eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
338 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
#این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ومعرفی شهدای شهرستان مبارکه ایجاد شده است ⚘️ شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبر انقلاب: یک عنصر آمریکایی در لفافه می‌گوید هر که در ایران اغتشاش کند ما کمکش می‌کنیم؛ احمق‌ها بوی کباب شنیدند ✅ رهبر انقلاب: ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول بکند، در زیر گام‌های خود لگدمال خواهد کرد شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹به چشمان ترم آقا ببر من رو حرم آقا با نوای: جواد مقدم ‌‌‍‌ شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت : ۱۲۵🥀 موضوع:سازماندهی درگردان۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت💐 وقتی چنین درخواستی رو کردم آقای محمدی گفت نمیشه😖 ملتمسانه گفتم آقاااای محمدی چیو نمیشه؟؟ جان من یه کاریش بکُن !!🙃 گفت باشه بیا ۶ روزش رو بهت بخشیدم بهش گفتم دستت درد نکنه تشکر کردم خوشحال!!! از ستاد لشگر اومدم توی گردان باز فرداش پیش خودم یه کمی فکر کردم 😇 دیدم نه اینجوری نمیشه باید بروم کار رو تمام کنم ...باز اومدم پیش آقای محمدی و سلام و حال و احوال کردم ...بهم گفت ها کارت چیه؟؟ باز ملتمسانه گفتم آقااااای محمدی اگه میشه اون ۱۰ روز رو هم ببخش کارو تمام کن🥴 گفت اصلاً نمیشه!! گفتم چرا نمیشه ؟؟ گفت خُب دیگه !!! دیدم نخیر اینجوری حریفش نمیشم ...بهش گفتم آقای محمدی !! گفت بله 😏 گفتم چطور وقتی مارو توی منطقه چند ماه بدون مرخصی نگه می‌دارید و میگید بخاطر رضای خدا بمونید خُب تو هم حالا بخاطر رضای خدا این ۱۰ روز رو ببخش دیگه🙃 آقا یه نگاهی به من کرد دید من وِل کن معامله نیستم و سِمج شدم و یه جورایی هم دارم التماس میکنم گفت خاب بیا این برگه فُرم تصفیه رو بگیر برو امضا های یگانها و فرمانده مافوقت رو بگیر و بیا ...آقا منم خوشحااااال 😊 برگه فُرم رو گرفتم اومدم گردان پیش حسین محبی فرمانده گردان امضاشو گرفتم بعدش سریع رفتم تسلیحات (که اگه سلاح تحویلم هست) اونم امضاشو گرفتم بعدش تبلیغات و تدارکات اونهارو هم امضاشون رو گرفتم شد تمام🙃 اومدم پیش آقای محمدی گفتم بفرما تمام امضا های تصفیه یگانهارو گرفتم ... برگه فُرم رو از من گرفت یه بَرسی کرد و برگه فُرم تصفیه رو پاکت نامه کرد درشو چسب کرد مُهر محرمانه زد بهم داد گفت هر وقت رفتی اصفهان برو کارت پایان خدمتت رو بگیر آقایی که شما باشید منم خوشحال اومدم گردان پاکت نامه رو گذاشتم داخل ساک شخصی ام که لوازمم داخلش بود حالا خیلی احساس خوشحالی و غرور داشتم که باز دوباره بسیجی شدم 😊 اما به دلم بود که این دفعه توی این ماموریت یه اتفاق خاصی برام رُخ میده و به قول معروف ( این دفعه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست ) و یه سرنوشت خاصی برام رقم میخوره نمیدونم چرا دل و قلبم اینجوری برام گواهی میداد🥴 ادامه دارد... شهدای شهرستان مبارکه
✳️ تمدید مهلت ثبت نام آزمون استخدام بانک مهر سال ۱۴۰۳ https://shenasname.ir/?p=68426 ✔️ شناسنامه قانون | اداری و استخدامی https://eitaa.com/joinchat/1523318784C8518e39256
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت : ۱۲۶🥀 سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌻 چرخ روزگار چرخیدو چرخید تا یک شب قبل از عملیات رفتم جهت شناسایی منطقه دشمن و داخل میدان مین مجروح شدم و بعدشم اسیر شدم که چگونگی اش را در آینده توضیح خواهم داد ...آقا حالا نامه تصویه حساب توی ساکم و منم اسیر شدم🥴 بعد ۳۸ ماه اسارت (مفقودالاثری ) که برگشتم یه روزی رفتم دَم مغازه مرحوم پدر خدا بیامرزم بهش گفتم آقا !!! گفت بله چی میگی ؟؟ گفتم اونوقت که من اسیر شدم کسی ساک شخصی منو نیاورد بهت بده؟؟ گفت چرا !!! خوشحال شدم گفتم کو ؟؟ کجاست ؟؟ گفت یکی از رفیق هات ( محمدرضا قربعلی) آورد گفت این ساک محمدعلی هست !! منم چون خودت مفقود بودی و ازت خبری نبود از بَس ناراحت بودم ازش گرفتم و پَرت کردم اون بالا ( سقف حُجره داخل مغازه ) برو ببین لای اون گونی ها باید باشه🙃 سریع رفتم روی سقف حُجره دیدم یا حضرت عباس چقدر گونی خالی و گردو خاک هست !!! گونی هارو به هم ریختم یه گرد و غباری شد ساکم رو پیدا کردم ... حالا پدرم داشت نگاه می‌کرد و هِی میگفت درست بگرد تا پیداش کنی😂 ساک رو آوردم پائین گرد و غبار که روی ساکم بعد از چند سال نشسته بود رو پاک کردم زیپ ساکم رو کشیدم درشو باز کردم.. دیدم پاکت نامه درش باز شده اما داخل ساک لای لباسهام هست تمام وسایل شخصی ام مثل لباس بسیجی و شورت و زیرپوش و حوله ام بود😂 پاکت نامه رو برداشتم به پدرم گفتم آقا دنبال این می‌گشتم پدرم گفت این چیه؟؟ گفتم آقا نامه اعمالمه 😂 برگه تصویه حساب پایان خدمتم هستش..پدرم گفت حالا میخوای چکارش کنی ؟؟ گفتم ببرم بدمش سپاه و کارت پایان خدمت بگیرم🥴 رفتم داخل پادگان عاشورا که متعلق به لشگر ۸ نجف بود قسمتی که مربوط به سربازها بود باز دوباره پشت پنجره ایستادم😂 تا نوبتم شد یه پاسداری مسئول کار بود سلام کردم گفت بفرما؟؟ گفتم یه برگه تصفیه دارم ...گفت بده ببینم !!! وقتی پاکت نامه رو دادم دستش گفت چرا درشو باز کردی و شروع کرد نَهیب کردن و با عصبانیت حرف زدن 🥴 وقتی برگه فُرم رو نگاه کرد چشمش به تاریخ هاش افتاد چشمهاش چهارتا شد 😂 تُف توی دهانش خُشگ شد 🙃 یه نگاه به برگه میکرد یه نگاه به من و هِی مرتب پشت سرهم به من می‌گفت این مال تو هست پس تو از اون روز تا حالا کجا بودی😳 منم قاه قاه بهش می‌خندیدم 😂😂 گفت چرا میخندی؟؟ من از تو سوال میکنم تو میخندی!! خوب که خنده هامو کردم حالا همه افرادی که اونجا بودند با تعجب داشتند منو تماشا میکردن ادامه دارد... شهدای شهرستان مبارکه
شهدای شهرستان مبارکه
سلام و عرض ادب و احترام 💐 خاطرات اسارت 🌷 قسمت : ۵ و آخر🌾 موضوع : آن نیمه شب لعنتی 🥀 عدنان ایستاد رو به کاظم کرد گفت: دیگه کی حرف اضافه می‌زنه، مثل اینکه این گرگ سیرایی نداشت. آن شب چه قصدی داشت؟ کاظم وسط آسایشگاه گشتی زد و نوجوان بوشهری را به نام علی ملقب به گرگعلی نشان داد چون علی نام پدربزرگش گرگعلی بود، بچه‌ها او را با نام گرگعلی صدا می‌کردند. گرگعلی پسر لاغر اندام ۱۷ ساله ای اهل بوشهر با اندامی ریز نقش بود. عدنان رفت سراغ گرگعلی و یقه او را گرفت و از زمین بلندش کرد . عدنان هیکل بزرگی داشت و علی ریز نقش بود . پاهای گرگعلی از زمین بلند شد . مانند پاندول ساعت به چرخش افتاد. عدنان چنان سیلی محکمی بر صورت گرگعلی زد و او را رها کرد که بیچاره این اسیر نوجوان چند‌ متر آنطرف تر کنار پای علی امریکایی بر زمین افتاد. حالا نوبت علی آمریکایی بود. علی آمریکایی نگهبان عراقی بود به اسم علی ، چون او موهای بور و چشمهای رنگی داشت و با قد بلند و هیکل قوی لباس کماندوهای آمریکایی ها را میپوشید بچه ها اسم علی آمریکایی را بر روی او گذاشته بودند. همه چیزش متفاوت بود. او نقشه بافت یک شلاق با طناب پلاستیکی خشک زخیم را به اسرای کارگر داده بود و آنها برایش شلاق منحصر به فردی را بافته بودند. آسیب آن شلاق بسیار متفاوت بود. ضربه آن شلاق دردی همچون شکستگی را به همراه سوزش برجا میگذاشت. گرگ علی جلوی علی آمریکایی نقش بر زمین شد ولی بلافاصله بلند شد و لباسش را مرتب کرد. این بار نوبت این نگهبان وحشی افتاد او در زدن سیلی به نام بود. او قبل از سیلی زدن خم میشد و در چشمان اسیر نگاه میکرد و آرام در صورت اسیر فوت میکرد لبخندی زیرکانه ای میزد و با دو دست چنان در گوش اسیر میزد که فرد یک لحظه بی هوش میشد و بر زمین می افتاد . گرگ علی بعد از هر سیلی مجدد بلند میشد و لباسش را مرتب میکرد و صورتش را بالا می آورد و آماده سیلی بعدی میشد. علی آمریکایی بعد از چند سیلی وحشی وار با آن کابل طناب سفیدش شروع به زدن گرگعلی کرد. وقتی زدن گرگعلی تمام شد، عدنان وسط آسایشگاه رو به همه اسیران ایستاد و با فریاد به کل آسایشگاه فحش های ناموسی داد و گفت: هیچ‌کس حق ندارد حرفی از خمینی بزند فهمیدید. همه آسایشگاه بلند گفتند نعم سیدی. عدنان به سرعت بیرون رفت و به دنبال او بقیه نگهبانان از آسایشگاه بیرون رفتند و با همان سر و صدا و با سرعت درب اسایشگاه را قفل کردند، هیچ کس با دیگری صحبت نمی‌کرد، همگی آرام رفتند تا خواب نصفه نیمه خود را ادامه دهند نزدیک اذان صبح بود عده ای هم وضو گرفتند و خوابیده زیر پتو مشغول به خواندن نماز شب شدند و پرونده یک نیمه شب سرد لعنتی بسته شد هر چند تا زمانی که اسیران آسایشگاه یک شبها موقع خواب با سیلی نگهبانان عراقی از خواب می‌پرند ویا بر سر عزیزترین هایشان فریاد میزنند و یا سوت ممتد در گوش آنها صدا میکند و از سردرد های عصبی به خود می‌پیچند و درد و سوزش کابلها را احساس میکنند این پرونده بسته نخواهد شد. لازم به ذکر می‌دانم که علی آمریکایی را یکی از رزمنده‌های مدافع حرم در سوریه دیده بود که به او گفته بود من توبه کردم و مادرم از من خواست که به جنگ داعش در سوریه بیاییم. از اسیران تکریت۱۱ برایم حلالیت بطلبید. چند هفته بعد در یک حمله داعش به شهادت رسید. قسمت آخر🌹 راوی : علی رضا صادق زاده پوده 🌼 نیروی غواص عملیات کربلای چهار شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت 🌻 قسمت ۱۳۷ 🥀 موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌸 اون برادر پاسداری که داخل اطاقش بود از پشت پنجره گفت چرا میخندی؟؟ بهش گفتم ای بابا من این چند سال اسیر بودم🥴 گفت جدی میگی؟؟ گفتم مگه شوخی دارم باهات!!! بلند شد سرپا ایستاد دست به سینه گذاشت از من معذرت خواهی کرد و براش خیییلی عجیب بود این وضعیت من 🙃 سریع برگه فُرم رو ضمیمه یک برگه دیگه کرد مُهر و امضا کرد باز دوباره پاکت نامه کرد داد دستم بهم گفت ببر اصفهان خیابان شمس آبادی یه جایی رو آدرس داد حالا دقیق یادم نیست کجا بود!!! پاکت رو تحویل بده کارت پایان خدمتت رو تحویل بگیر سریع خدا حافظی کردم😯 اومدم اصفهان روی اون آدرسی که داده بود باز دیدم یا حضرت عباس یه صف سرباز هستند پشت یک پنجره دوباره منم ایستادم توی صف😂 نوبت من شد طرف از پشت پنجره داخل اطاقش گفت بفرما کارت چیه ؟؟ گفتم هیچی یه نامه تصفیه پایان خدمت دارم!! گفت بده ببینم چیه...پاکت رو دادم دستش اما نگاهش میکردم ببینم چه عکس العملی نشان میده😂 دیدم پاکت رو باز کرد برگه فُرم رو دید باز چشمهاش چهارتا شد😳 یه نگاه به برگه فُرم میکرد یه نگاه به من ...میگفت این برگه مال خودته؟؟ گفتم آره مال خودمه پَ مال کیه🙃 گفت پسر تو این چندسال کجا بودی که الان به فکر کارت پایان خدمت افتادی؟؟ گفتم زندان 🤥 گفت کجا ؟؟ برای چی؟؟ گفتم هیچی توی عراق!!! گفت اسیر بودی گفتم آره!! از روی صندلیش پرید بالا دوباره باهام سلام حال و احوال کرد بهم دست داد ازمن تشکر کرد😊 بهم گفت باشه کارهای پرونده ات رو زود انجام میدم یک ماه دیگه بیا کارت پایان خدمتت رو بگیر😂 وقتی که اردیبهشت سال ۶۶ توی گردان ۱۴ معصوم بودم حسین محبی فرمانده گردان بهم گفت نیروهای گروهانت رو آماده کن چادرها رو جمع کنید تحویل تدارکات بدید الان اتوبوس میاد باید حرکت کنیم !! گفتم انشالله بسلامتی کجا ؟؟ گفت منطقه غرب سنندج🤨 حالا ما اینجا توی پادگان انبیاء کنار شهر شوشتر بودیم ... اتوبوس ها اومدند تمام نیروها رو سوار کردیم شب رسیدیم سنندج یه پادگانی بود متعلق به لشگر ۸ نجف به اسم دیدگاه که تقریباً روی یه بلندی قرار داست که مُشرف به اطراف بود🌹 ادامه دارد... شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت 🌼 قسمت : ۱۳۸ 🥀 موضوع: سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌻 فکر کنم ۲ الی ۳ روزی در پادگان دیدگاه سنندج بودیم که همین جا کل گردان به سلاح سازمانی شون مسلح شدند و مهمات لازم رو تحویل گرفتیم ...آخه دهه ۶۰ تقریباً خیلی از مناطق کردستان آلوده به گروهک های کومله و دمکرات بود و گه گاهی برامون دردسر درست میکردند🥴 آرپی جی زن ها قبضه آرپی جی همراه با موشک... تیربارچی ها قبضه تیربار گیرینوف همراه با مهمات.... تک تیراندازها اسلحه کلاشینکف همراه با خشاب و مهمات لازم به اضافه نارنجک ... منم سلاح سازمانیم یک قبضه کلاشینکف زیر تاشو به اضافه یک قبضه کلت مُنور و یک عدد قطب نمای سبز رنگ آمریکای و مهمات های لازم از قبیل فشنگ کلاشینکف و گلوله مُنور و ۴ عدد نارنجک چهل تیکه ...بیسیم چی گروهان هم یک دستگاه بیسیم همراه با یک باطری زاپاس....باز اینجا یه روز صبح زود سوار اتوبوس شدیم و به سمت منطقه سردشت حرکت کردیم به منطقه که رسیدیم از جاده آسفالت داخل جاده های خاکی و گردنه های صعب العبور حرکت می‌کردیم یه گردنه سختی بود اتوبوس ایستاد 😔 آخه راننده شخصی بود از بچه های سپاه و بسیج نبود🥴...به راننده گفتم چرا ایستادی حرکت کن ممکنه از گروهک ها کمین بخوریم دردسر بشه برامون 😖 گفت ماشینم نمیکشه !!! گفتم جان بچه های مردم در خطره تو فکر ماشینت هستی...دیدم نخیر به هیچ صراطی مستقیم نیست🥴 اسلحه مسلح کردم لوله اسلحه گذاشتم پشت گردنش تهدید کردم اگه حرکت نکنی به حضرت عباس میزنم 😂 طرف دید دچار یه بسیجی دیوانه شده اتوبوس رو روشن کرد پاشو گذاشت روی گاز 🥴 منم که نمی‌زدم الکی داد و فریاد میکردم اما خدائیش توی دلم از کمین گروهک ها می ترسیدم که بهمون ضربه بزنند بهرجهت رسیدیم یه جای مَقر عملیاتی لشگر ۸ نجف بود از ورودی مَقر اولین گردان ما بودیم که چادرهامون رو برپا کردیم و مستقر شدیم🍁 ادامه دارد....🌺 راوی : محمدعلی نوریان 🌸 شهدای شهرستان
♦️‌سلام امام زمانم   🔹‌من سالهاست ميوۀ خوبی نداده‌ام وقـتش نیـامده که شکوفا کنی مرا؟ آقا برای تو نه! برای خودم بد است هر هفته در گناه ، تمـاشا کنی مرا 🔹‌اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ  🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ شهدای شهرستان مبارکه
🔹تلاوت نور به روح مطهر شهدای مقاومت، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای اولین هفته دی شهرستان مبارکه شهیدان: رمضان جعفری مهر علی نصیری آقا بیک نفری محمود علامی محمود کریمی محمد یزدانی حشمت‌اله مرادی حجت اله ایرانپور قاسمعلی بابائی حسن قدیری رمضان ایرانپور محمدرضا اسدی اسماعیل ایرانپور سید مرتضی خرمی امراله مومنی 🌹🌹🌹 🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج حسين پیراکه 🔹 صفحه‌ ۱۷۸ ، سوره مبارکه انفال، آیه ۹ 🔹 زمان جمعه ۷،دی ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه 🔹 مکان‌ مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
‌سلام ایام و عاقبتتان بخیر امام سجاد (علیه السلام) : ‌ سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است : اوّل : آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. دوّم: آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى‌باشد. سوّم : قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب‌هاى خود را برطرف نمايد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خاطرات اسارت 🌻 قسمت : ۱۳۹ 🌸 موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌺 آقا وقتی که خواستیم چادر ها رو برپا کنیم قبل از ما مهندسی رزمی لشگر اومده بود با بلدوزر جای چادرهارو صاف کرده بود و جانمایی کرده بود و در فاصله یه کم از مَقر گردان دور تر یه چاله حَفر کرده بودند برای توالت ها اما هنوز توالت ها ساخته نشده بود من دیدم چیزی که الان لازم و واجب‌تر هست ساخت توالت ها هستش 🤔 به فرمانده هان دسته گروهانم دستور دادم چادر هاشون رو برپا کنند و به معاون گروهان حسن عسگری که اهل خمینی شهر بود گفتم نظارت کنه رو کارشون خودم اومدم پیش فرمانده گردان حسین محبی بهش گفتم ساخت توالت لازم هست سریع باید اقدام کرد!!! گفت خاب چه کنیم ؟؟؟ گفتم به من واگذار کن من کار بلدم🙃 گفت جدی بلدی ؟؟ گفتم آره !!! آخه تا این لحظه حدود ۵۰ ماه سابقه جبهه داشتم و توی مَقر خاکی های لشگر دیده بودم که مهندسی چطوری توالت می‌سازه 🤨 گفت باشه چند نیرو بردار کمکی و برو خدا خیرت هم بده... وسایل و لوازماتش از قبل مهندسی آورده بود مثل ۲ عدد الوار چوبی و پلاستیک و گونی های سنگری و سنگ توالت که از جنس فلز ( وَرق حلبی بود ) مهندسی یه کانال به عمق ۸۰ سانت و طول حدود ۷ متر و عرض ۶۰ سانت با فاصله حدود ۱ متر با چاله فاضلاب حَفر کرده بود🥴 چند نفر از بچه ها رو مامور کردم سریع گونی سنگری ها رو با بیل پُر از خاک کنند ..خودم شدم جناب مهندس توالت ساز😂😂 اون پلاستیک رو انداختم داخل کانال و لبهاشو گذاشتم روی لبه کانال وسطشو باز با یه کانال فرعی راه دادم به چاله فاضلاب ...به بچه ها دستور دادم الوار ها رو گذاشتند سمت چپ و راست کانال روی پلاستیک که پلاستیک محکم گیر کنه😠 بعدش با فاصله ۱/۵ متری اون سنگ توالت فلزی ها رو گذاشتم بین دو الوار که دقیقاً قرار بگیره وسط کانال ...حالا فاصله خروجی سنگ توالت رو با کف کانال که پلاستیک پهن بود ۴۰ سانتی قرار دادم و سنگ توالت های فلزی زو محکم میخکوب کردم به الوارهای چوبی که تکان نخوره و بهم دیگه خوب متصل بشوند🥴 بعدش خودم بعنوان استاد کار شروع کردم با گونی های سنگری که پُر از خاک بود دیوار چینی کنم و حدود ۶ توالت ساختم که ارتفاع دیوار ها حدود ۱/۷۰ بود بعدش بجای درب توالت پتو نصب کردم...این شد چند توالت صحرای خودم لذت مهندسی خودمو رو میکردم آخه توی اون شرایط یه شاهکار بود بعدش خودمم اولین کسی بودم که افتتاحش کردم😂😂 ادامه دارد.... راوی : محمدعلی نوریان کانال شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت دیدار با خانواده شهيد والامقام مقامِ مدافع حرم عیسی واحدی در این دیدار که در غالب طرح سپاس و با حضور کارشناس مددکاری بنياد شهید مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد. به گفته مادر شهید، عیسی در حالی که پنج ماهه بوده پدرش نور علی که از مجاهدین افغانستانی بوده توسط عوامل دولتی کمونیستی در سال ۱۳۶۲ شمسی در اقدامی ناجوانمردانه پس از شکنجه‌های فراوان به شهادت رسیده و در تپه شهدای کورک مغول شهر سرپل افغانستان به خاک سپرده شد، و شهید عیسی واحدی در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س)در کشور سوریه به درجه رفيع عظمای شهادت نائل آمد و در گلستان شهدای محمدیه در جوار حرم عزالدین محمد به خاک سپرده شده. شنبه‌ ۸،دی،۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
خاطرات اسارت قسمت ۱۴۰ 🌼 موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌹 در این مقطع نیمه دوم اردیبهشت سال ۶۶ که لشگر ما ( ۸ نجف اشرف ) در منطقه سردشت مستقر شدیم آموزش های سخت و طاقت فرسای جنگ در کوهستان شروع شد 😟..اغلب فرماندهان گروهانها مربی آموزش نظامی هم بودند و تمام تجربیات نظامی خود را در اختیار نیروهای تحت امر خود قرار می‌داند..🥴.خب سختی کار بیشتر برای نیروهای بود که اعزام اولی بودند به جبهه ...یواش یواش بوی عملیات میومد یه روزی فرمانده گردان و معاون گردان و ما سه فرمانده گروهان سوار وانت تويوتا شدم و رفتیم عقبه خط مقدم که متعلق به واحد اطلاعات عملیات بود تعدای از نیروهای اطلاعات و _ واحد تخریب اونجا چادر داشتند ومستقر بودند از بچه های تخریب شهید عاطفی و مجید شریف رو یادم میاد که اونجا بودند ظهر که رسیدیم توی مَقرشون مارو ناهار مهمان دعوت کردند ...جاتون خالی ناهارشون قورمه گوشت بود ...که توسط جهاد سازندگی نجف آباد تهیه و طبخ شده بود و به جبهه ارسال شده بود ...حالا طرز تهیه قورمه گوشت به این طریق بود : که گوشت گوسفند رو به صورت کوچک تکه تکه میکردند بعدش با همان چربی هاش در دیگ سرخ میکردند بعدش سیرابی ( شکمبه ) گوسفند رو خوب تمیز میکردند و اون گوشت سرخ شده رو داغو داغ می‌ریختند داخل اون سیرابی ( شکمبه ) و محکم درب اونو با نخ می‌بستند که هوا داخلش نره فاسد بشه بعدش منجمد میکردند و با ماشین های یخچال دار می‌فرستادند جبهه ...این غذای مقوی معمولا متعلق به رزمندگانی بود که کارشون از همه سخت تر بود مثل اطلاعات عملیات که باید در عمق خاک دشمن نفوذ میکردند و از نزدیک خطوط و استحکامات دشمن رو شناسایی میکردند 🥴 بعد ناهار و نماز راهی خط اول خودمون شدیم و با دوربین توسط نیروهای اطلاعات عملیات از داخل سنگر دیده بانی خط اول عراقیها رو شناسایی کردیم و توجیه شدیم ...یادم میاد ارتفاعاتی که ما با دوربین شناسایی کردیم معروف بود به تپه جنگلی که محصور بود به میدان‌های مین و کانال های ارتباطی که حفر شده بود و سنگر های بُتنی تیربار دوشگا و دو لول ضدهوای ...من وقتی خوب منطقه رو توجیه شدم همراه خودم یه دفترچه و خودکار داشتم که نکات لازم و ضروری رو یاداشت برداری کردم که بعداً موقع برگشت در گردان اگه لازم شد برای نیروهای گروهان تحت امرم تذکر بدم و توجیه شان کنم ادامه دارد.... راوی : محمدعلی نوریان شهدای شهرستان مبارکه
مراسم‌ نهم دی، روز بصیرت دشمن شناسی و میثاق با ولایت در مسجد جامع مبارکه با حضور روسای ادارات مسؤلین و مردم ولایتمدار شهرستان مبارکه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابطحی برگزار شد. 🔹یکشنبه، ۹ دی ماه ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون وابستگان و بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت شهرستان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از ایثارگران،گرامی صورت گرفت ديدار با جانباز و آزاده سرافراز: پرویز ربیعی، بیژن شيخ ،بهرام ایرانپور و جانباز گرامی ابراهیم مختاری در مبارکه در این دیدار ها که در راستای طرح سپاس و با حضور ریاست و نماینده بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ ایثارگران عزیز تجليل بعمل آمد. 🔹یکشنبه ۹ دی ماه ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
سلام و عرض ادب و احترام 🌹 خاطرات اسارت 🌻 قسمت ۱۴۱ 🌸 موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت 🌺 وقتی از ماموریت شناسایی منطقه برگشتیم توی مَقر گردان فردای آن روز صبح بعد از اجرای برنامه صبحگاهی و خوردن صبحانه فرمانده گردان حسین محبی گفت حاج احمد کاظمی فرمانده لشگر قراره از وضعیت سازماندهی و آموزش نیروهای گردان بازدیدکنه!!! گفتم چه وقت ؟؟ و کجا ؟؟ گفت الان 🥴 نزدیک ستاد لشگر...سریع نیروهاتون رو بخط و حرکت کنید .. وقتی به محل مورد نظر رسیدیم من دیدم گردان امام حسین به فرماندهی رجبعلی جمالی اهل قهدریجان آنها هم به محل رسیدند ..در همان لحظه حاج احمد کاظمی به اتفاق پیک اش عبدالرسول رحیمی اهل مبارکه اونها هم رسیدند ...حاج احمد دستور داد هر دو گردان به صورت منظم کنار هم قرار بگیرند که صدا برسه میخواهم صحبت کنم ..حاجی بسم الله رو گفت و شروع به صحبت کرد در مورد جنگ و شرح وظائف ما در مقطع کنونی ...بعد صحبت هاش می‌خواست از وضعیت آموزش نیروها و آماده گی رزم شان اطلاع پیدا کنه ..گفت من چند سوال میکنم هرکه درست جواب داد بهش جایزه میدم😊 وقتی اسم سوال پیش اومد و اهداء جایزه من شاخک هام حساس شد که هم سوال رو صحیح جواب بدم و هم جایزه رو از آن خودم کنم 🥴 آخه گرفتن جایزه اونم در قبال سوال فرمانده لشگر در حد یک مدال ارزش داشت و یه جورایی هم افتخار بود بین دیگران🙃 حاج احمد یه قبضه تیربار گیرینف از یکی بچه بسیجی ها گرفت و رو به هر دو گردان کرد و گفت بین لوله تیر بار و لوله هوا که سر پیستون میخوره داخلش یه چیزی هست مثل درجه که دو تَقه میخوره این به اصطلاح تَقه ها کارش چیه؟؟؟🌹 از هر دو گردان شاید حدود ۱۰ نفری دستشون رو بلند کردند که جواب بدهند!!! منم دستم رو بلند کردم🥴 از تمام نیروهای که دستشون بالا بود جواب خواست اما متاسفانه کسی صحیح جواب نداد..رو کرد به من و گفت آقای نوریان شما جواب رو بگو..!!!! ادامه دارد... راوی ؛ محمدعلی نوریان شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت 🌻 قسمت ۱۴۲ 🌺 موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌸 همین جور که دستم همراه با انگشت اشاره ام بالا بود حاج احمد بهم گفت آقای نوریان جواب بده!!! گفتم حاجی این تقه ها که در حالت چپ و راست میخوره مقدار هوا رو در پشت پیستون کم و زیاد میکنه ..مقدار کم اش هوای کمتر میزنه پشت پیستون و فشنگ کمتر از لوله خارج میشه موقع شلیک و مقدار زیادترش هوا بیشتر وارد میشه و فشنگ بیشر خارج میشه..حاج احمد دید صحیح و دقیق جواب دادم بهم گفت احست بارک الله 😊 وقتی از من تشکر کرد یکی از نیروهای گروهانم گفت حاجی جایزه چی شد؟؟؟ حاجی خندید و گفت چشم!! باز دوباره حاج احمد یه موشک آرپی پی جی ۷ از یکی نیروها گرفت همراه با اون دربوش پلاستیکی که ته موشک بسته میشه..بعدش سوال کرد که کار این دربوش پلاستیکی که ته موشک بسته میشه چیه ؟؟ و چرا اینو میبندند ته موشک ؟؟ باز دوباره چند نفر از نیروهای دو گردان دستهاشون رو جهت جواب دادند آوردند بالا...حالا منم باز دستم رو آوردم بالا🥴 یادمه هرکسی چیزی گفت ..بعدش به من گفت آقای نوریان تو بگو!!! در جوابش گفتم جاجی این دربوش پلاستیکی که ته موشک بسته میشه دو کار ازش میاد ...یکی اینکه از رسیدن نَم و رطوبت به موشک جلوگیری میکنه ..یکی هم از ضربه خوردن به محل چاشنی موشک جلوگیری میکنه🥴 حاجی چون دید باز کامل و صحیح جواب دادم لبخندی زد و گفت آفرین باز دوباره یکی از نیروها گفتند حاجی جایزه یادت نره🙃 حالا منم چون هر دو سوال رو جواب داده بودم احساس شعف و غرور میکردم چون بعنوان یک فرمانده گروهان توانسته بودم جواب سوال فرمانده لشگررو جواب بدم و اون رو از خودم راضی کنم😊 بعدش حاج احمد گفت میخواهم هر گردان جدا از همدیگه یک خط آتش تشگیل بدهید ..اول گردان امام حسین اومد که خط آتش تشگیل یده !!! اجرای برنامه به این نحو بود که تمام آر پی جی زن ها و تیربارچی ها جدا به جدا باید اجرای آتش میکردند... وقتی گردان امام حسین اجرای آتش کرد چون تجربه اولشون بود به دل حاج احمد نچسبید اما حرفی هم نزد 🥴 نوبت گردان ما شد چون من نقاط ضعف گردان امام حسین رو پیدا کرده بودم سریع اومدم وسط میدان و به نیروهای خط آتش نظم خاصی دادم و نکات لازم رو بهشون تذکر دادم🙃 ادامه دارد....🌹 راوی : محمدعلی نوریان 🌻 شهدای شهرستان مبارکه
30.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ۸ دقیقه رگباری: ببینید جمهوری اسلامی ایران چه پیشرفت هایی داشته ولی مردم خبر ندارند🇮🇷 🔹خلاصه همه مردم ایران ، نه همه مردم منطقه، نه همه مردم جهان باید بدانند انقلاب ایران با ایران چی کرد. مراقب باشیم رسانه‌های معاند جای جلاد و شهید برایمان عوض نکند شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت ديدار با خانواده شهيد والامقام حمزه علی لاوی در این دیدار که با حضور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد. 🔹دوشنبه ۱۰،دی ماه ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
وصیتنامه حاج قاسم (1).pdf
12.99M
این متن کاملِ وصیتنامه حاج قاسم هست؛ که براتون تایپ کردن تا راحت بتونید بخونید.💛🌱 * همراه با عکس‌های حاجی و دست‌نویسِ بنیادشهیدوامورایثارگران شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از یادواره روحانی شهید محمد مهدی درخش در این مراسم با شکوه و بی ریا که با همکاری هیئت امناء و پایگاه بسيج حوزه علمیه حضرت جواد الائمه (ع) مبارکه و با حضور خانواده معظم شهید، روحانیون و طلاب همراه با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا شریفی هم حجره ای،و همرزم شهید،و مرثیه سرایی حاج آقا بخشایش در محل حوزه علمیه مبارکه برگزار شد. دوشنبه ۱۰،دی ماه ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون وابستگان و بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت شهرستان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت ديدار با خانواده معظم شهدای والامقام شهيدان: روحانی شهید عليرضا ایران پور، مسلم عابدی، مجید رحیمی و احمد رحیمی در مبارکه و محله لنج زیبا شهر از بخش گرکن جنوبی در این ديدار ها که در راستای طرح سپاس و با حضور کارشناس مددکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد. 🔹 سه‌شنبه، ۱۱،دی ماه ۱۴۰۳ شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه
مراسم ملی و سراسری بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، ۱۳ دی ماه، مصادف با پنجمین سالگرد و روز جهانی مقاومت گرامی باد. -چراغ_# راه 🌹 بنیادشهید وامورایثارگران شهرستان مبارکه انجام 🌹کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت 🌻 قسمت ۱۴۳ موضوع : سازماندهی در گردان ۱۴ معصوم قبل از ماموریت شناسایی و اسارت🌸 آقا از گردان ما ۲۷ آر پی جی زن با قبضه و موشک در خط آتش جهت شلیک قرار گرفتند و آماده دستور فرمانده لشگر بودند جهت شلیک....منم مدام تذکرات لازم رو بهشون میدادم 🥴..هدف هم یه تپه مقابل بود که باید به اون تپه شلیک میکردند..بهشون گفتم وقتی حاج احمد فرمان آتش داد همزمان شلیک کردن و هماهنگ بودن از همه مهمتره و نظر حاج احمد هم همین هست 🤨 یه موقع حاجی دستور موشک گذاری رو داد و بعدشم فرمان آتش ..آقا ما یه موقع دیدیم یا حضرت عباس ۲۷ موشک همزمان شلیک شد و حجم آتش زیادی رو تشگیل داد من چشمم به حاج احمد بود که الان نظرش چیه😳 دیدم یه تبسمی کرد و گفت خیییلی خوب بود ... وقتی ابراز رضایت کرد من و فرمانده گردان حسین محبی هم خوشحال شدیم اما من چون میدان داری میکردم بیشتر احساس غرور میکردم 🙃 چرا ؟؟ چون این کار امروز ما در حضور فرمانده لشگر سرنوشت مارو در ماموریت آینده مشخص میکرد..و من دلم میخواست گردان ما بعنوان خط شکن و طلایه دار لشگر در عملیات انجام وظیفه کند😊 وقتی حاج احمد ابراز رضایت کرد سریع آر پی جی زن ها رو با کمکی هاشون جابجا کردم و باز به کمک آر پی جی زن ها تذکرات لازم رو دادم 🥴 حاجی احمد باز فرمان آتش داد و همزمان ۲۷ موشک هماهنگ باهم شلیک شد و باز ابراز رضایت بیشتر حاج احمد از اجرای آتش😘 باز سریع اومدم کمک آر پی جی زن هارو با تیربارچی های گیرینف جابجا کردم و به هر کدام یه نوار فشنگ ۲۵۰ عددی دادم ۲۷ تیربار رو به خط کردم گفتم فشنگ گذاری کنید و اسلحه رو از ضامن خارج کنید و پشت تیربار حالت دراز کش قرار بگیرید و دست روی ماشه و هدف تپه مقابل ...وقتی حاجی دستور آتش داد همزمان شلیک کنید و انگشت از روی ماشه تیربار برندارید تا تمام فشنگ ها شلیک بشه یا احیاناً تیربار گیر کنه☹️ یه موقع حاج احمد گفت آماده..آتش !!! یا خدا یه موقع مادیدیم ۲۷ قبضه تیربار همزمان شلیک کردند و همزمان تمام شد ..حاج احمد گفت خیییلی خوب بود احسنت بارک الله😘😊 ادامه دارد... راوی : محمدعلی نوریان 🥀 شهدای شهرستان مبارکه
رهبر انقلاب: دفاع از حریم‌های مقدس برای حاج قاسم سلیمانی یک اصل بود؛ او ایران را هم حرم اطلاق می‌کرد شهدای شهرستان مبارکه
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت ديدار با خانواده شهدای والامقام شهيدان:حبیب اله کریمیان و محمدرضا نادری در نکوآباد در این دیدار که با حضور کارشناس تعاون بنياد شهید مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد چهارشنبه، ۱۲،دی ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون وابستگان و بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت شهرستان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🩺توصیه‌های معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امورایثارگران درخصوص افزایش آنفلوانزا در کشور 🔹نتایج یافته‌ها نشان می‌دهد که شیوع آنفلوانزا به صورت تدریجی افزایش یافته و به بیش از ۲۰ درصد در بین همه عفونت‌ های تنفسی رسیده است، این میزان شیوع نشان دهنده افزایش قابل توجه آنفلوانزا در این فصل سال است و الگوی شیوع امسال با سال‌های قبل از همه‌گیری کووید ۱۹ هم‌خوانی دارد. البته در برخی از استان‌ها فراوانی آنفلوانزا نسبت به سایر عفونت‌های تنفسی بیشتر است. 🔹به خانواده معظم شهدا و ایثارگران توصیه می‌شود افراد سالمند و دارای بیماری زمینه‌ای از حضور در مکان‌های شلوغ خودداری و استفاده از ماسک،شستشوی مرتب دست‌ها و همچنین استراحت در منزل در صورت بروز علائم از جمله مهمترین اقدامات پیشگیرانه است. 🔹بر همین اساس والدین شهدا و جانبازان بویژه گروه‌های آسیب‌پذیر مانند جانبازان شیمیایی، جانبازان قطع نخاع، والدین سالمند شهدا و ایثارگران دارای بیماری‌ زمینه‌ای باید با جدیت موارد بهداشتی و ایمنی را رعایت و پرهیز از حضور در اجتماعات و مکان‌های شلوغ از مواردی است که باید توجه ویژه‌ای به آن‌ها صورت گیرد. ┄┅═✧●🇮🇷●✧═┅┄ عضو شوید 👇 🇮🇷کانال بررسی قوانین ایثارگران🇮🇷 🆔https://eitaa.com/joinchat/3808297388C22c1a25cb1
در ادامه دیدارهای امام جمعه محترم مبارکه با خانواده معظم شهدا و ایثارگران صورت گرفت دیدار با جانباز و آزاده سرافراز محمد رضا باقریان در این دیدار که با حضور رئیس و تعدادی از اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه و نماینده بنياد شهید شهرستان انجام گرفت از مقام شامخ ایثارگران گرامی تجليل بعمل آمد چهارشنبه ۱۲،دی ماه ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون وابستگان و بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت شهرستان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه