✅ خاطرات اسارت،خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت /۱۳
موضوع:زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
من همین طور بِر و بِر از روی تعجب به کریم غلامی نگاه میکردم ببینم حالا سوزن نخ رو از کجا میاره !! یه موقع دیدم به بالای دیوار پشت سر من خیره شد و بلند شد دست بُرد روی دیوار و از داخل سوراخ ریزی که به دیوار بود یه چیزی کشید بیرون😂 گفتم این چیه؟؟ گفت میبینی که سوزنه 😳 دیدم یه سیم مسی بود در حد ۳ سانت از بَس روی زمین صیقل داده بود به حالت سوزن درآورده بودش بعدشم تَه سیم رو با میخ ریز سوراخ کرده بود🥴 حالا نگو که این سیم نبود از این منگنه های بود که قرمز رنگ هست و به کارتن مقوا ها میزنند اینو پیدا کرده بود و اَزش سوزن درست کرده بود😳 حالا منتظر بودم ببینم نخ از کجا میاره!!! دیدم به فرج الله شکراللهی گفت فرج الله🌹 فرج الله گفت بله!!! گفت پیراهنت رو بده🥴 گفت برا چی میخوای؟؟؟ گفت میخوام ازش اَلیاف در بیارم بِجا نخ استفاده کنم ...فرج الله خیییلی راه دستش نبود که پیراهنشو بده😂 اما با اصرار کریم غلامی داد... حالا اون پیراهن کجا بود توی اون شرایط که همه لخت و عریان بودنند فقط شورت تنشان بود؟؟ فرج الله این پیراهن خاکی رنگ بسیجی رو از منطقه که تنش بود همراه خودش آورده بود و چندلا کرده بود و بعنوان مُتکا استفاده میکرد میگذاشت زیر سرش🥴پیراهن رو گرفت و شروع کرد یواش یواش و باحوصله از پائین پیراهن الیاف هاش رو جدا میکرد ..حالا تمام بچه های سلول هم با تعجب داشتند تماشا میکردند ببینند کریم داره چکار میکنه 😳چند الیاف جدا کرد و آنها رو دوتایی بهم تابید بعد کردشون داخل سوزن شد (سوزن نخ) 😂 حالا با آداب تمام و صبروحوصله شروع کرد به دوختن شورت برای من فکر کنم دو عدد شورت برام دوخت ...حالا این شورت ها کِش میخواست 😂 کِشی نبود توی اون شرایط سخت!!! از همان پارچه دشداشه(پیراهن عربی) یه مقدار بصورت باریک پاره کرد و بجای کِش کرد داخل شورت و بهم گفت باید موقع دستشوی گره بزنی و بازش کنی 😂 یه مقدار پارچه در حَد ۳۰×۳۰ سانت هم اضافه اومد بهم گفت این هم باشه بجای دستمال ازش استفاده کن.. فکر کنم این یکی از اولین شاهکارهای کریم غلامی بود در آن شرایط سخت اسارت.
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
❌ کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّهای با انقلاب زاویه دارند.
❌ آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّهای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود.
❌ آن کسی که دلبستهی آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّتهای کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد
❌ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بیاعتنائی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود.
❌ کسی را انتخاب کنید که اهل دین ، اهل شریعت ، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد.
عمل بر این توصیه ی های ولی فقیه آينده کشور را تضمين می کند
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استخدام شرکت معدنی و صنعتی فولاد سنگ مبارکه اصفهان
🚨 این آگهی مستقلاً برای شرکت فولاد سنگ (از شرکتهای گروه فولاد مبارکه) بوده و مربوط به پیمانکاری فولاد مبارکه نمیباشد.
🔸 2 نفر کارشناس حسابداری
🔸 1 نفر راننده لودر
🔸 1 نفر راننده خودرو سنگین (دامپتراک)
🔷فعالیت : خرید، تملک، اکتشاف، استخراج و فراوری، بهرهبرداری از معادن سنگ آهن، سنگآهک، آهک کلسینه، دولومیت و سایر مواد معدنی مورد نیاز صنعت فولاد با تمرکز بر نیازهای گروه فولاد مبارکه
🔰شروع ثبت نام : 1403/04/29
🔰پایان ثبت نام : 1403/05/02
اطلاعات بیشتر در لینک زیر:
Https://msc.ir/s/wN
گرامی میداریم یاد و خاطره شهدای والامقام تیر ماه محله قهنویه مبارکه شهيدان: سعید ملکپور، کاظم ملکپور، عباس رنجکش، اسد اله احمدی، حسين صادقی، لطف اله سالمی، تقی ضیایی، حشمتاله حقیقی و رمضان علی ضيایی،شادی ارواح مطهرشان صلوات،.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
✅ خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت/ ۱۴
موضوع: زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
قبل از ظهری بود که اومدم زندان الرشید پیش دیگر اسرا حالا اینجای کار ظرف غذا و ظرف آبخوری ما یکی بود یک ظرف آلومینیومی گرد شکل بود که ارتشی ها بهش میگفتند یَقلبی (عربیش غصعه هست ) حالا در این ظرف صبحها صبحانه میدادند که شُوربا عربی بود (خورده بزنج با روغن و مقداری زردچوبه که آب پز بود جمعاً سهم سلول ما یک پارچ آبخوری شوربا بود _ برای ۲۰ نفر به اضافه یک نان عراقی (سمون) تا میومدی یه چشم بهم بزنی چیزی تَه ظرف غذا نمانده بود😂 ناهار هم برنج بود به اضافه خورشت که مثلا برگ چقندر آب پز بود که اونم در حد ۵ یا ۶ قاشق برنج سهم هر نفر بود🥴 شام هم مرغ بود مثلا یک مرغ مال ۲۰ نفر که ما استخوانهای مرغ رو هم کامل میخوردیم🥴 جدای از اینها قاشقی در کار نبود غذا رو با دست میخوردیم 🥴 حالا آب نبود که دستهامون رو بشوریم ناخنها بلند موی سر و صورت و اعضای بدن بلند 😖 حتی چند ماهی که اینجا بودیم آب برای نظافت دستشوی و طهارت نداشتیم😔😔 باورتون میشه ما این وضع رو داشتیم؟؟؟؟؟ من که مجروح بودم مثل بقیه نمیتونستم غذامو سریع بخورم تا میومدم بخودم بِجُنبم غذا تمام شده بود 🥴 آخه با یه عده اسیر گرسنه طرف بودم😂 کریم غلامی دید من این طوری سَرم کلاه میره و چیزی گیرم نمیاد وقتی غذا میومد گوشه ظرف سهم منو جدا میکرد و به بقیه اُسرا میگفت دست به سهم غذای نوریان نزنید😂 حالا وقتی که غذا میخوردیم سریع میرفتیم ظرف رو آب میکردیم از تانکر دَم درب زندان و ظرف رو میگذاشتیم وسط سلول که باد پنکه سقفی بخوره مثلا خنک بشه🥴 حالا در این ماجرا چه اتفاقی می افتاد؟؟؟مصیبت عُظما بود؟؟؟ 🥴 تمام موهای که از بدن ما روی زمین سلول ریخته بود به وسیله باد پنکه میرفت داخل ظرف آب😖 حالا وقتی که میخواستی آب بخوری ...آب سهمیه بندی بود یک نفر ظرف آب رو می آورد جلوی دهانت باید فوت میکردی موهای که داخل ظرف بود کنار بره یک قُلپ سهمیه ات رو بخوری🥴 وقتی فوت میکردی مو ها کنار بره دقیقا مشخص بود این موها از شکل ظاهرشون مال کجای بدن هستند😔
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
💥بماند به یادگار...
💥 اولین قطار از ایران به سمت چین حرکت میکند تا ثابت شود در دورهی شهید رئیسی چرخ اقتصاد کشور در گروِ FATF و برجام نبود
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✅ نشان عبدصالح
🌟رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند:
✍هیچ #نمازی نیست که وقت آن برسد؛ مگر آنکه فرشته ای در برابر مردم ندا کند: ای مؤمنان! برخیزید به جانب آتش هایی که به واسطه انجام گناه و کارهای ناشایست، بر پشت های خود برافروخته اید. پس خاموش کنید آنها را به برپاداشتنِ نمازی که پروردگار شما، واجب کرده است.
📚 اربعین شیخ بهایی، ص٧٠٢
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
دیدار با خانواده شهدای والامقام شهيدان: عباس خنفری نژاد و اصغر عباسی در شهر مجلسی
در این ديدار ها که با محوريت بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه و با حضور امام جمعه، شهردار، اعضای شواری اسلامی ، و رياست عمران شهر مجلسی انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد
🔹شهید خنفری نژاد متولد ۳ مهر ۱۳۴۵ خوزستان در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱عملیات رمضان مفقودالاثر و در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۰ تفحص و پیکر پاکش به خاک سپرده شد
🔹شهيد اصغر عباسی فرزند مرحوم حیدر علی متولد ۶ اردیبهشت ۱۳۴۵ شهرستان مبارکه دیزیچه متولد و در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون عملیات خیبر به فیض عظمای شهادت نائل آمدند
یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
✅ خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت/ ۱۵
موضوع: زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
وقتی که همون روز اول من اومدم زندان الرشید.. از داخل سلول به نظرم اومد داخل راهرو یه صدای شُر شُر آب میاد🥴 به اُسرا گفتم انگاری بیرون داخل راهرو یه جایی شیر آب بازه ؟؟؟ یکی از اُسرا باخنده گفت آره از لای میله های درب نگاه کن ببین 😂 من حساس شدم نگاه کردم دیدم اِیی وایی خاک برسرم یه اسیر از سلول مقابل پشت میله های درب سلولشون ایستاده و داره اِدار میکنه😖 به دیگر اُسرا گفتم این طرف چرا داره اینجوری و اینجا اِدار میکنه؟؟ بهم خندیند و گفتن یه کم صبور باش نوبت خودت هم میشه🥴حالا نگهبان عراقی علاوه بر اینکه درب زندان رو قفل میکرد درب همه سلول هارو هم قفل میکرد!! اُسرا خودشون رو باید با این شرایط تنظیم میکردند که کمتر دچار مشگل بشوند ..حالا بدی این کار این بود که وقتی داخل راهرو ادرار میکردند ادرارشون برمیگشت داخل سلول زیر دست و پاشون🥴 ما معمولا اگه عراقی ها سرحال بودند یه دوساعت قبل ظهر میومدیم بیرون روی حیاط زندان مینشستیم و یه دوساعتی هم بعد ظهر.. توی همین زمان هم وقت داشتیم بریم دستشوی البته بدون آب و طهارت😖 یادمه توی این چند ماهی که اینجا بودیم اصلا از حمام خبری نبود ..عجیب بدن ما بوی تعفن میداد حتی خود نگهبان که میومد درب زندان و سلولها رو باز کنه با دستمالش دَم دماغشو میگرفت 😖 حالا باز مصیبتی که توی این شرایط سخت دچار ما شد.. وجود حشره موذی بنام شِپش بود که تمام شورت ها و موهای سر و ریش ما مملو از شپش بود دقیقا شورت های ما مثل لانه مورچه بود از یک پاچه شورت میرفتند از اون یکی میومدند😂 از داخل شورت میومدند بیرون روی بدن ما رژه میرفتند و میومدند لای ریش هامون و موی سر .. ما یه مدت شروع کردیم با پُشت ناخن هامون می کُشتیم شان اما باز دستهامون کثیف میشد.. بعدش آب نبود که دستهامون رو بشوریم ماهم بیخیال حرکت شپش ها شدیم 🥴 بدتر از همه ناخن دستهامون بود که زیرشون پُر بود از میکرب و کثافت و ما مجبور بودیم با این دستها غذا بخوریم یا اگه بدنمان خارش میکرد بخارونیم یا به چشممان بمالیم بهرجهت مصیبت روی مصیبت بود😔 حالا تا اینجای کار من اسم سه نفر از نگهبانهای زندان رو بیاد دارم یکی گروهبان عباس که شیعه بود و خوش اخلاق یکی اسمش پاتریک بود که مسیحی بود موهای بور داشت و یه علامت صلیب توی سینه اش بود یکی هم صباح بود که دقیقا مثل سگ های وحشی بود هرموقع شیفت نگهبانی او بود انگار قیامت بپا میشد پدر مارو درمیاورد 😭 اسرا میگفتند مشروب میخوره با حالت مستی میاد زندان رگ های گردنش وَرم میکرد و شروع میکرد به شکنجه کردن ما _ بی شرف سه برادرش در جنگ کشته شده بودند تلافی اونهارو سر ما درمیاورد همیشه یک شلنگ آب در حد یک متر دستش بود و باهاش توی اون هوای گرم مارو میزد😭 به عربی میگفت از هر سلول یک نفر بیاد کتک بخوره !!! حبیب عرب .. ترجمه میکرد که از هر سلول یک نفر بیاد بیرون.. یادم میاد وقتی حبیب صدا کرد کریم غلامی داوطلب شد از سلول ما بره کتک بخوره و شکنجه بشه،
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت
دیدار با خانواده شهدای والامقام شهيدان: مسیح هادی، اصغر زمانی، ابراهيم دانشمند در وینیچه و دیزیچه
در این ديدار ها که با حضور امام جمعه، فرمانده حوزه بسیج امام حسین(ع) فرمانده حوزه بسیج خواهران حضرت فاطمه زهرا(س) شهر دیزیچه رياست بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه و فرمانده پايگاه بسيج وینیچه انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد.
دو شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳
🔹شهید مسیح هادی فرزند مرحوم براتعلی متولد ۴ فروردین ۱۳۴۴ وینیچه، شهادت ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۵منطقه عملیاتی سردشت
🔹شهید اصغر زمانی فرزند مرحوم مصطفی متولد ۱۷مهر ۱۳۴۰ دیزیچه، شهادت ۱۱ آبان ۱۳۶۱ منطقه عملیاتی عین خوش و شهید ابراهيم دانشمند فرزند مرحوم عبد الرسول متولد ۲ فروردین ۱۳۴۴دیزیچه شهادت ۲۰ اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر هستند
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسارتِ خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت/ ۱۶
موضوع: زندگی سخت و طاقت فرسا در زندان الرشید بغداد😔
حالا اینجای کار که من توی زندان الرشید بغداد بودم حس کردم دوباره پای چپم که رفته بود روی مین عفونت کرده و درد شدید _ از شکستگی کف پا اَمانم رو بریده بود 😢 یه اسیر دیگه اینجا داخل زندان بود به نام اسماعیل چاوشی سرباز ارتش بود اسماعیل بچه تیران از توابع نجف آباد بود که خودش میگفت توی ارتش امدادگر بودم قبل از اعزام به جبهه هم توی یک داروخانه شبانه روزی کار میکردم🧖رفتم پیش اسماعیل باهاش احوالپرسی کردم خوشحال شد که من همشهری او هستم خیلی مرد خوش اخلاقی بود .. بهش گفتم زخم پام ظاهرا عفونت کرده پانسمان زخم رو باز کرد گفت آره !! گفتم چاره چیه؟؟؟گفت هیچی 😂 اینجا هیچ وسیله ای نیست حقیقتش منم مجبور بودم پانسمان پامو باز میکردم و اون باند کثیف و میکربی را زیر شیر تانک آب دَم درب زندان میشُستم و بدتر از آن روی زمین حیاط پَهن میکردم به بِخُشگه 😖 بعد دوباره میبستم رو زخم پام و همین امر موجب عفونت بیشتر زخمها میشد... حالا اینجای کار اسماعیل با التماس یه مقدار مایع سفید رنگی بود مثل دوغ 😳 که بهش میگفتند دیتول از عراقیها گرفته بود و باهاش زخمهای مجروحین رو شستشو میداد اما از پانسمان خبری نبود.. به اسماعیل گفتم این دیتول ها دیگه چیه ؟؟ من تا الان ندیدم!!خندید و بهم گفت از این مایع در نظافت سطح بیمارستانها و سرویس های بهداشتی در ایران استفاده میکنند برای ضدعفونی کردن😂 روزی یک مرتبه هم زخمهای پای منو شستشو میداد .. یه روزی گفتند دکتر عراقی میخواد بیاد و یه سِری مجروحین رو بفرسته بیمارستان منم خوشحال شدم که حتماً منم میفرسته بیمارستان ..آقایی که شما باشید ..دکتر اومد و گفت وِن مَجاریح (کجایند مجروحین) اسماعیل چند نفر رو نشانش داد از جمله منو دکتر یکی دونفر رو فرستاد اما منو نه🥴 بعد که دکتر رفت اسماعیل سرم داد زد که دیونه چرو بِر و بِر توی چشمهای دکتر نگاه میکنی !! گفتم خاب چکار کنم🥴🥴 گفت خودتو بزن به موش مُردگی و بیحالی..گفتم باشه دفعه بعد ..آقا گذشت یه چند روز بعدش دوباره گفتند دکتر میخواد بیاد ..آقا همین که دکتر اومد دَم درب زندان خودمو انداختم روزمین 😂 و هِی میگفتم آخ پام ..خدا مُردم ..یکی به داد من برسه😂 زیر چشمی هم یه نگاه به دکتره میکردم ببینم چه کاری میکنه!!! دیدم اسماعیل سفارش منو بهش کرد که سیدی این اسیر حالش خیلی وخیمه.. دکتر دستور داد منو ببرند بیمارستان
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه