eitaa logo
وصیت نامه شهدا
172 دنبال‌کننده
636 عکس
151 ویدیو
1 فایل
در سالگرد شهادت اولین شهیده راه ولایت کانال وصیت نامه شهدا را ایجاد کردم. این کانال متعلق به #_مجموعه_بزرگ_حافظان می باشد. https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
مشاهده در ایتا
دانلود
✨پاسدار شهید حسین ولایتی فر✨ 🌹در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» حتی یک بار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازی گوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم می‌گوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون می‌کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهید آینده را از کلاس بیرون می‌کنید.» 🌹تقریبا همیشه حسین را دردرحال کار بود وتلاش و کوشش میکرد.اصلا خستگی برایش معنا و مفهوم نداشت.بدن ورزیده و آماده ای داشت.درست زمانی که همه خسته بودند شوخی های حسین گل می کرد و به همه روحیه می داد.استراحت حسین ماند برای بعد از شهادتش. 🌹حضور در هیئت‌های مذهبی و مسجد و برنامه‌های فرهنگی از جزو خصوصیات حسین بود و اهتمام ویژه‌ای برای کمک به فقرا و نیازمندان داشت. 🌹هم و غم حسین مسائل فرهنگی جامعه بودو همیشه می‌گفت: خمس و زکات بدن باید پرداخت شود https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
🖊نحوه ی شهادت شهید حسین ولایتی فر 🥀ابن شهید عزیزدر روز ۳۱ شهریور ماه ۹۷ درسن۲۲ سالگی حین حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، به شهادت رسید. یکی از دوستان و همرزمان شاهد حسین نقل می‌کرد که حسین خود استاد کمین و ضد کمین بوده است. اگر می‌خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. 🥀وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می‌خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر به سینه‌اش خورده و به شهادت می‌رسد.😭 https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با صبا در چمن لاله، سحر می‌گفتم کِه شهیدانِ که‌اند این همه خونین کفنان 🔹لحظاتی از حضور سحرگاهی امروز رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر امام خمینی(ره) و گلزار شهدای بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها در آستانه دهه‌ی فجر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وعده دیدار سیدالشهدا علیه السلام به محمدباقر قبل اذان صبح با حالت عجیبی از خواب پرید؛ گفت: خواب دیدم! قاصد امام حسین ع بود. به من گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: بزودی به دیدارت خواهم آمد یه نامه هم از طرف آقا داد که نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟ همینطور کـه داشت حرف می زد گریه میکرد؛ دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد هم شهید شد آقـا بـه عهدش وفـا کرد .. شهید 🕊🌹اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹 📙کتاب خط عاشقی https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در عملیات شرکت کنند خوانده‌اند و اسم حسین آقا در فهرست نبوده است. حسین آقا برای گرفتن رضایت فرمانده محور، پیش او میرود اما فرمانده مخالفت میکند. ‼️همسرم که اصرار را بی‌فایده میبیند به فرمانده میگوید: من بچه‌ی مشهدم اگر من را به این عملیات نبرید به محض برگشتن به حرم امام رضا(ع) میروم و از شما پیش آقا شکایت میکنم... فرمانده محور وقتی صحبت‌های شهید محرابی را میشنود بالاخره به او اجازه میدهد. ‼️در همین لحظات یکی از همرزمانشان به بقیه‌ی مدافعان‌حرم میگوید: همه‌ی ما از مشهد آمده‌ایم، فردا شهادت امام رضا علیه السلام (ع) است و خوش بحال کسی که فردا شهید شود. ‼️هنوز حرف این مدافع‌حرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش میگوید:" آن کسی که میگویی فردا "شهید" میشود من هستم فردای آن روز، روز شهادت امام رضا در سوریه تیر به قلب ایشان اصابت کرد و در حالی که در "سجده" بودند و آخرین کلمه‌ای که گفتند "یاابالفضل"بود به شهـادت رسیدند. ✍به روایت همسربزرگوارشهید شهید حسین محرابی https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍شهیدی که به خاطر شهید عبدالمهدی مغفوری با مادرش قهر کرد شهید حسین انجم شعاع... 🌹مادر دیگر درباره ی شهید مغفوری این گونه سخن مگو😔 🔹برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم بر سر قبر پسرم شهید حسین انجم شعاع که نزدیک شهید علی شفیعی و در همسایگی شهید عبدالمهدی مغفوری قرار دارد نشسته بودم. 🔸نوه ام نزد من آمد و گفت: می گویند شهید مغفوری حاجت ها را برآورده می کند... 🔹به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن اگر برآورده شد من پانصد هزار تومان اینجا خرج می کنم. 🟢همان شب حسین شهیدم را در خواب دیدم. 🔸من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. 🔹اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد. 🔸زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد... 🔹به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟ چرا قهر کردی؟ 🔸گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری این گونه سخن نگو... 🔹از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم! 🔸از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم. 🌹راوی مادر شهید حسین انجم شعاع🌹https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا