eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 . غواص شهید ابراهیم اصغری نام پدر: یداله تاریخ تولد: ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ شب جمعه محل تولد: زنجان          نام عملیات: کربلای ۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری محل دفن: زنجان گلزار پایین دست نوشته خیلی زیبای شهید🌷 از معبود خود شرم دارم که چیز بزرگی بخواهم من از خدا چیزی را می طلبم که لایق آن نیستم، حاجتی از او می خواهم که در ازایش کاری نکرده ام. از خالقم لباسی می طلبم که برازنده ی تن من با این همه آلودگی نیست. اما او کریم است، سریع الرضاست، از او می خواهم در برابر آن مهم چیزی را از من قبول کند که در قرآنش خواسته و آن جانم می باشد. از او می خواهم که مشتری جانم شود در عوض به جز رضایش چیزی نمی خواهم. مولای من! مرا به راه راست هدایت فرما که جز تو به دیگری امید نبندم و تا رسیدن به رضایت از پای ننشینم. 🌷 فرازی از وصیت نامه: خدایا در مردن هيچ ‌شك و شبهه‌اى برايم نيست، ترديدم در چگونه مردن است، آن‌ مرگى را كه‌ تو دوست ‌دارى خواهانم، آن‌ مرگ چيزی جز شهادت نيست. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید ابراهیم اصغری صـلوات🌼 💚 کانال و 👇👇  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔻یک لحظه چشمهای خود را ببندید و فکر کنید بجای این دو روحانی که امروز به جانشان سوءقصد شد و یکی شهید گشته و دیگری گویا به کما رفت، دو دختر بودند! 🔸اکنون فلان مداح صورتی و فلان وزیر سابق و فلان روزنامه و فلان حقوقدان توئیتری و فلان سلبریتی و یه عده لشکر دنباله رو... چه موضعی می‌گرفتند؟! 🔹و حال آن را با سکوت کر کننده فعلی شان مقایسه کنید... 🔸کاش فقط سکوت می‌کردند، بلکه بیشترشان در خفا خوشحالند @hedye110
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تفاوت اساسی انسان با حیوان‏ 💠استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری(ره): 🔹«انسان» یک تفاوت اساسی با «حیوان» دارد و آن این است که انسان از هر حیوانی بیشتر بالقوّه است و کمتر بالفعل. یعنی چه؟ یعنی مثلًا یک اسب، اسب است و بالفعل، یعنی هرچه از اسب بودن باید داشته باشد، دارد. مقدار کمی از اسب بودن هست که مثلًا باید با تمرین به دست آورد. اسب، یک اسب بالفعل به دنیا می‌آید. یک گربه بالفعل به دنیا می‌آید و همین‌طور سایر حیوانات. ولی است که به صورت یک موجود صددرصد به دنیا می‌آید؛ یعنی اولی که به دنیا می‌آید اصلًا معلوم نیست که در آینده چه می‌شود. 🔹ممکن است واقعیت او در آینده واقعیت یک گرگ باشد، ممکن است واقعیت یک گوسفند باشد، در صورتی که شکل، شکل انسان است. همچنین ممکن است واقعیتش واقعیت یک انسان باشد. صدرالمتألّهین، فیلسوف بزرگ اسلامی و ایرانی، اصراری دارد روی این مطلب که اشتباه است که مردم خیال می‌کنند افراد انسان همه افراد یک نوعند. می‌گوید: به عدد افراد انسان، انواع انسانها وجود دارد، چون انسان جنس است نه نوع. البته او یک فیلسوف است، از نظر زیست‌ شناسی نگاه نمی‌کند. از نظر یک زیست‌ شناس که فقط اندامها و جهازها را می‌بیند، همه افراد انسان یک نوع هستند، 🔹ولی یک فیلسوف که انسان را مطالعه می‌کند و واقعیت انسان را وابسته می‌داند به ملکاتش و آنچه که نامیده می‌شود، نمی‌تواند باور کند که همه افراد انسان، افراد یک نوع هستند، می‌گوید: به عدد افراد انسان، انواع مختلف وجود دارد. لذا می‌گوییم ، هستند. بعضی از افراد انسان به آن مقام انسان واقعی می‌رسند و بسیاری از افراد انسان اساساً به مقام انسان واقعی نمی‌رسند. به تعبیر امیرالمؤمنین: «الصّورَةُ صورَةُ انْسانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوانٍ‏»، یعنی شکل، شکل انسان است اما باطنش باطن یک درنده است؛ یک پلنگ است، یک خوک است، یک شیر است، یک گرگ است. و اما اینکه باطن متناسب با ظاهر باشد یعنی واقعاً انسان باشد، در همه افراد مردم نیست. 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، (نسخه سایت) ص ۲۴۷ و ۲۴۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری ره🌹  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینیدخیلی جالبه. سلام برتمامی شهدای اسلام.🙏🙏📿📿📿  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
﷽❣ ❣﷽ ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت، گویاترین پیام آشنایی؛ ای که باب خدایی و واسطه فیض ، دریای رحمتی و بی کران مهر. مارا دریاب.. 💚 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌻 شب سر سفره شام بودیم که صالح آمد. یک شاخه گل و جعبه ی کادویی در دستش بود.🎁🌹 هر چه اصرار کردیم گفت شام خورده. زهرا بانو غذایم را توی سینی گذاشت و گفت ببرید باهم بخورید. باهم به اتاقم رفتیم. سینی را گوشه ای رها کردم. و کنار صالح روی تختم نشستم. انگار تازه پیدایش کرده بودم.😍 هنوز هم دلخور بودم اما دلم نمی آمد به سرش غر بزنم. جعبه کادویی را بازکردم. ادکلن بود. کمی دلم فشرده شد.💔 ــ چی شد مهدیه جان؟ خوشت نیومد؟ ــ نه... یعنی... اتفاقا خیلی هم خوش رایحه ست. فقط...🙄 ــ فقط چی خانوم گل؟ ــ صالح جان😔 مگه نمیدونی عطر جدایی میاره؟ خندید. دستی به موهایم کشید و آنها را پشت گوشم پنهان کرد. ــ عزیز دلم بد به دلت راه نده. من که می دونم... مگه اینکه فقط مرگ ما رو از هم جدا کنه که اونم مطمئنم حضرت عزرائیل جرات نمی کنه سراغ من بیاد وگرنه با تو طرفه.😜 خندید و ریسه رفت. با مشت به بازویش زدم و اخم کردم و گفتم: ــ زبونتو گاز بگیر.😒 ــ مهدیه جان... عطر از چیزهایی بوده که پیامبر خوشش می اومده. بهتره روایات و احادیثمون بیشتر مد نظرت باشه تا این حرف های کوچه خیابونی. حالا بگو ببینم چرا عصر ازم دلخور بودی؟😏 نگاهش کردم و چیزی نگفتم. خودش می دانست چرا، اما می خواست با حرف زدن مرا سبک کند. ــ سکوتت هم قشنگه خانوووووم.😘 بوسه ای به پیشانی ام زد و گفت: ــ می دونم. دو روزه نبودم و کم کاری کردم اما به جون خودت اینقدر سرم شلوغ بود که گفتنی نیست. ــ روزا سرت شلوغ بود، نمی تونستی شبا بهم زنگ بزنی؟😒 ــ بخدا اگه بگم عین جنازه می افتادم و خوابم می برد باورت میشه؟ تنم لرزید. بغض کردم و گفتم: ــ این اصطلاحات قشنگ چیه به خودت نسبت میدی آخه؟! چشمکی زد و گفت: ــ ببخشید. خب بیهوش می شدم😜 چیزی نگفتم. ــ عروس خانومم آمادگی داره واسه پس فردا؟😍 چه می گفتم؟ نه لباسی نه آرایشگاهی نه... آمادگی از نظر صالح به چه معنا بود؟ همین را از او پرسیدم. به چشمانم زل زد و گفت: ــ تو چطور مراسمی دلت میخواد؟ ــ من؟!! خب... نمی دونم بهش فکر نکردم. فقط اینو می دونم که از اسراف متنفرم. لبخندی زد و گفت: ــ خانومِ خودمی دیگه... مهدیه جان من از یه رستوران همین نزدیکیا پنجشنبه رو رزرو کردم برای شام عروسیمون. عصر هم نوبت محضر گرفتم. فقط تو فردا با من و سلما بیا هم لباس انتخاب کن هم وقت آرایشگاه بگیر. روز جمعه هم با هم میریم پابوس آقا بعدش هرجا توبگی... ابروهایم هلال شد و گفتم: ــ صالح...😩 خیلی همه چیو آسون میگیری... من هنوز جهیزیه نگرفتم. زهرا بانو ناراحته. فقط دارن و یه بچه، اونم من. تکلیف خونه چی میشه؟ آخه کلی کار داریم این تصمیم یهویی چی بود گرفتی؟😔 با آرامش دستم را گرفت و گفت: ــ نگران نباش. بخدا تشکیل زندگی اونقدری که همه غولش کردن، چیزی نیست. مامان زهرا بعدا می تونه سر فرصت برات جهاز بگیره. الان ما می خوایم تو یه اتاق پیش بابا اینا زندگی کنیم تا چند ماه بعد که خونه بگیرم. پس فعلا احتیاجی به وسایل خاصی نداریم. فقط یه تختخواب دونفره که...😁 سرم را پایین انداختم. گوشی را از جیبش درآورد و عکسی را به من نشان داد. تخت دونفره ی ساده اما شکیلی بود که روتختی آبی داشت و به فضای اتاق صالح می آمد. ــ دیروز آوردمش. کلی با سلما کشیک دادیم که تو متوجه نشی. لا به لای کارای خودم که سرم حسابی شلوغ بود این کارم انجام دادم. خواستم غافلگیرت کنم.😊 تصمیم گرفتم من هم کمی به سادگی فکر کنم. ــ پس منم لباس عروس نمی پوشم. ــ چی؟ چرا؟ ــ خب کرایه ش گرونه میریم یه لباس ساده ی سفید می گیریم. بعد میریم محضر.😊 ــ نه... نه... اصلا حرفشو نزن ــ ااا... چرا؟😒 ــ خب من دوست دارم عروسمو تو لباس ببینم. ــ اینم شد قضیه ی حلقه؟ خیلی بدجنسی. ــ نه قربون چشمات. خودم دلم می خواد لباس بپوشی. دیگه... ــ دیگه اینکه... من می ترسم. یعنی سردرگمم. ــ سردرگم!!! چرا؟ ــ خب یهو می خوام بشم خانوم خونه. نمی دونم چه حسیه؟ من هنوز باهاش مواجه نشدم. خندید و گفت: ــ خب چرا از چیزی می ترسی که باهاش مواجه نشدی؟ سکوت کردم. درست می گفت. باید خودم را به داخل ماجرا هول می دادم ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت سی و سه(زندگینامه پیامبر) ✨رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در همان شب اول ربیع الاول(شب هجرت) رهسپار غار ثَور(هفت کبلومتری جنوب مکه قرار داشت) شد و ابوبکر نیز به هر ترتیبی بود با وی همراه شد و سه روز در آن جا ماندند. قریش پس از آنکه نقشه خود را برای کشتن پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقش بر آب دیدند سخت عصبانی بودند، در جستجوی وی به تکاپو افتادند، تمام راه های یثرب را بستند و افراد ماهری را که در شناسایی ردّ پای اشخاص مهارت کامل داشتند، مامور کردند تا به هر قیمتی شده، از طریق رد پای او، جایگاه او را به دست آورند. 🍁قیافه شناس معروف مکه به نام اَبو کُرز بن عَلقَمَة بن هِلال خُزاعی با رد پای پیامبر(صلی الله علیه و آله) آشنا بود، روی این اصل تا نزدیکی غار ثور آمد و گفت: خط مشی پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا این نقطه بوده است، احتمال دارد که او در غار پنهان شده باشد. کسی را مامور کرد که به داخل غار برود، آن شخص هنگامی که مقابل غار آمد، دید تارهای عظیمی بر دهانه آن تنیده شده و کبوتران وحشی در آن جا تخم گذارده اند. وی بدون اینکه وارد غار گردد برگشت و گفت: تارهایی در دهانه غار وجود دارد و حاکی از آن است که کسی آن جا نیست. 🍁این فعالیت سه شبانه روز ادامه داشت و پس از سه روز تلاش و کوشش، جملگی مأیوس شدند و از فعالیت دست برداشتند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در شب چهارم ربیع الاول(پس از سه روز ماندن در غار) رهسپار یثرب شد و روز دوازدهم ربیع الاول نزدیک ظهر وارد محله قُبا(در دو فرسخی شهر یثرب بود که مرکز قبیله بنی عَمرو بن عَوف بود) مدینه شد و در منزل بزرگ قبیله کلثوم بن الهِدم فرود آمدند و چند روزی، در آن جا توقف کرد، در این مدت شالوده مسجدی را برای قبیله بنی عمرو بن عوف ریخت، که به مسجد قبا معروف است.(سوره توبه آیه ۱٠۸) برخی اصرار می کردند که هر چه زودتر رهسپار مدینه گردد، ولی او در انتظار پسر عمّ خود علی(علیه السلام) بود. در آن شب هجرت، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السلام) سفارش هایی کرده بود، از جمله اینکه امانت های مردم که نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بوده، به صاحبان آنان برگرداند و زنان بنی هاشم و مسلمانانی که تا آن روز موفق به مهاجرت نشده بودند، همراه خود به یثرب بیاورد. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
33.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیت، سفارش سردارشهید محمد حسین بصیر به عنوان یک شهید به تمامی رفقا، همرزمان و همه آنهایی که دل در انقلاب اسلامی دارند لطفا تا انتهای کلیپ گوش نمایید  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
سردار شهید محمد حسین بصیر 🌷🌷🌷🌷  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
✍مرحوم علامه حسن زاده آملی : ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍین‌که ﻋﺎﺑﺪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻋﺒﺪ ﺑﺎﺵ! ﺷﯿﻄﺎﻥ ۶۰۰۰ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ ﻋﺎﺑﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﻋﺒﺪ ﻧﺸﺪ. ﺗﺎ ﻋﺒﺪ ﻧﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻋﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺒﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ میﺧﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ دلت. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸 هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن. التماس دعای فرج.🌹 🦋🌹💖           @hedye110