eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🔹داوطلب شهادت 🔹شهید مدافع وطن حسین سگوند سر انجام در تاریخ پانزدهم شهریور ۱۳۶۶، مصادف با شب تاسوعای حسینی در حالی که حکم انتقالی به استان چهار محال و بختیاری را گرفته بود، هنگام خداحافظی از دوستان وهمرزمانش در پایگاه نگل بانه متوجه حمله گروهک های کومله ودموکرات می گردد، که به صورت داوطلبانه، در کنار یارانش جانانه از پایگاه محافظت می کنند. و در حین تار ومار دشمن ضد انقلاب وارد میدان مین شده بر اثر انفجار مین و اصابت تركش آن به سر، سینه، شكم و پا، همچون گلی پرپر شده و در شب تاسوعای حسینی به فیض شهادت نایل می آید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. این پایگاه تا زمانی که وجود داشت به نام این شهید گرانقدر بود. @shohada_vamahdawiat
23 ـ هدف اصلى انصار سعد (رئيس قبيله خزرج) با مردم سخن مى گويد، امّا ديگر كسى به سخن او گوش نمى كند، او مى خواهد راز مهمى را بيان كند، اما مهاجران مانع مى شوند كه سخن او به گوش مردم برسد، آنان هياهو مى كنند. سعد به مهاجران چنين مى گويد: "به خدا قسم من خلافت را نمى خواستم، فقط زمانى كه فهميدم شما مى خواهيد حق على(عليه السلام) را غصب كنيد به ميدان آمدم تا شما به خلافت دست پيدا نكنيد. اكنون بدانيد كه من هرگز با شما بيعت نخواهم كرد". مهاجران از هر طرف هجوم مى آورند و سعد، بزرگ طايفه خزرج در زير دست و پا قرار مى گيرد... آرى، انصار خبر داشتند كه مهاجران از سال ها قبل، براى خلافت برنامه ريزى كرده اند. انصار كه در دلِ فرهنگ قبيله گرى عرب زندگى كرده بودند به يك باور رسيده بودند. باور آنان اين بود: فقط يك چيز مى تواند برنامه هاى مهاجران را به هم بريزد. اقدام انصار، چيزى يك پيش دستى گرفتن از مهاجران نبود، اگر انصار به خلافت مى رسيدند، خلافت را به على(عليه السلام)واگذار مى كردند. آرى، آنان مى خواستند با اين كار خود، مانع نقشه شوم مهاجران بشوند و بعد از آرام شدن اوضاع، خلافت را به اهلش واگذار كنند. انصار بين گزينه بد و گزينه بدتر گرفتار آمده بودند، براى همين گزينه بد را انتخاب كردند تا از ظلم و ستم به خاندان پيامبر جلوگيرى كنند. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🌷🖤🌷 👇           @hedye110
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارسالی یکی از عزیزان کانال 💖🌹🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌹 مهدی جان ای تک سوار سهند تو نیستی، برایم فرقی نخواهد داشت که آخر پاییز امروز است یا فرداست خدایا، شب یلدای هجران را به یمن ظهور ماه کاملش کوتاه کن که شب پرستان همچنان چشم به صبح صادقش بسته اند و مومنان طلوع خورشید را نزدیک می دانند امسال شب یلدا را با نام مهدی یوسف زهرا مزین میکنم امشب برای من دادن نان به همسایه ای که نان شب ندارد از هر هندوانه ای شیرین‌تر است و روشن کردن امید در دل کودکی یتیم از هر چراغانی روشنی بخش تر... یلدایی به بلندی انتظار ظهورت نمی‌شناسم شب یلدای من با ظهورت به روشنایی روز است کاش لبخند رضایتت را باعث شوم مولای من قرارمان یلدای امسال که آخرین برگ های قصه بلند غربت را بخوانیم و شعر ظهور از بر کنیم و کتاب انتظار را ببندیم (ان شالله) کاش فال حافظ امسال مان این بشود یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور 💖🌹🦋
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ ♡فــــاطمه در هور، فـــــاطمه در کربلای پنج، فـــــاطمه در اروند، فـــــاطمه در کوه‌های سرد و سخت کوهستان، مـــــادری کرد...💔 من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور دیدم، در قلب کانال دیدم، در وسط میدان مین دیـــــدم... وقتی شـــــما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیـــــدم ...😭😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀͜͡🕯 فاطمیہ‌ازڪدامین‌غصہ‌بـٰایـدجـٰان‌سپرد؟ دردحیــدر،داغ‌مـادر،یـاغریبۍحســـن شادے‌روح‌شہدا 🥀•• ⚘اَللّٰهُـمَّ‌صَـلِّ‌عَلیٰ‌مُحَمِّــدٍوَآلِ‌مُحَمَّــدٍوَّعَجِّلْ‌فَــرَجَهُــمْ⚘ @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
سلام شب یلدا به همه عزیزان وخانواده های محترم تان مبارک باشه.... شبتون امام زمانی 💖🦋🌟✨🌙🦋💖
﷽❣ ❣﷽ (عج) من معمای دلم را به نگاه تو فقط حل کردم؛ تو بیا تا گره کار جهان باز شود … @shohada_vamahdawiat
💌 💗 🌼 تو با خودت چی فکر کردی که اومدی به زیباترین دختر دانشگاه که خیلی ها آرزو دارن فقط جواب سلام شون رو بدم؛ پیشنهاد میدی؟ ... من با پسرهایی که قدشون زیر 190 باشه و هیکل و تیپ و قیافه شون کمتر از تاپ ترین مدل های روز باشه اصلا حرف هم نمیزنم چه برسه ... . از شدت عصبانیت نمی تونستم یه جا بایستم ... دو قدم می رفتم جلو، دو قدم برمی گشتم طرفش ... . اون وقت تو ... تو پسره سیاه لاغر مردنی که به زور به 185 میرسی ... اومدی به من پیشنهاد میدی؟ ... به من میگه خرجت رو میدم ... تو غلط می کنی ... فکر کردی کی هستی؟ ... مگه من گدام؟ ... یه نگاه به لباس های مارکدار من بنداز ... یه لنگ کفش من از کل هیکل تو بیشتر می ارزه ... . و در حالی که زیر لب غرغر می کردم و از عصبانیت سرخ شده بودم ازش دور شدم ... دوست هام دورم رو گرفتن و با هیجان ازم در مورد ماجرا می پرسیدن ... با عصبانیت و آب و تاب هر چه تمام تر داستان رو تعریف کردم ... . هنوز آروم نشده بودم که مندلی با حالت خاصی گفت: اوه فکر کردم چی شده؟ بیچاره چیز بدی نگفته. کاملا مودبانه ازت خواستگاری کرده و شرایطی هم که گذاشته عالی بوده ... تو به خاطر زیبایی و ثروتت زیادی مغروری ... . خدای من ... باورم نمی شد دوست چند ساله ام داشت این حرف ها رو می زد ... با عصبانیت کیفم رو برداشتم و گفتم: اگر اینقدر فوق العاده است خودت باهاش ازدواج کن ... بعد هم باهاش برو ایران، شتر سواری ... . اومدم برم که گفت: مطمئنی پشیمون نمیشی؟ ... . باورم نمی شد ... واقعا داشت به ازدواج با اون فکر می کرد ... داد زدم: تا لحظه مرگ ... و از اونجا زدم بیرون ... 🎁 🎁🎁 🎁🎁🎁 @shohada_vamahdawiat                  🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
آنجا را نگاه كن! دو اسب سوار با شتاب به سوى ما مى آيند. خدايا! آنها كيستند؟ نكند دشمن باشند و قصد حمله داشته باشند؟ ــ ما آمده ايم امام حسين(ع) را يارى كنيم. ــ شما كيستيد؟ ــ منم نُعمان اَزْدى، آن هم برادرم است. ــ خوش آمديد. آنها به سوى خيمه امام مى روند تا با او بيعت كنند. آيا آنها را مى شناسى؟ آنها كسانى هستند كه در جنگ صفيّن در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده اند. فرداى آن شب نزد نعمان و برادرش مى روم و مى گويم: ــ ديشب از كدام راه به اردوگاه امام آمديد؟ مگر همه راه ها بسته نيست؟ ــ راست مى گويى، همه راه ها بسته شده است، امّا ما با يك نقشه توانستيم خود را به اين جا برسانيم. ــ چه نقشه اى؟ ــ ما ابتدا خود را به اردوگاه ابن زياد رسانديم و همراه سپاهيان او به كربلا آمديم و سپس در دل شب خود را به اردوگاه حق رسانديم. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🌿 پخش زنده از تمام نقاط ❤️ حرم مطهر امام رضا ❤️ علیه السلام ❄️ گنبد و بارگاه b2n.ir/716010?eitaafly ❄️ ضریح مطهر b2n.ir/780435?eitaafly ❄️ صحن انقلاب b2n.ir/840352?eitaafly ❄️ صحن جامع رضوی b2n.ir/941603?eitaafly ❄️ صحن آزادی b2n.ir/024062?eitaafly ❄️ صحن گوهرشاد b2n.ir/460076?eitaafly