اعدام بعد از فرار..
«احمد چلداوی»
┄═❁๑❁═┄
🔻 بعد از فرار از اردوگاه و دستگیری مدتی ما را شکنجه کردند بعد به ما گفتند اگر وصیتی داریم به هر کدام از اسرا که دوست داریم می توانیم بکنیم ، چقدر اینها مذهبی شدند! ما دستشان را خواندیم و گفتیم وصیتی نداریم ما را بردند برای اعدام، ما را به چوبه اعدام بستند ولی باز هم اصرار کردند اگر وصیتی داریم بکنیم. آنها قصد داشتند ببنید به چه کسی وصیت می کنیم تا آنها را به عنوان همدست ما شناسایی کنند اما جوابی نشنیدند. با دستور فرمانده جلادها از ما فاصله گرفتند. با فرمان "اسلحه ها مسلح" صدای گلنگدن ها بلند شد. ای بابا مثل این که این بار محاسباتمان اشتباه از آب درآمد. اینها دارند راستی راستی ما را میکشند. عجب حیواناتی هستند اینها! ايها الناس کسی نیست به اینها بگوید فرار کردیم که کردیم آدم که نکشتیم...
🔻 فرصتی باقی نمانده بود. هر لحظه منتظر شنیدن صدای رگبار بودم. چشمانم را محکم روی هم فشار دادم. دیگر خیلی طول کشید. احتمالاً شهید شده ام اما چرا صدای رگبار را نشنیدم؟ چرا هیچ دردی احساس نکردم؟ خُب شاید خدا خواسته شهادتم بدون درد باشد. حالا اولین شهیدی که به استقبالم میآید احتمالاً باید امیر کریمی باشد. یا شاید هم علیرضا معتمد زرگر، شاید هم حاج اسماعیل فرجوانی، چون او خیلی به فکر نیروهایش بود و همیشه از احوال آنها جویا میشد و به آنها سرکشی می کرد. الآن سه سال و دو ماه بود که سراغم را نگرفته بود. پس ملک الموت کجاست؟ اما نه، آنها هنوز شلیک نکردهاند. در همان لحظه صدایی به گوش رسید که این اعدامی ها مشمول عفو ملوكانه سيد الرئيس صدام قرار گرفته اند و قضیه با برگرداندن ما به همان اتاقک خاتمه یافت. خداییاش حیف شد کاش شهید میشدیم و از این شکنجه ها خلاصی می یافتیم.
آزاده اردوگاه تکریت ۱۱
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🌹 خاطرات خود نوشت اسارت،جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت/ ۱۲
موضوع: زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
وقتی من اومدم در سلول شماره ۱۰ آخر راهرو سمت راست حدود ۲۰ اسیر از شهرهای مختلف ایران بودند بعضی بسیجی و بعضی هم سرباز ارتش .. همگی لخت بودند فقط شورت تَنشان بود من فقط یک دشداشه ( پیراهن) عربی تَنم بود که کامل تمام اعضاء بدنم رو پوشانده بود.. خُب حالا من نشستم داخل سلول روی زمین اُسرا بِر و بِر منو نگاه میکردند منم اونهارو نگاه میکردم😂 از من سوال کردند ؟؟ اسمت چیه؟؟ گفتم محمدعلی !! بچه کجایی؟؟ نجف آباد اصفهان !!! کجا و چه طوری اسیر شدی؟؟ گفتم کردستان و شروع کردم دروغ گفتن و پیچوندن آنها😂 حالا من از شَر بازجو های عراقی راحت شده بودم گرفتار اُسرای ایرانی شدم😂 از اینها بیشر میترسیدم چون پیش خودم فکر میکردم ممکنه یکیشون جاسوس یا نفوذی باشه🥴 وقتی گفتم بچه نجف آباد این سه نفر همشهری خودم که توی این سلول بودند شاخک هاشون بیشتر حساس شد 😂 کریم غلامی گفت من تو را توی پادگان انبیاء لشگر نجف دیدم قبلا ؟؟ البته درست میگفت.. من گفتم ن اشتباه میکنی من دفعه اول هست اومدم جبهه 🥴 باز از او اصرار که من تو را دیدم از من انکار که اشتباه میکنی😂 کریم غلامی منو بیخیال شد محمدرضا حبیب الهی شروع کرد که من تو را توی محله حاج نوروز دیدم(راست میگفت باهم بچه محل بودیم خودمم دقیقا میشناختمش ) بهش گفتم اشتباه میکنی یقین کسی دیگه بوده با من اشتباه گرفتی 🥴 آخه توی محل شایعه پخش شده بود که محمدرضا حبیب الهی مفقودشده توی شلمچه من وقتی اینجا دیدمش بَرق از سَرم پرید که اِیی بابا این که زنده هستش هنوز😂 بهرجهت محمدرضا هم منو بیخیال شد .. ازشون سوال کردم چرا شما لخت و عریان هستید؟؟؟ گفتند توی مرکز استخبارات بغداد تمام لباس های ما را بجز شورت هامون رو گرفتند!! 😔 گفتم چرا؟؟؟ گفت بخاطر مسائل امنیتی که چیزی رو در لباسهامون مخفی نکنیم و یکی هم شکنجه روحی 😔 کریم غلامی وقتی دید من دِشداشه (لباس عربی) پوشیدم بهم گفت محمدعلی میخوای از این دشداشه چند عدد شورت برات بِدوزم ؟؟ گفتم مگه بَلدی ؟؟ گفت آره !!! گفتم تو که سوزن نخ نداری!! گفت چرا دارم😳 بهم گفت شورت بیشتر بکارت میاد .. بهش گفتم باشه.. یه شورت یدک داشت بهم داد پوشیدم و دشداشه رو از تنم در آوردم.. حالا هم من و هم دیگر اُسرا داشتیم کریم غلامی رو بِر و بِر نگاه میکردیم ببينيم که چکار میکنه🙃 کریم شروع کرد یواش یواش بحوصله و صبر تمام دشداشه رو از درز دوخت هاش باز کردن وقتی کارش تماش شد با انگشتان دستش (وِجِب ) کرد دور کمرم رو یعنی اندازه گرفت😂 بعدش روی پارچه قرار داد و پارچه رو بادستش پاره کرد 😳 حالا همگی ما هاج واج داشتیم نگاهش میکردیم که داره چکار میکنه .. وقتی کاملاً اندازه هارو پاره کرد احتیاج به نخ و سوزن داشت برای دوختن
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
.
#دو_کلمه_حرف_حساب
✅ بزرگان گفتهاند:
🧮 چهل تا عاقل را میشود با یک حرف منطقی قانع کرد،
ولی
یک احمق را نمیشود با چهل بار حرف منطقی قانع کرد!
⭕️حسنی مبارک گفت: نباید به آمریکا اعتماد میکردم.
⭕️ معمر قذافی گفت:
بزرگترین اشتباه عمرم اعتماد به آمریکا بود.
⭕️محمد مرسی گفته است:
اشتباه استراتژیک من و عامل اصلی شکست انقلاب مصر اعتماد به آمریکا بود.
⭕️ بن علی گفت: دلیل سقوط من اعتماد بیجای من به آمریکا بود.
⭕️منصور هادی در یمن گفت:
اگر فریب آمریکا را نمیخوردم، در قدرت باقی می ماندم.
✅ تمام تاریخ نگاران
معاصر در کشور معتقدند:
دلیل سقوط دولت مردمی مصدق و کودتای 28 مرداد 1332 به دلیل اعتماد بیجای مصدق به آمریکا بود.
⭕️ صدام در لحظه اعدامش گفته بود:
این طناب دار را آمریکائیها به گردن من انداختند.
⭕️در کتاب پاسخ به تاریخ ص 278، محمد رضا شاه در آخرین روزهای عمرش میگوید:
دلیل فروپاشی سلطنت من اعتماد به آمریکا بود.
یعنی حتی شاه هم بعد از سالها رفاقت و خدمت به آمریکا، فهمیده بود که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد.
⭕️جمله معروف شاه:
... آن زمان که صاحب قدرت بودم، تصور میکردم که اتحاد من با غرب بر مبنای اتحاد و اطمینان دو جانبه برقرار است، شاید این اطمینان و اعتماد #یک_اشتباه_بود ..."
📚 کتاب پاسخ به تاریخ، نوشته محمدرضا پهلوی، صفحه ۲۷۸.
❌ حالا برخی در کشور همچنان امیدوارند تا آمریکا این شیطان بزرگ و اروپاییها این شیاطین کوچک، برایشان آستین بالا بزنند و مشکلاتشان را حل کنند، در کجای عبرتهای تاریخ قرار گرفتهاند؟
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✅ خاطرات اسارت،خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت /۱۳
موضوع:زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
من همین طور بِر و بِر از روی تعجب به کریم غلامی نگاه میکردم ببینم حالا سوزن نخ رو از کجا میاره !! یه موقع دیدم به بالای دیوار پشت سر من خیره شد و بلند شد دست بُرد روی دیوار و از داخل سوراخ ریزی که به دیوار بود یه چیزی کشید بیرون😂 گفتم این چیه؟؟ گفت میبینی که سوزنه 😳 دیدم یه سیم مسی بود در حد ۳ سانت از بَس روی زمین صیقل داده بود به حالت سوزن درآورده بودش بعدشم تَه سیم رو با میخ ریز سوراخ کرده بود🥴 حالا نگو که این سیم نبود از این منگنه های بود که قرمز رنگ هست و به کارتن مقوا ها میزنند اینو پیدا کرده بود و اَزش سوزن درست کرده بود😳 حالا منتظر بودم ببینم نخ از کجا میاره!!! دیدم به فرج الله شکراللهی گفت فرج الله🌹 فرج الله گفت بله!!! گفت پیراهنت رو بده🥴 گفت برا چی میخوای؟؟؟ گفت میخوام ازش اَلیاف در بیارم بِجا نخ استفاده کنم ...فرج الله خیییلی راه دستش نبود که پیراهنشو بده😂 اما با اصرار کریم غلامی داد... حالا اون پیراهن کجا بود توی اون شرایط که همه لخت و عریان بودنند فقط شورت تنشان بود؟؟ فرج الله این پیراهن خاکی رنگ بسیجی رو از منطقه که تنش بود همراه خودش آورده بود و چندلا کرده بود و بعنوان مُتکا استفاده میکرد میگذاشت زیر سرش🥴پیراهن رو گرفت و شروع کرد یواش یواش و باحوصله از پائین پیراهن الیاف هاش رو جدا میکرد ..حالا تمام بچه های سلول هم با تعجب داشتند تماشا میکردند ببینند کریم داره چکار میکنه 😳چند الیاف جدا کرد و آنها رو دوتایی بهم تابید بعد کردشون داخل سوزن شد (سوزن نخ) 😂 حالا با آداب تمام و صبروحوصله شروع کرد به دوختن شورت برای من فکر کنم دو عدد شورت برام دوخت ...حالا این شورت ها کِش میخواست 😂 کِشی نبود توی اون شرایط سخت!!! از همان پارچه دشداشه(پیراهن عربی) یه مقدار بصورت باریک پاره کرد و بجای کِش کرد داخل شورت و بهم گفت باید موقع دستشوی گره بزنی و بازش کنی 😂 یه مقدار پارچه در حَد ۳۰×۳۰ سانت هم اضافه اومد بهم گفت این هم باشه بجای دستمال ازش استفاده کن.. فکر کنم این یکی از اولین شاهکارهای کریم غلامی بود در آن شرایط سخت اسارت.
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
❌ کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّهای با انقلاب زاویه دارند.
❌ آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّهای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود.
❌ آن کسی که دلبستهی آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّتهای کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد
❌ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بیاعتنائی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود.
❌ کسی را انتخاب کنید که اهل دین ، اهل شریعت ، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد.
عمل بر این توصیه ی های ولی فقیه آينده کشور را تضمين می کند
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استخدام شرکت معدنی و صنعتی فولاد سنگ مبارکه اصفهان
🚨 این آگهی مستقلاً برای شرکت فولاد سنگ (از شرکتهای گروه فولاد مبارکه) بوده و مربوط به پیمانکاری فولاد مبارکه نمیباشد.
🔸 2 نفر کارشناس حسابداری
🔸 1 نفر راننده لودر
🔸 1 نفر راننده خودرو سنگین (دامپتراک)
🔷فعالیت : خرید، تملک، اکتشاف، استخراج و فراوری، بهرهبرداری از معادن سنگ آهن، سنگآهک، آهک کلسینه، دولومیت و سایر مواد معدنی مورد نیاز صنعت فولاد با تمرکز بر نیازهای گروه فولاد مبارکه
🔰شروع ثبت نام : 1403/04/29
🔰پایان ثبت نام : 1403/05/02
اطلاعات بیشتر در لینک زیر:
Https://msc.ir/s/wN
گرامی میداریم یاد و خاطره شهدای والامقام تیر ماه محله قهنویه مبارکه شهيدان: سعید ملکپور، کاظم ملکپور، عباس رنجکش، اسد اله احمدی، حسين صادقی، لطف اله سالمی، تقی ضیایی، حشمتاله حقیقی و رمضان علی ضيایی،شادی ارواح مطهرشان صلوات،.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✅ خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت/ ۱۴
موضوع: زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
قبل از ظهری بود که اومدم زندان الرشید پیش دیگر اسرا حالا اینجای کار ظرف غذا و ظرف آبخوری ما یکی بود یک ظرف آلومینیومی گرد شکل بود که ارتشی ها بهش میگفتند یَقلبی (عربیش غصعه هست ) حالا در این ظرف صبحها صبحانه میدادند که شُوربا عربی بود (خورده بزنج با روغن و مقداری زردچوبه که آب پز بود جمعاً سهم سلول ما یک پارچ آبخوری شوربا بود _ برای ۲۰ نفر به اضافه یک نان عراقی (سمون) تا میومدی یه چشم بهم بزنی چیزی تَه ظرف غذا نمانده بود😂 ناهار هم برنج بود به اضافه خورشت که مثلا برگ چقندر آب پز بود که اونم در حد ۵ یا ۶ قاشق برنج سهم هر نفر بود🥴 شام هم مرغ بود مثلا یک مرغ مال ۲۰ نفر که ما استخوانهای مرغ رو هم کامل میخوردیم🥴 جدای از اینها قاشقی در کار نبود غذا رو با دست میخوردیم 🥴 حالا آب نبود که دستهامون رو بشوریم ناخنها بلند موی سر و صورت و اعضای بدن بلند 😖 حتی چند ماهی که اینجا بودیم آب برای نظافت دستشوی و طهارت نداشتیم😔😔 باورتون میشه ما این وضع رو داشتیم؟؟؟؟؟ من که مجروح بودم مثل بقیه نمیتونستم غذامو سریع بخورم تا میومدم بخودم بِجُنبم غذا تمام شده بود 🥴 آخه با یه عده اسیر گرسنه طرف بودم😂 کریم غلامی دید من این طوری سَرم کلاه میره و چیزی گیرم نمیاد وقتی غذا میومد گوشه ظرف سهم منو جدا میکرد و به بقیه اُسرا میگفت دست به سهم غذای نوریان نزنید😂 حالا وقتی که غذا میخوردیم سریع میرفتیم ظرف رو آب میکردیم از تانکر دَم درب زندان و ظرف رو میگذاشتیم وسط سلول که باد پنکه سقفی بخوره مثلا خنک بشه🥴 حالا در این ماجرا چه اتفاقی می افتاد؟؟؟مصیبت عُظما بود؟؟؟ 🥴 تمام موهای که از بدن ما روی زمین سلول ریخته بود به وسیله باد پنکه میرفت داخل ظرف آب😖 حالا وقتی که میخواستی آب بخوری ...آب سهمیه بندی بود یک نفر ظرف آب رو می آورد جلوی دهانت باید فوت میکردی موهای که داخل ظرف بود کنار بره یک قُلپ سهمیه ات رو بخوری🥴 وقتی فوت میکردی مو ها کنار بره دقیقا مشخص بود این موها از شکل ظاهرشون مال کجای بدن هستند😔
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
💥بماند به یادگار...
💥 اولین قطار از ایران به سمت چین حرکت میکند تا ثابت شود در دورهی شهید رئیسی چرخ اقتصاد کشور در گروِ FATF و برجام نبود
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✅ نشان عبدصالح
🌟رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند:
✍هیچ #نمازی نیست که وقت آن برسد؛ مگر آنکه فرشته ای در برابر مردم ندا کند: ای مؤمنان! برخیزید به جانب آتش هایی که به واسطه انجام گناه و کارهای ناشایست، بر پشت های خود برافروخته اید. پس خاموش کنید آنها را به برپاداشتنِ نمازی که پروردگار شما، واجب کرده است.
📚 اربعین شیخ بهایی، ص٧٠٢
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
دیدار با خانواده شهدای والامقام شهيدان: عباس خنفری نژاد و اصغر عباسی در شهر مجلسی
در این ديدار ها که با محوريت بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه و با حضور امام جمعه، شهردار، اعضای شواری اسلامی ، و رياست عمران شهر مجلسی انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد
🔹شهید خنفری نژاد متولد ۳ مهر ۱۳۴۵ خوزستان در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱عملیات رمضان مفقودالاثر و در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۰ تفحص و پیکر پاکش به خاک سپرده شد
🔹شهيد اصغر عباسی فرزند مرحوم حیدر علی متولد ۶ اردیبهشت ۱۳۴۵ شهرستان مبارکه دیزیچه متولد و در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون عملیات خیبر به فیض عظمای شهادت نائل آمدند
یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم