eitaa logo
شهدای نیروی انسانی
295 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadanirooensani ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹❤️🇮🇷❤️🌹 خلاصه‌ای از زندگینامه شهید والامقام 🌹 علی محمودوند 🕊 علی آقا در 6 تیر ماه سال 1343در بیمارستان مادر واقع در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. بعد از به دنیا آمدنش مادرش به شدت مریض شد و با توسل به حضرت علی (ع) شفا یافت. اسم او را می خواستند (امیر) بگذارند ولی در اداره ثبت گفتند: امیر فقط شاه است و اوست که امیر مملکت است. آنها هم اسم او را "علی" گذاشتند. مادر همیشه موقع اذان به او شیر می داد و اکثرا نیز با وضو بود. پدرش خیلی به نانی که به خانه می برد حساس بود و اصرار داشت تا حلال باشد. از همان طفولیت به قرآن و اذان حساس بود طوری که به محض گفتن اذان یا خواندن قرآن از خواب بیدار می شد. خلاصه هر چه بزرگتر می شد بیشتر به دل می نشست. سعی می کرد کاری نکند که خانواده ناراحت شوند، به همه حرفهای آنها گوش می کرد. تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد. عجیب به مسجد علاقه داشت و هر وقت می خواستند پیدایش کنند باید آنجا سراغش را می گرفتند. علی در دوران نوجوانی خیلی بازیگوش بود. طوری که همه مدرسه او را می شناختند و همه دوست داشتند اطراف او باشند. پانزده شانزده ساله که شد جنگ شروع شد و بسیج بیست میلیونی تشکیل گردید. علی هم  رفت و ثبت نام کرد. مادر مخالف ثبت نام  و رفتنش به جبهه بود او هم خیلی زیرکانه، یک روز یک عکس می برد، روز بعد یک کپی شناسنامه و روز بعد چیزهای دیگر تا اینکه یک روز آمد و گفت ثبت نام کردم و رضایت نامه برای رفتن به جبهه می خواست. گفتم: کجا می خواهی بری؟ از دست تو کاری بر نمی آید. گفت: مادر تو بگو بمیر من می میرم ولی نگو نرو باید برم. اصلا" هیچ کاری که نتونم بکنم آب که می تونم به رزمنده ها بدم و تابستان سال1361 همزمان با شروع عملیات رمضان به جبهه رفت. کارش را در گردان تخریب لشگر27 محمد رسول الله (ص) آغاز کرد و در عملیات والفجر مقدماتی همراه گردان حنظله به منطقه فکه رفت و مجروح شد. عملیاتهای خیبر و بدر نیز شاهد رزمش بودند، در عملیات والفجر8 برای همیشه پایش را از دست داد و با وجود 70درصد جانبازی (شیمیایی، موجی، قطع پا و 25ساچمه در بدنش) باز هم خستگی را خسته کرد. علی صبر عجیبی داشت. در مقابل مشکلات سر تعظیم فرود نمی آورد. توی عملیاتها مثل شیر می غرید. هیچ وقت ندیدم که او بترسد. با توجه به مجروحیتش در همه عملیاتها شرکت می کرد و اگر ممانعت حاج آقا رحیمی و شهید دین شعاری نبود علی به عنوان مسوول گروهان سیدالشهدا باز می خواست نفر اول خط مقدم باشد. علی کسی نبود که خودش دنبال مسئولیت و ریاست برود. دنبال این نبود که به کسی حرفی بزند و دیگری اطاعت کند. دنبال این بود که کار انجام دهد و تکلیفش را انجام دهد. و تا آخر جنگ  حضور داشت. در سال 1367عقد ازدواج بست و در سال1368 زندگی مشترک را با سفر به آستان علی ابن موسی الرضا(ع) آغاز کرد و ندبه های فراق امام خمینی را به حجره های دلتنگی گره بست. سال 1371 تجربیات دست نیافتنی جنگ را در کوله باری از امید با خود به تفحص برد و باز خاک نشین رملهای فکه شد و همزبان رازهای نهفته در دل گنجینه های مدفون. دست تقدیر رقم خورد و علی آقا شد مسئول گروه تفحص. همچنان روزهای سپری شده از دروازه شهادت می گذشت و علی آقا در معبری تنگ در جستجوی روزنه‌ای بود و شهادت واژه‌ای بود که از خاطرش نرفته بود.  و بالاخره سرباز گمنام تفحص در عصر 22بهمن ماه 1379 با سجده‌ای خونین بر خاکهای فکه بوسه زد و از همانجا زائر شهر شهادت و همنشین شهدای قطعه 27  گردید و التماس‌هایش به امّن یجیبی مستجاب شد. کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊🌹 بیاد شهید والامقام فرمانده مخلص 🌹 🕊 از دلاوری‌های حاج علی محمودوند در کانال حنظله تا پیدا کردن در دل فکّه پهلوان کانال حنظله برای پیدا کردن فرمانده‌اش سر از پا نمی شناخت، او را پیدا کرد و خودش نیز پس از 8 سال بی تابی در منطقه فکه با یاران تخریب‌چی والفجر مقدماتی‌اش همراه شد. در مراسم گرامیداشت شهید تفحص حاج علی محمودوند، دلاوری ها و حماسه آفرینی های فراوانی از شهدای تفحص شنیدیم. مادر شهید بهروز صبوری هم آمده بود و برای حاج علی های پیشگام در عرصه ساماندهی مفقودین و همه شهدایی که همواره برای شاد کردن دل مادرانی که چشمانشان را به در دوخته‌اند و منتظر تکه های استخوان فرزندانشان هستند تا آنها را ببوسند و به خاک بسپارند. دعا می کرد. چه زیباست آن فرمایش رهبر معظم انقلاب که پیرامون پیدا کردن پیکر مفقودین دفاع مقدس می فرمایند:” برای مادران مفقودالاثر هر شب، شب عملیات است”؛ مفهوم این جمله را شهدای تفحص به خوبی دریافتند. حاج علی محمودوند با توجه به پای قطع شده، جراحت کلیوی، دست مالامال از ترکش و فرزند معلول، دست از تفحص شهدا بر نداشت. سیداحمد میرطاهری مسئول اسبق تفحص لشکر ۲۷ حضرت رسول ص از حاج علی محمودوند برای پیدا کردن ، گفت: علی محمودوند با تحمل 70 درصد جانبازی و داشتن یک فرزند معلول نابینا پا به عرصه سخت تفحص گذاشت. به او اصرار می کردیم بیشتر متوجه فرزندش باشد اما او به ما گفت مادرانی را می شناسم که روزها را به شوق دیدن فرزندشان به شب می رسانند. یکی از صحنه هایی که برایم جالب بود پافشاری زیاد حاج علی از ابتدای آمدن به جبهه تفحص برای بود. خوشبختانه پس از دلاوری های فراوان به این موفقیت دست یافت. همرزمانش محمودوند را پهلوان کانال حنظله می نامند او که در گردان حنظله مجروح شده بود و در اغلب عملیات های پس از آن، شرکت داشت و در عملیات والفجر هشت در فاو پای خود را تقدیم اسلام کرد و جانباز شد و در تاریخ 22 بهمن ماه سال 79 پس از 8 سال بی تابی در تفحص شهداء در خاک های جنوب در منطقه فکه بر اثر انفجار مین در جرگه شاهدان قرار گرفت. کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا