Reza Narimani _ Khabar Che Sangine (128).mp3
19.59M
خبر چه سنگینه😭😭😭❤️🔥
حاج سید رضا نریمانی 😭
🥀 شهید حاج قاسم سلیمانی ۶۳ ساله
🌹 شهید محسن فخریزاده ۶۳ ساله
🥀 شهید اسماعیل هنیه ۶۳ ساله
🌹 شهید محمدرضا زاهدی ۶۳ ساله
🥀 شهید فوآد شکر ۶۳ ساله
🌹 شهید حاج حسن ایرلو ۶۳ ساله
🥀 شهید ابراهیم رئیسی ۶۳ ساله
🌹 شهید ابراهیم عقیل ۶۳ ساله
🖤 و امروز سیدحسن نصرالله در سن ۶۳ سالگی به یاران شهید خود پیوست.
🕌 پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز در سن ۶۳ سالگی به شهادت رسیدند.
قطعا حکمتی دارد
✊ قطعا ثمره سالها مجاهدت در راه محمد و آلمحمد، شهادت در راه محمد و آلمحمد است.
✌️ برای دیگران ارسال کنید.
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۷۸
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔
آقا یه روزی یه نگهبان جدید اومد بند ۱ و ۲ بعد آتش بس اون اواخر اسمش محمد بود بهش میگفتند سید محمد🙃 این جناب نگهبان محمد بچه شهر نبود فکر کنم روستایی هم نبود والا نمیدونم اهل کدام خراب شده عراق بود🥴 چرا من این حرفها رو میزنم؟؟ چون نگهبان محمد شوت شوت بود😤 باورتون نمیشه وقتی میخواست آب دهانشو تُف کنه محکم تُف نمیکرد اونوقت از نوک چانه اش میریخت😂 یا مثلا روز اولی که اومد اردوگاه اومد پشت هوا کش آسایشگاه ما یقه پیراهنشو باز کرد و هِی های های میکرد که مثلا خُنک شدم فکر میکرد هواکش هم مثل پنکه هست🤥 دیگر نگهبانها صداش کردند که نفهم این هواکشه ن پنکه چرا این کارو جلوی اُسرا انجام دادی☹️ یا مثلا وقتی که راه میرفت خیلی شُل و وِل راه میرفت و باتومی که دستش بود سر باتوم میکشید روزمین😂 خود نگهبانهای عراقی میگفتند سید محمد گاو چران بوده آخه اونها هم مسخرش میکردند..اما همین سید محمد در زدن و شکنجه از همه بی وجدانتر و عوضی و نامردتر و مثل سگ هار بود معمولا ما سعی میکردیم از کنارش رد نشیم یا گذرمون بهش نخوره چون پَرش مارو میگرفت و مثل سگ یه گاز به ما میگرفت😂 یه رفیقی من پیدا کردم آسایشگاه ۱ به نام امرالله سرباز ارتش بود و بچه اصفهان امرالله فکر میکرد من پاسدارم از این جهت سعی میکرد خیلی خودشو به من نزدیک کنه و اطمینان خودشو به من جلب کنه ❤️ حالا توی اون شرایط سخت سعی میکرد هرکار که از دستش میاد برام انجام بده حالا بهر قیمتی که باشه و توان اون باشه یادم میاد در نوشتن خط نستعلیق استاد ماهری بود که من خیلی تعجب میکردم 👏 یه روزی بهم گفت آقای نوریان اگه توی این اردوگاه از اُسرا کسی برات مزاحمت ایجاد کرد یه حرف بی ربطی بهت زد فقط به من بگو تا من پدرشو در بیارم😂 منم گفتم چشم اما قلباً خیلی خوشحال بودم که چنین رفیقی پیدا کردم چون اهل زدن و دعوا بود و سر نترسی داشت🌹❤️ یه روزی یکی از همشهری های من به من گفت محمدعلی فلانی به من حرف نامربوط و زشتی زده😏 گفتم کارت نباشه من پدرشو در میارم!! گفت تو ؟؟ گفتم آره صبر کن به وقتش ببین...اومدم به امرالله گفتم این فلانی توی آسایشگاه ۷ به همشهری من حرف زشت زده🙃 امرالله گفت غلط کرده که حرف زشت زده حالا پدرشو درمیارم و چیکارِ چیکارش میکنم 😂 آقا حالا منم توی دلم ذوق میکردم که توی اردوگاه یه چنین رفیق و پشتیبانی دارم ..موقع آزاد باش بهم گفت با همشهریت بیا دَم آسایشگاه ۷ مراقب نگهبانها باش تا من به یه بهانه بِکشَمِش داخل آسایشگاه و حسابشو بِرسَم 😂 آقا من یه وقت دیدم از داخل آسایشگاه صدای ضرب و شَتم میاد و آخ و اوخ و امرالله میگه فلان فلان شده به همشهری من حرف زشت زدی😂 وقتی کارش تمام شد اومد گفت آقای نوریان ترتیبشو دادم دلت قُرص باشه🌹
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🔹نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری قسمت /۲
سعید علامیان
برای سردار شهید حاج احمد سیاف زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان
┄┅═✼✵✦✵✼═┅┄
🔸 عراق دوازده لشکر را به سوی پنج استان کشور روانه کرد که از این تعداد پنج لشكر سهم استان خوزستان بود. حالا دیگر درگیریهای پاسگاه با پاسگاه نبود، حركت لشکرهای زرهی متجاوز خبر از جنگی بزرگ میداد.
🔸 حمله عراق به ایران با لشکرهای زرهی صورت گرفت. تانک را برای ۱۰ کیلومتر پیشروی درست نکردهاند. برای ۱۰ کیلومتر حتی به خودرو هم نیازی نیست. وقتی تانکهای یک کشور به حرکت در میآیند به این معنی است که میخواهند یک کشور را بگیرند.
🔸 در جنگ جهانی اول و دوم هم همین طور بود؛ در جنگ جهانی دوم وقتی آلمان تانکهای خود را به حرکت درآورد تا ظهر لهستان و چک اسلواکی را گرفت. البته آن کشورها کوچک بودند. هلند، بلژیک و لوگزامبورگ را با عبور از جنگلهای آردن با هم گرفت و بعد به فرانسه رسید.
🔸 تانکها و نفربرهای ارتش عراق در مجموع دوازده لشکر به حدود پنج هزار دستگاه میرسید. هر لشکر بیست هزار تا بیست و دو هزار نفر نیرو دارد، اگر آنها را پنج لشکر هم حساب کنیم صدهزار نفر میشدند...
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
#انا_لله_وانا_الیه_راجعون
مادر سردار شهید حاج حسین خرازی آسمانی شد
حاجیه خانم طیبه تابش مادر سردار شهید والامقام حاج حسین خرازی در سن ۸۸ سالگی دعوت حق را لبیبک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
#شهید_پروران
🇮🇷 شهیدان مظهر عزت ایران 🇮🇷
🏴🏴🏴🏴🏴
#گلزار_شهدا_دستگرد
╔═🕯 ════════╗
➣🏴 ⍣ @golzreshd
╚════════ 🎋🕊 ═╝
🥀مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مادر سردار شهید حاج حسین خرازی
زمان و مکان: فردا دوشنبه ۸ مهرماه ساعت ۹ صبح از درب مسجد رکنالملک واقع در خیابان فیض به سمت گلستان شهدای اصفهان
🇮🇷 @isfahan_navideshahed
❌❌میدونید وقتی تو بیابون سگ ولگرد وحشی میبینید باید چه کار کنید⁉️
اصلا نباید بترسید
نباید فرار کنید
سریع باید حمله کنید به اینصورت که هر چیزی که توی دستتونه با قدرت به سمتش پرتاب کنید.
سگها به موجودی که درشت تر و قوی تر از خودشونه میترسن حمله کنند سگها معمولا به ضعیف ها حمله میکنند ‼️
سگها به جمع ها و گروههای عابر حمله نمیکنند اگه کسی رو تنها گیر بیارن حمله میکنند
سگها وقتی گله میشن احساس قدرت میکنن اگه به سردسته شون حمله کنی همه شون عو عو کنان پا به فرار میذارن ‼️🤔
❌اسقاطیل همون سگ وحشیه❌
❌ضعیف نباشیم هر چی دستمون میاد به سمت این سگ وحشی پرتاب کنیم حتی هر مسلمان یک قلوه سنگ کوچک
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۷۹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹
آقا در زمان جنگ مسئول اردوگاه ما البته بند ۱ و ۲ شخصی بود به نام گروهبان کریم که قدی نسبتاً بلند و یه سِبیلی داشت مثل دسته کِتری 😂 و شکمی بزرگ و وَرقُلمبیده بعدش در زمان آتش بس یعنی پایان جنگ شخصی بود به نام گروهبان اَمجد که دقیقاً مسئولیتش مصادف بود با رحلت امام خمینی😢 یادمه سرگرد عراقی فرمانده اردوگاه به گروهبان امجد موقعی که اُسرا بخاطر رحلت امام خمینی عزاداری و اعتصاب کرده بودند گفته بود خاک بر سَرت توچطور این دوتا زن هات رو مدیریت میکنی که زورت به این اُسرا نمیرسه😂 ما از اون موقع فهمیدیم عه جناب گروهبان اَمجد دو زنه هستش 🙃 بعد اَمجد شخصی اومد داخل اردوگاه اول بار چراغ خاموش و بدون سروصدا اومد..یعنی یه چند روزی بین اُسرا تاب میخورد باهاشون حرف میزد اصالتاً کُرد زبان بود و فارسی رو هم خوب میفهمید اما فارسی حرف نمیزد😏 یه موقع هم بعنوان مسئول بند ۱ و ۲ خودشو معرفی کرد به نام گروهبان معروف 🥷 از وقتی که این ملعون معرفی شد عجیب جوّ خفقانی اردوگاه رو فرا گرفت یعنی بدتر از زمان جنگ ...تمام هسته های جاسوسی و آدم فروشی اردوگاه رو فعال کرد و تمام کسانی که به نوعی لیدر بودند و توی اردوگاه خط دهی میکردند توسط جاسوس ها لو رفتند و شکنجه شدند و از اردوگاه انتقال داده شدند به اردوگاه دیگه ..این بیشرف کاری کرده بود که بعضی مواقع ما به مرگ خودمون راضی بودیم 😔 درجه و جایگاه نظامی اش پائین بود اما یک روباه حیله گر و سگ وحشی بود عجیب مغزش کار میکرد در کنترل اردوگاه اما باز با این حیله گریش بعضی مواقع رودست میخورد از اُسرا😜 حالا یه روزی اومد داخل آسایشگاه ۳ به همراه یه مترجم به نام سعید که عرب زبان بود و سرباز ارتش ..ما هم توی صف آمار نشسته بودیم .. گفت شینو احتیاجات؟؟ یعنی چی احتیاج دارید؟؟ آقا منم قِرت و فضول شدم دستم رو بلند کردم ☝️ گفت بگو !! منم باهزار ترس و لرز گفتم سیدی ما شیشه هامون پنجره نداره یه چندتا پنجره برای شیشه های ما بیار😂 آقا من از ترسم و وحشتی که ازش داشتم حرف و کلامم رو جابجا گفتم !! اومدم بگم پنجره هامون شیشه نداره گفتم شیشه هامون پنجره نداره😂 سعید که مترجم بود فهمید که من قات زدم و اشتباه گفتم یه لبخند رو لبش اومد اما درست ترجمه کرد برا گروهبان معروف 🥴 دیگر اُسرا هم که سرشون پائین بود یواش یواش به حرف من میخندیدند اما من هنوز خودم متوجه نبودم که توی حرف زدن قات زدم🤥🤫 گروهبان معروف هم در جواب من گفت انشالله باجر یعنی ایشالا فردا درستش میکنم..اما الکی میگفت و زِر میزد 😂 وقتی گروهبان معروف به همراه سعید از آسایشگاه رفتند بیرون تمام آسایشگاه زدند زیر خنده 😂 که این چه جور حرف زدن بود🌹
ادامه دارد...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح مطهر شهید دلاور مقاومت سید حسن نصرالله صلوات
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح مطهر شهید دلاور مقاومت سید حسن نصرالله صلوات
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تاکتیک پنهان شیطان برای اغواء آدمیان
🔹نمیدانم تا بحال به مکانیزم گول زدن شیطان دقت کردهاید یا نه؟ برگ برندهی شیطان در نبرد با انسان، اطلاعات قوی و جامعی است که از او دارد. شیطان مثل خون در رگهای آدمی جاریست. او میداند این انسان چه چیزی را دوست دارد، چه نقطه ضعفی دارد، چه مشکلی دارد،چه تفکراتی دارد و خلاصه راه نفوذ به او را به بهترین نحو بلد است. میدانداگر دراین موقعیت فلان مطلب را بگوید، احتمال تاثیرگذاریش بسیار بیش از بقیه موارد است.
🔹اما نکتهی قابل توجه اینکه:
هماکنون نیز دقیقا شیاطین انسی هم در حال پیاده سازی همین روش به روی انسان ها هستند. آنها بوسیلهی موتورهای جستجو و پیامرسانها، از مردم جهان اطلاعات کسب میکنند و بعد از فهمیدن شخصیت هر فرد، برای اغوا کردنش بستهی بومی و خصوصی ارائه میدهند! میدانند به چه شخصی کدام سایت ها را معرفی کنند، میدانند چه تبلیغاتی برای افراد موثرتر است، میدانند مردم فلان نقطه، واکنششان به هر موقعیت اجتماعی چیست و...
⬅️با وجود اهمیت اطلاعات این طلای نامرئی، هنوز که هنوز است ایران به دشمن خود اجازهی فعالیت مجازی و ارتباطی در کشور میدهد و به پیامد های ناگوار آن هم توجهی ندارد.
🔴ان شاءالله مسئولین جمهوری اسلامی هر چه زودتر شبکهی ملی اطلاعات را تکمیل کنند تا در این عرصه هم بمانند بسیاری از عرصهها خودکفا شویم.
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
#نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۳
سعید علامیان
از شلمچه تا طلاییه دو لشکر،
از فکه تا موسیان هم دو لشکر،
یک لشکر هم از بستان در حال حرکت بود.
هر کدام از این لشکرها هفتصد تانک و نفربر داشتند.
لشکر ۹۲ زرهی مگر چه قدر تانک داشت که مقابل این ها بگذارد؟ خوزستان با پدیده عدم توازن مواجه شده بود. عراقیها مثل مور و ملخ ریختند و آمدند. دیگر مرزبانی، ژاندارمری، پادگان دژ و پادگان حمید جلودارشان نبود.
نیمی از کشور زیر پوشش آتش دشمن قرار گرفت اما ثقل جنگ در خوزستان بود. در سپاه هم مجموع پاسدارهای خوزستان با در نظر گرفتن اهواز، به چهار هزار نفر نمیرسید. در سپاه اهواز که بهترین جای سپاه خوزستان بود، پنج قبضه کلاشنیکف داشتیم، یک تفنگ ۱۰۶ هم بود که البته کار نمیکرد.
مربی آموزش از ارتش آورده بودیم. نامهای به ارتش داده و تعدادی سلاح ژ۳، تیربار و نارنجک گرفتیم. سلاح سبکتر از سبک بود.
مثلاً خمپاره ۶۰ سبک است که ما نداشتیم. بیشترین سلاح ما از نظر تعداد کلت بود از سلاح ژ۳ برای نگهبانیها استفاده میشد. حتی لباس پاسداری وجود نداشت که بپوشیم یا نپوشیم...
ادامه دارد
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
#نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۴
سعید علامیان
این نیروها در یک حمله عراق به شهر اهواز همه مجروح و زخمی شدند و هر چه تیر داشتند به هوا شلیک کردند. بعد از حملهی هوایی، دیگر تفنگهای آنها خالی شده بود و تقاضای مهمات داشتند. اینجا بود که فهمیدیم با چه مشکلی مواجه هستیم؛ آموزش نیروهای مردمی و داوطلب!
بعد از ۲۴ ساعت تصمیم گرفتیم این برادران را سوار مینی بوس کنیم تا تلفات بیشتری ندادیم مردم را به عقب و شهرهایشان برگردانیم. مسئولیت اینکار را آقای حسین افقه برعهده گرفت. البته خود این برادران هم میگفتند این جنگ نامردیست و قرار نشد که ما را از هوا به رگبار ببندند؛ ما برای جنگ تن به تن به اهواز آمدهایم....
خب اینجا معلوم بود که خیلی قدیمی فکر میکردند و از ارتشهای جدید کاملا بیخبر بودند و مشخص بود که اصلا سربازی هم نرفتهاند.
سایر گروههای اعزامی از خرم آباد به سرپرستی برادر شاپور عبداللهی بودند که در جریان انتخاب منطقهی عملیاتی هر روز به یک منطقه میرفتند تا اینکه در ناهارخوری سپاه شوش هنگام صرف ناهار توسط اصابت توپ یا خمپاره به داخل سالن به شهادت رسید و چون لیدر و شجاع آنها بود، بعد از شهادتش سایر اعضای گروه نیز به خرم آباد بازگشت.
روزهای نخست جنگ وضعیت آشنایی نیروهای مردمی با مسئله جنگ و آموزشها و امکانات شرایط ابتدایی و منحصر به فرد خود را داشت که رفته رفته این مسئله رو به بهبودی میرفت...
ادامه دارد
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺🎥 سخنان سردار سرتیپ شهید عباس نیلفروشان در مراسم گرامیداشت مرحوم حاج قاسم محمدی خروشادی در حسینیه شهدای پیربکران ۱۴۰۱/۱۱/۰۸
♦️بین مسلمانان رادمردانی هستند که با عهد خود به خدای خویش وفا کردند و در میدان جهاد مردانه ایستادند و شهید شدند و برخی از آنها زنده ماندند و در انتظار شهادت و عقیده آنها هیچ گاه تغییر نکرد
شهید نیلفروشان معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، شب گذشته در پی عملیات تروریستی اسرائیل در خاک لبنان به شهادت رسید
روحش شاد یادش گرامی🖤❤️
کانال تلگرامی شهر پــیــربــکــران
🆔👉 @pirbakran_salam
کانال پــیــربــکــران در ایتا 👇👇
https://eitaa.com/pirbakran_city
💠 آزمون استخدام بانک گردشگری در سال ۱۴۰۳
📋 بانک گردشگری (غیر دولتی _ سهامی عام) در نظر دارد به منظور تامین و تکمیل کادر اجرایی مورد نیاز خود، از دانش آموختگان محترم دانشگاه های معتبر، در سطح شغلی بانکدار (غیر بازنشسته)، برای شعب تهران دعوت به همکاری نماید.
⬅️ شرایط:
⏺ مقطع تحصیلی: #کارشناسی
⏺ شغل: بانکدار
⏺ رشته تحصیلی: مدیریت (گرایش های بانکی، بازرگانی، کسب و کار، مالی، دولتی، صنعتی، منابع انسانی، اجرائی، فناوری اطلاعات)، اقتصاد (کلیه گرایش ها)، MBA، حسابداری (کلیه گرایش ها)، علوم بانکی، مهندسی فناوری اطلاعات (کلیه گرایش ها)، حقوق (کلیه گرایش ها)، ریاضی، آمار، حسابرسی، مهندسی صنایع، مهندسی مالی، مهندسی کامپیوتر (کلیه گرایش ها)
⏺ معدل: حداقل ۱۵
⏺ سن: حداقل ۲۰ و حداکثر ۲۸ سال تمام
📅 تقویم آزمون:
⏺مهلت ثبت نام :۱ الی ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
🔴 دوازدهمین آزمون استخدامی فراگیر دستگاههای اجرایی بهزودی برگزار میشود
معاون آموزشی جهاد دانشگاهی: بنا بود دوازدهمین آزمون استخدامی فراگیر دستگاههای اجرایی را برگزار کنیم که به دلایلی برای فرصت بیشتر به داوطلبان، این آزمون به تعویق افتاد.
انشاءالله با هماهنگی سازمان اداری استخدامی بهزودی آزمون دوازدهم را برگزار میکنیم تا تعداد زیادی از دستگاهها از این طریق نیرو جذب کنند.
شرط سن آزمون استخدامی پیش رو:
🔸متاهل تا ۴۱ سالگی
🔸مجرد تا ۴۰ سالگی
🔸متاهل و صاحب یک فرزند تا ۴۲ سالگی
🔸متاهل و صاحب دو فرزند تا ۴۳ سالگی
🔸متاهل و یک فرزند و جدا شده از همسر تا ۴۲ سالگی
♦️ارفاق سنی: سنوات شغلی از سن کم می شود؛ مثلا سن آزمون برای داوطلب ۴۵ساله با ۱۰سال سابقه بیمه شغلی حدود ۳۵سال است.
۴۵-۱۰=۳۵
🔵 بانک تجارت مهلت ثبتنام آزمون استخدامی سال ۱۴۰۳ را تمدید کرد.
◀️ متقاضیان واجد شرایط و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی پس از کسب موفقیت در آزمون کتبی علمی، آزمون روانشناختی، مصاحبه عمومی و تخصصی، گزینش و معاینات پزشکی، با انعقاد «قراردادکار با مدت معین و بیمه درمان و بازنشستگی تأمین اجتماعی» در شعب و واحدهای ستادی این بانک در سراسر کشور مشغول بهکار میشوند.
◀️ متقاضیان استخدام در بانک تجارت تا روز دوشنبه ۲۶ شهریور فرصت دارند تا فرآیند ثبتنام شرکت در آزمون را از طریق مراجعه به سایت اینترنتی بانک به نشانی www.tejaratbank.ir انجام دهند.
@sharestanehmobarkeh
📣آزمون استخدام نیروی حفاظت فیزیکی در سازمان تأمین اجتماعی و سهمیه ایثارگران در این آزمون
🔻سازمان تامین اجتماعی نیروی حفاظت فیزیکی مورد نیاز خود در بخش های بیمه ای و درمانی سراسر کشور از طریق آزمون کتبی، مصاحبه و گزینش به صورت شرکتی جذب می نماید.
▫️ داوطلبان می توانند مفاد دفترچه راهنمای آزمون که در ذیل همین خبر منتشر شده در کانال شبکه ملی ایثارگران آمده است مطالعه و از طریق سایت مرکز آزمون جهاد دانشگاهی به نشانی https://hrtc.ir نسبت به ثبت نام از شنبه 24/06/1403 تا روز سه شنبه 03/07/1403 اقدام نمایند.
🔴 برگزاری آزمون استخدامی جدید بانک ملت در آبان ماه 1403
🔹بانک ملت با هدف تامین نیروی مورد نیاز خود در رده شغلی بانکدار و کاردان در آبان ماه سال جاری آزمون استخدامی برگزار می کند.
🔹این بانک در این آزمون از بین متقاضیان مقطع تحصیلی لیسانس و در رده های شغلی بانکدار و کاردان در حوزه های حقوقی، ساختمان و فناوری اطلاعات نیرو استخدام می کند.
🗓 ثبت نام برای متقاضیان از روز شنبه 7 مهرماه شروع خواهد شد و تا پایان روز جمعه 13 مهرماه 1403 ادامه خواهد داشت.
💔ماجرای یک بوسه!
اولین جلسه کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه بود. پس از سخنرانی، هنگامی که آقا در حال عبور از سالن کنفرانس بود، سیدحسن نصرالله، خودش را به آقا رساند و دست ایشان را بوسید. برایم کمی تأمل برانگیز بود. یک روز بعد که به دیدار سیدحسن نصرالله رفتم، قضیه را پرسیدم.
سیدحسن گفت: امسال رسانههای جهانی مرا به عنوان "مرد سال" نامیدهاند و در کشورهای عربی نیز عنوان "موفقترین رهبر جهان عرب" را به من دادهاند. دیروز چون مراسم به طور مستقیم در جهان پخش میشد،
مناسب دیدم به همه بگویم که من "سرباز" رهبر انقلابم!
#هر کسی ادعای ولایت پذیری داره بسمالله ببیند می تواند مثل سید حسن نصرالله سيد شهدای مقاومت و عرب رفتار کند...
#شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🍂
🔻 بابا نظر _ ۱۰۷
شهید محمدحسن نظر نژاد
تدوین: مصطفی رحیمی
•┈••✾❀○❀✾••┈•
🔻 عملیات کربلای ۵
🔘 به نیروها دستور دادم آتش نکنند. گفتم به نیروها بگویید نظرنژاد میرود. هر کسی که خواست دنبالش برود. به آقای یزدی که تنها بازماندهٔ مهندسی بود، گفتم: بلدوزرها را دنبال من راه بینداز.
ساعت ده شب بود و هواپیماهای عراقی منور میریختند. همه جا مثل روز روشن بود. به نظری، بیسیم چی ام گفتم با من می آیی یا خنداندل را ببرم؟ خنداندل خسته نشسته بود. نظری گفت: اگر بنا باشد تو هم بمیری، خب من هم کنارت هستم. من از اول بیسیم چی تو بودم و تا
آخر هم با تو هستم.
🔘 گفتم: پسفانسقه ات را باز کن.
فانسقه یکی دیگر از بچه ها را هم گرفتم. دو تا فانسقه را به هـم بستم. بعد گفتم که بیسیم را به پشتش ببندد. یک کلاشینکف به دستش دادم و او را مسلح کردم. رکابهای موتور را باز کردم و گفتم که روی رکاب ها بایستد. فانسقهها را پشت او انداختم و بعد او را به کمر خودم محکم بستم. قرار شد او از بالای سر من تیراندازی کند تا کسی نتواند مرا بزند.
خدا را شاهد میگیرم که اطمینان داشتم به محض رفتن کشته میشوم. قبل از حرکت سه جمله به ذهنم آمد: یکی اینکه خدایا از من قبول کن. دوم این که گفتم مادر جان دعا کن اگر شهید شدم، خدا از سر تقصیرم بگذرد. بعد از خودم پرسیدم من دو پسر دارم، اگر شهید شوم آیا پسرهایم این راه را دنبال خواهند کرد یا نه؟ جمله ها و این مفاهیم مرتب در ذهنم میچرخیدند تا اینکه حرکت کردم. صد متری به عقب آمدم تا سرعت موتور بیشتر شود. با سرعت از کنار بچه ها رد شدم و رفتم.
🔘 عراقی ها که از تیراندازی خسته شده و مکث کرده بودند یک دفعه دیدند موتوری رد شد. تا خواستند بجنبند، من به داخل شهرک دو عیجی رفتم. نزدیک خانه ها رسیدم و هفت هشت نفر عراقی را دیدم که دم در خانه ای ایستاده اند. یک نفر با لباس پلنگی وسط آنها ایستاده بود. کلاهِ کجِ زرد رنگی هم روی شانه اش جمع شده بود. فهمیدم که او باید جشعمی باشد. با موتور مستقیم به طرفشان رفتم. تا چشمشان به ما افتاد دستپاچه شدند و فرار کردند. نظری یک تیر به مچ پای جشعمی زد. پای او زخمی شد و روی زمین افتاد. یقه اش را گرفتم و بلندش کردم. با خودم گفتم اگر او در دست ما باشد عراقیها تیراندازی نخواهند کرد. وقتی که بلند شد با دست به سرش کوبیدم و دوباره زمین افتاد. نظری که به او سرباز امام زمان (عج) می گفتم دنبال بقیه افسران عراقی رفت. دو نفر از آنها می خواستند به سمت تانکها بروند اما نظری آنها را زد. آن دو نفر، افتادند. بقیه حساب کار دستشان آمد و دستها را بالا بردند.
🔘 به خودم آمدم و دیدم ما دو نفر در دل دشمن هستیم و به آنها تیراندازی میکنیم. کمی جا خوردم و با خودم گفتم: الان ما را می گیرند. جشعمی بلند شده و ایستاده بود. یک دفعه بچه های بسیج به داخل شهرک ریختند و تعادل عراقیها به هم خورد. اسحاقی آمد. به او گفتم به سمت نهر جاسم بروید. پمپ بنزین هم به دست ما افتاد. خبر آوردند که آقای سراج زخمی شده، عظیمی هم که جوان رشید و دلاوری بود تیر به سینه اش خورد و به شهادت رسیده. تفقد که عرب زبان بود قبلاً زخمی شده و به عقب رفته بود. نمیدانستم او زخمی شده. فکر میکردم در همان اثنا سروکله اش پیدا میشود. وقتی آمد، یکی دو کشیده و یکی دو لگد به او زدم و پرسیدم کجا بودی؟
گفت: حاج آقا از بیمارستان اهواز فرار کردم و خودم را به اینجا رساندم. گفتم خیلی خوب از این مردک سؤال کن که جشعمی همین است یا نه؟
🔘 تفقد به افسر عراقی گفت: فرمانده عملیات لشکر ۲۱ امام رضا(ع) آقای نظر نژاد از تو میپرسد که این یارو جشعمی فرمانده شماست؟ عراقی از جای خودش بلند شد و کلاهش را گذاشت سرش و احترام گذاشت. یکی از عرب زبانان عراقی که به ما داده بودند، همان موقع رسید. جلو آمد و به تفقد گفت: برو به کارهایت برس. کـار مـن تبلیغات است.
بعد شروع کرد به صحبت کردن. پرسیدم: چه میگوید؟ گفت: میگوید که ایشان باید طبق قرارداد ژنو با من رفتار کند چرا با ما خشن رفتار کرده؟ من یک افسر ارشد هستم. گفتم به او بگو که من ژنو سرم نمیشود. اگر بگوید که طبق قرارداد اسلام رفتار کنم، چشم، ولی ژنو را به رخ ما نکشد. گفت: میگوید که ما را از اینجا به عقب منتقل کنید.
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۵
سعید علامیان
احمد آن روز به پرسوجو و ارزیابی حوادث روز اول حمله دشمن پرداخت. ارتش صدام برای تصرف سریع خوزستان از محورهای خرمشهر، شلمچه تا طلاییه، چزابه، فکه و تنگه ابوغریب و تنگه چمسری شروع به پیشروی کرده بود.
احمد فردای آن روز برای تصمیم گیری به سپاه اهواز رفت. آقای شمخانی تنها نشسته بود. علی غیور اصلی آمد. از ما نقشه خواست. گفت باید بدانیم عراق امروز تا کجا جلو آمده است. معلوم شد جنگ، نقشه میخواهد. اما اتاقی نداشتیم که روی دیوارش نقشه چسبیده باشد!
غیور اصلی کمی نقشه خوانی بلد بود. نقشه را جلویش گذاشت و فهمید در کجاها باید مقاومت صورت بگیرد. تصمیم گرفته شد نیروهای سپاه دزفول در منطقه دزفول و سپاه شوش در منطقه شوش بجنگند. سپاه اهواز هم محور بستان، سوسنگرد و حمیدیه را برعهده گرفت.
همان روز [شهید] داود کریمی عضو هیئت مرکزی سپاه و تعدادی از اعضای سپاه تهران وارد اهواز شدند. سپس محسن رضایی مسئول اطلاعات کل سپاه به همراه حسن باقری به آنان پیوستند...
ادامه دارد...
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۶
سعید علامیان
در زمان بنی صدر در مورد روش جنگیدن حرف بود. آقای بنی صدر می گفت بگذارید تا خرم آباد بیایند؛ زمین بدهیم زمان بگیریم!
می خواست سر خود و دیگران کلاه بگذارد و آن را روش جنگ مینامید. حسن باقری هیچ وقت داعیه فرماندهی نداشت. آقا محسن از حسن خواست که فرمانده شود.
حسن به دنبال فرماندهی نبود ولی در جایی که فرماندهی کل می گفت اگر تو فرمانده نشوی کار ما ضعف پیدا میکند، او قبول می کرد. حالا می خواهد فرمانده لشکر باشد یا فرمانده قرارگاه خاتم و کربلا.
برای او فقط مهم بود جنگ جلو برود.
دنبال این بود که دشمن را برگرداند و تنبیه کند. میخواست حرف امام را اجرا بکند. به دنبال تنبیه متجاوز و تحقق شعار جنگ جنگ تا پیروزی بود.
در این مسیر ۲۵ عملیات کوچک انجام شد که اکثرا با جرأت و تجزیه و تحلیل اطلاعات او بود. یاران خوبی همچون آقا رحیم و آقا رشید پیدا کرد. انسانهایی که میخواستند جنگ بکنند و در پی کسی بودند که بتوانند با او مباحثه و محاوره کنند. مثلا سپاه به نتیجه میرسید که می توانیم این زائده(نفوذ دشمن در شرق کارون) را برداریم و حرف امام را که می گوید حصر آبادان باید
شکسته شود را پیاده کنیم.
او در عملیات ثامن الائمه دخالت داشت ولی فرماندهان ارتش و سپاه و در رأس آن ها شهید کلاهدوز و شهید فلاحی، فرماندهان اصلی بودند.
حسن باقری بعد از سر و سامان دادن به اطلاعات عملیات، محور سلیمانیه را گرفت که به زمین نزدیک بشود. اصلا حسن باقری برای نشستن در قرارگاه درست نشده بود. حسن باید خط می گرفت. تا آخر عمرش هم در خط عمل کرد...
ادامه دارد
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه