eitaa logo
🌷شهدا دست ما را بگیرید🌷
308 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
77 فایل
شبیه شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ⚠️ ❗️ امام خامنه ای: جوان حزب‌اللهی باید باشد. باید چشم‌هایش را باز کند و نگذارد کسی در صفوف او کند و به نام امر به معروف ونهی از منکر، فسادی ایجاد نماید که حزب‌الله را خراب کند. 🌀باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم - و تجربه‌ها هم نشان داده – تا نیروهای و حزب اللهی برای انجامِ کاری به میدان می‌آیند، یک عدّه عناصر و دروغین، با نام اینها در گوشه‌ای ایجاد می‌کنند تا ذهن را نسبت به نیروهای مؤمن و حزب‌اللهی و مردمی کنند. 🌀مواظب باشید. مسأله ، 💥مثل مسأله است. 💥 است. 💥 بروید یاد بگیرید. 💥مسأله دارد که و باید امر به معروف ونهی از منکر کرد. ۷۱/۰۴/۲۲ رسول الله صلواة الله عليه و آله: 🌷اَلمُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ . بحارالأنوار، ج۶۴، ص۳۰۷ https://eitaa.com/khademeemamoaga
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است. 🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش صلوات
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهارم : ورزش باستانی ( ۱ ) ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت. 🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، را با يك يا چند آيه شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور ، معمولاً يك سوره ، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. 🔸از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از ، درس ايمان و اخلاق را در كنار به جوانها مي آموخت. 🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. 🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. 🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب در يك دور ، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد. 🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. 🔸برگشتم و را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. ٭٭٭ 🔸بارها ميديدم ، با بچه هائي که نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. 🔸يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي يزيد ميگفت. 🔸اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!! داشتب با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 🔸دوستي با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . 🔸ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين . 🔸ياد حديث به افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.» 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
📌عامل مهمتر در ایجاد وضع موجود، نیست! است! برای خدا قیام کنیم! ✍🏻 را بیاموزیم همچون و به آن عمل کنیم تا مورد لعن الهی قرار نگیریم. 💎به آمـرین بپیـوندیـد .
وقت سفارش : 👈 عشق دو رکعت است، رکعت اول در دنیا، رکعت دوم در جنت لقاءالله، آن صحیح نیست مگر با خون..... ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
بی‌توجهی به وقت نماز در پروازهای زائران اربعین 💠 سحر امروز جمعه ۱۰ شهریور۱۴۰۲ بلیط شرکت هواپیمایی ساها از نجف به مشهد به شماره پرواز ۸۲۳۱ داشتم بخاطر تاخیر هواپیما و اعلام پرواز قبل از اذان صبح از نجف، که پس از طلوع آفتاب نیز به مشهد می‌رسید ، حسب وظیفه شرعی و قانونی امربه معروف و نهی از منکر ، تقاضا کردم فقط چند دقیقه با تاخیر پرواز کنید تا زوار اربعین بر قول و قرار نماز اول وقت شان با امام علی و امام حسین علیهماالسلام باشند و نمازشان قضا نشود... ❌!!!! با خود گفتم به اعتراض، در پای پله هواپیما، ابتدا نماز می‌خوانم و سپس سوار میشوم چون طبق قانون و آیین نامه های ابلاغی همه شرکتهای هواپیمایی ایرانی موظفند نسبت به نماز مسافرین بویژه نماز صبح تدابیر لازم را ًداشته باشند ⬅️چفیه ام را پای پرواز روی زمین پهن کردم و آماده ورود وقت اذان صبح و نماز شدم اما برخی از عوامل پرواز با بی ادبی گفتند ما پرواز میکنیم و شما را از پرواز جا میگذاریم ساعت ۴ پرواز انجام گرفت در حالیکه ۴ و ۱۵ دقیقه بامداد اذان صبح به وقت نجف بود و تمام این پرواز ⬅️ امید که بتوان با ابزار فریضتین، ریشه همه منکرات در کشور را بخشکاند و مکارم دینی را در جامعه نهادینه و آمران به منکر را رسوا گرداند تا زمینه ظهور منجی عالم بشریت مهیا شود ان شاالله مهدی حسن زاده ۱۰ شهریور ۱۴۰۲ مصادف با ۱۵ صفر ۱۴۴۵
📌 به پا دارید ؛ رسم شهدا ترک نماز نبود حتی در شرایط سخت ... ▫️اگر به نماز های احمد کاظمی نگاه می کردیم ، می دیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود. هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمی خواند. 🔹کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند ، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود. 📚 منبع : سردار سرتیپ فدوی (ماهنامه شاهد یاران – ص۲۵) 🌷 "شهید حاج قاسم سلیمانی" می‌گفتند: هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند؛ و پیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است. 🌷۸ اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش صلوات 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
ترس برای‌مردانی که دل به عشق خداوند سپرده اند معنا ندارد ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
🌷 🌱هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود، مثل همیشه پدر را به بستن مغازه مجبور کرد، می گفت : پدرجان! کار در هنگام برکت نداره، جمع کن بریم مسجد بعد که اومدیم خودم نوکرتم تموم کارهاتو کمکت می‌کنم و برات انجام میدم، اینجوری پولی هم که در میاری شبهه نداره، آدمو به یه جایی میرسونه.. 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand