#معرفی_کتاب_شهید
《علی بیخیال»
💢زندگینامه و خاطرات #شهید_علی_حیدری است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده .
🗯قستمی از کتاب:
شب جمعه بود و شب زیارتی ارباب بیکفن. در آنجا جملهای از وصیت شهید نوشته شده بود: «من کمتر عطر خریدهام، هربار میخواستم معطر شوم از ته دل میگفتم: «حسین جان» آنگاه فضا معطر میشد!!»
ٜٜ ٜ̽❰͞͞♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ̽❰͞͞♥️❱
۱۳۴۴؛ (یکم فروردین) ولادت در شهر مریوان
۱۳۴۶؛ سوختن شکم و آرنج بر اثر ریختن آب جوش
۱۳۴۸؛ دیدن خواب ای عارفانه؛ قرآن خواندن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)
۱۳۴۹؛ مهاجرت از کردستان به تهران همزمان با بزنشستگی پدرش از ارتش
۱۳۵۰؛ شروع تحصیلات ابتدایی در دبستان دانش و اخوت
۱۳۵۵؛ ادامه تحصیل در دوره راهنمایی
۱۳۵۸؛ تشکیل کانون فرهنگی مسجد امام حسن (ع) و محفل شهدای مسجد جامع خزانه
۱۳۵۸؛ آموزش خطاطی و طراحی و شروع به نقاشی تابلو شهدا و پارچه نویسی انقلابی
۱۳۶۱؛ کسب رضایت خانواده و اعزام به دوره آموزشی ۱۵ روزه اصفهان و پس از آن به جبهه سقز و گردان جندالله.
۱۳۶۲؛ (فروردین) سفر به مشهد و گرفتن وعده #شهادت از امام رضا (ع)
#شهید_علی_حیدری🌹
ٜٜ ٜ̽❰͞͞♥️❱ @shohadaei_zistan ٜ̽❰͞͞♥️
🌹🌹🌹
۱۳۶۲؛ اعزام به پلدگان دوکوهه برای خطاطی
۱۳۶۳؛ (خرداد) شرکت در امتحانات سال چهارم دبیرستان که به دلیل حضور در جبهه به تأخیر افتاده بود.
۱۳۶۳؛ (تابستان) آشنایی با آیت الله حق شناس و عزم طلبگی در مسجد امین الدوله
۱۳۶۳؛ مباحثه کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال به توصیه آیت الله حق شناس به مدت شش ماه
۱۳۶۳؛ (زمستان) کسب رضایت از پدر و اعزام به جبهه جنوب ؛ پادگان دوکوهه تبلیغات لشکر ۲۷ محمدرسول الله.
۱۳۶۳؛ (اسفند) انتقال از بخش تبلیغات به تخریب برای شرکت در عملیات بدر.
۱۳۶۳؛ (۲۲ اسفند) شهادت سنگر اجتماعی تخریب در عملیات بدر در جزیره مجنون؛ به علت بمباران شیمیایی توسط ارتش بعث عراق
۱۳۶۳؛ (۲۵ اسفند) انتقال به تهران برای شناسایی و تشییع
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران؛
قطعه ۲۷، ردیف ۱۳۶؛ شماره ۱۰٫
#شهید_علی_حیدری🌹
ٜٜ ٜ̽❰͞͞♥️❱ @shohadaei_zistan