طرف با شمشيرها مى آيند و هفتاد و دو ضربه شمشير بر بدن تو مى نشيند و تو از روى اسب با صورت به زير مى آيى. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59