eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ كجاى زمان ایستاده‌ای که گذر سال‌های طولانی ما را به شما نمی‌رساند ... یا صاحب الزمان تمام کن زمان نبودنت را ... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ ،برای اولین عملیات های نفوذی در عمق مواضع دشمن آماده شدیم. ابراهیم .جواد افراســیابی، رضا دستواره و رضا چراغی و چهار نفر دیگر انتخاب شدند بعد دو نفر از کردهای محلی که راه ها را خوب می شناختند به ما اضافه شدند. به اندازه یک هفته آذوقه که بیشتر نان و خرما بود برداشتیم. ساح و مواد منفجره و .مین ضد خودرو به تعداد کافی در کوله پشتی ها بسته بندی کردیم و راه افتادیم ۱ امام از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور کردیم. به منطقه چم حســن۷ وارد شدیم. آنجا محل اســتقرار یک تیپ ارتش عراق بود. میان .شیارها و لابه لای تپه ها مخفی شدیم .دشمن فکر نمی کرد که نیروهای ایرانی بتوانند از این ارتفاعات عبور کنند .برای همین به راحتی مشغول تهیه نقشه شدیم سه روز در آن منطقه بودیم. هرچند بارندگی های شدید کمی جلوی کار ما .را گرفت، اما با تاش بچه ها نقشه های خوبی از منطقه تهیه گردید پس از اتمام کارِ شناسایی و تهیه نقشه، به سراغ جاده نظامی رفتیم. چندین مین ضد خودرو در آن کار گذاشتیم. بعد هم سریع به سمت مواضع نیروهای .خودی برگشتیم هنوز زیاد دور نشــده بودیم که صــدای چندین انفجارآمــد. خودروها و .نفربرهای دشمن را دیدیم که در آتش می سوخت مــا هم ســریع از منطقه خطر دور شــدیم. پس ازچند دقیقه متوجه شــدیم تانک های دشمن به همراه نیروهای پیاده، مشغول تعقیب ما هستند. ما با عبور از .داخل شیارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن۷ رساندیم .با عبور از رودخانه، تانک ها نتوانستند ما را تعقیب کنند .محل مناسبی را در پشــت رودخانه پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم !دقایقی بعد، از دور صدای هلی کوپتر شنیده شد فکر این یکی را نکرده بودیم. ابراهیم بافاصله نقشه ها را داخل یک کوله پشتی .ریخت و تحویل رضا داد و گفت: من و جواد می مانیم شما سریع حرکت کنید کاری نمی شــد کرد، خشاب های اضافه و چند نارنجک به آن ها دادیم و با .ناراحتی از آن ها جدا شدیم و حرکت کردیم اصاً همه این مأموریت برای به دست آوردن این نقشه ها بود. این موضوع .به پیروزی در عملیات های بعدی بسیار کمک می کرد از دور دیدیم که ابراهیم و جواد مرتب جای خودشان را عوض می کنند و با ژ۳ به سمت هلی کوپتر تیراندازی می کردند. هلی کوپتر عراقی هم مرتب با .دور زدن به سمت آن ها شلیک می کرد دو ساعت بعد به ارتفاعات رسیدیم. دیگر صدایی نمی آمد. یکی از بچه ها که خیلی ابراهیم را دوســت داشــت گریه می کرد، ما هیــچ خبری از آن ها .نداشتیم. نمی دانستیم زنده هستند یا نه یادم آمد دیروز که بیکار داخل شــیارها مخفی بودیــم، ابراهیم با آرامش .خاصی مسابقه راه انداخت و بازی می کرد بعد هم لغت های فارسی را به کردهای گروه آموزش می داد. آنقدر آرامش .داشت که اصاً فکر نمی کردیم در میان مواضع دشمن قرار گرفته ایم !وقتی هم موقع نماز شد می خواست با صدای بلند اذان بگوید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @shohada_vamahdawiat
💢قابل توجه بعضی ها... ‍ ‍ ‍ 🇮🇷مـدارک دانشگاهی شهــــدا ‍مدرکـهای دانشـگاهیشان را نادیدہ گرفتند ، رفتند تا مـن و تــو مـدرک دانشــگاهیمان را با نشــان وطـن تحویل بگیریم ... (دڪترای فیزیک و پلاسما از دانشگاہ کالیفرنیا) (رتبه ۱۰۶ علوم انسانی حقوق قضایـی دانشگاہ تهران) (رتبہ ۴ دانشگاہ شیراز تجربـی) (رتبه ۱ شیمی دانشگاہ صنعتی شریف) (رتبه اول کنکور پزشکی سال۶۴) ️ یادمان باشد ! چه کســانی را از دست دادیــم ... تا چه چـیزهـایی بدست بیاوریـم ... 👌اینها فقط برخی از شهدایی هستند که بیشتر شناخته شده اند، بسیارشان گمنام اند 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat
زن ، زندگی ، آزادیتان را چه خوش معنا کرد دوربین های مدار بسته شاهچراغ !! 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
✏️باید شویم؛ تا یدالله مع الجماعة محقق شود... 🔹 ✍️ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
‌‌⬅️مسلم نامۀ امـام را که می‌خوانـد همه می‌زدند زیر گریــه!! ⬅️کوفیان گویـا از یاری امــام فقط گریــه را یاد گرفته‌اند ؛ درست مثل ایــن روزهای ما!... ⁉️واقعا ما برای امام زمان چه کرده‌ایم؟؟ 💎بقیه الله الاعظم «ارواحنا فداه» از مسیحی‌ها،یهودی ها، زرتشتی ها و سنی ها که انتظاری ندارد. ⬅️از شیعیان خود انتظار دارد... ⬅️رسم انتظار امام زمان اینگونه نیست! در حد یك دعای تعجیل فرج، بدون حضور قلب و غیر خالصانه و دیگر هیچ.... 🌟بلكه بسیار بیشتر است، كه یكی از آنها این است كه خود را به گناه آلوده نكنیم و سعی خود را در پاک شدن و پاک کردن اطرافیان به نهایت برسانیم... 💎خدایا ما را هدایت کن تا از یاران واقعی امام زمان «عـجّ» و زمینه سازان ظهور حضرت باشیم.خداوندا توفیق بندگی خالصانه و عبادت عارفانه را به ما عنایت کن ... 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ دلم نموده دوباره هوای حضرت مهدی تمـام دار و ندارم فـدای حضرت مهدی اگر که‌دیده براهی بخوان دعای‌فرج را ظهور او برساند، خدای حضرت مهدی 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ ،برای اولین عملیات های نفوذی در عمق مواضع دشمن آماده شدیم. ابراهیم .جواد افراســیابی، رضا دستواره و رضا چراغی و چهار نفر دیگر انتخاب شدند بعد دو نفر از کردهای محلی که راه ها را خوب می شناختند به ما اضافه شدند. به اندازه یک هفته آذوقه که بیشتر نان و خرما بود برداشتیم. ساح و مواد منفجره و .مین ضد خودرو به تعداد کافی در کوله پشتی ها بسته بندی کردیم و راه افتادیم ۱ امام از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور کردیم. به منطقه چم حســن۷ وارد شدیم. آنجا محل اســتقرار یک تیپ ارتش عراق بود. میان .شیارها و لابه لای تپه ها مخفی شدیم .دشمن فکر نمی کرد که نیروهای ایرانی بتوانند از این ارتفاعات عبور کنند .برای همین به راحتی مشغول تهیه نقشه شدیم سه روز در آن منطقه بودیم. هرچند بارندگی های شدید کمی جلوی کار ما .را گرفت، اما با تاش بچه ها نقشه های خوبی از منطقه تهیه گردید پس از اتمام کارِ شناسایی و تهیه نقشه، به سراغ جاده نظامی رفتیم. چندین مین ضد خودرو در آن کار گذاشتیم. بعد هم سریع به سمت مواضع نیروهای .خودی برگشتیم هنوز زیاد دور نشــده بودیم که صــدای چندین انفجارآمــد. خودروها و .نفربرهای دشمن را دیدیم که در آتش می سوخت مــا هم ســریع از منطقه خطر دور شــدیم. پس ازچند دقیقه متوجه شــدیم تانک های دشمن به همراه نیروهای پیاده، مشغول تعقیب ما هستند. ما با عبور از .داخل شیارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن۷ رساندیم .با عبور از رودخانه، تانک ها نتوانستند ما را تعقیب کنند .محل مناسبی را در پشــت رودخانه پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم !دقایقی بعد، از دور صدای هلی کوپتر شنیده شد فکر این یکی را نکرده بودیم. ابراهیم بافاصله نقشه ها را داخل یک کوله پشتی .ریخت و تحویل رضا داد و گفت: من و جواد می مانیم شما سریع حرکت کنید کاری نمی شــد کرد، خشاب های اضافه و چند نارنجک به آن ها دادیم و با .ناراحتی از آن ها جدا شدیم و حرکت کردیم اصاً همه این مأموریت برای به دست آوردن این نقشه ها بود. این موضوع .به پیروزی در عملیات های بعدی بسیار کمک می کرد از دور دیدیم که ابراهیم و جواد مرتب جای خودشان را عوض می کنند و با ژ۳ به سمت هلی کوپتر تیراندازی می کردند. هلی کوپتر عراقی هم مرتب با .دور زدن به سمت آن ها شلیک می کرد دو ساعت بعد به ارتفاعات رسیدیم. دیگر صدایی نمی آمد. یکی از بچه ها که خیلی ابراهیم را دوســت داشــت گریه می کرد، ما هیــچ خبری از آن ها .نداشتیم. نمی دانستیم زنده هستند یا نه یادم آمد دیروز که بیکار داخل شــیارها مخفی بودیــم، ابراهیم با آرامش .خاصی مسابقه راه انداخت و بازی می کرد بعد هم لغت های فارسی را به کردهای گروه آموزش می داد. آنقدر آرامش .داشت که اصاً فکر نمی کردیم در میان مواضع دشمن قرار گرفته ایم !وقتی هم موقع نماز شد می خواست با صدای بلند اذان بگوید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
طلاب تهران با شهید «آرمان علی‌وردی» وداع می‌کنند/ تشییع از مسجد امام علی (ع) شهران مراسم وداع، تشییع و خاکسپاری طلبه شهید «آرمان علی‌وردی» شهید مدافع دین و امنیت امروز (هفتم آبان‌ماه) با حضور طلاب و اساتید حوزه‌های علمیه تهران برگزار می‌شود. 🇮🇷           @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریب گیر آوردنت😭😭 دلشو نداری نبین😭😭 به جان فاطمه انتقامتون رو میگیریم😭      @hedye110