eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
346 دنبال‌کننده
3هزار عکس
714 ویدیو
16 فایل
#این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ومعرفی شهدای شهرستان مبارکه ایجاد شده است ⚘️ شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز ملایم😂 نبینی از دستت رفته😂 چه حاج آقای باحالی😁 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت ديدار با خانواده شهيد والامقام عباس ملکی از شهدای نیروی انتظامی در شهر دیزیچه در این دیدار که با محوريت بنياد شهید مبارکه و با حضور ریاست محترم عقيدتی سیاسی، معاونت اجتماعی نیروی انتظامی شهرستان و فرمانده کلانتری شهر دیزیچه انجام گرفت از مقام شامخ شهدا تجليل بعمل آمد چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
18.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷 رای دادیم برای امنیت کشورم ایران 🌷حضور پرشور همکاران و دانش آموزان به همراه اولیاء محترمشان دبیرستان شاهد فرزانه شهرستان مبارکه انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲🇮🇷🇮🇷
اگر دنیا همین گونه به پیش می رفت و اگر سفر زمان ممکن بود و از صد سال پیش تا سیصد سال بعد عکس ها و فیلم های این مرد را نشان مردم دنیا بدهی و بگوئی این آقایی که ساعت ها بر صندلی چوبی ساده مینشست و گاهی حتی کفش پاره میپوشید رهبر کشوری بود یا خواهد بود که فقیرترین زنانش برای مراسمات عقد و حنابندان و پاتختی و لباس دوزون و عروسی یک نفر از فامیلشان لباس تکراری نمیپوشیدند حتما تو را دیوانه می پنداشتند و دیوانه خواهند پنداشت!! اما سوال بی جواب من این است که چرا شستشوی مغزی مردم کشور همان مرد به حدی رسیده که اکثرا طور دیگری فکر می کنند؟! @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
قسمت ۲۱ خاطرات رزمنده جانباز قدرت اله مؤمنی به قلم اقدس نصوحی در راه برگشت بودیم که یک گلوله خمپاره آمد و رفیقم را بدجور زخمی کرد. با چه زحمتی او را تا اینجا آوردم. امیدوار بودم که زخمش را درمان کنند. به پدر و مادر چشم به راهش چه جوابی بدهم. ای‌کاش من هم مرده بودم. چگونه به چشمان پدر و مادرش نگاه کنم؟ چگونه بعد از او زندگی کنم؟ * بعد از چند روز استراحت، قرار شد نیروهای گردان را باز راهی منطقه عملیات والفجر 4 کنند. صبح بود. قبل از حرکت نیروها، حاج‌ علیمحمد ضیایی به من، محمّد ملکی، ولی‌الله غلامی و مرتضی نوری گفت: «شما سوار قاطرها بشین و به عقبه منطقه عملیاتی برید.» ما چهار نفر با تمام تجهیزات، هرکدام سوار یک قاطر شدیم و به سمت جایی که بنا بود نیروهای گردان به آنجا منتقل شوند، رفتیم. برای اینکه مسیر را گم نکنیم، از کنار یک جادّه خاکی که محلّ عبور و مرور ماشینهای تدارکات بود، حرکت کردیم. تقریباً ساعت 8 صبح بود که راه افتادیم. ساعت 2 بعدازظهر به مقصد رسیدیم. در آنجا چند چادر تدارکاتی برپا شده بود. در این چند ساعت که سوار قاطرها بودیم، ران و باسن هایمان بیش از حد درد گرفته بود و حالت کوفتگی پیدا کرده بود. پیاده که شدیم تا چند ساعت نمیتوانستیم، درست بنشینیم یا حتی پایمان را دراز کنیم. پیرمردی آنجا بود. یک پتو در یک محل گرم آفتابی برای ما پهن کرد. هر چهار نفر به حالت سجده، سرهایمان را روی پتو گذاشتیم. دوستانمان رسیدند و ما را با آن وضعیت دیدند. زدند زیر خنده، آنقدر خندیدند که نزدیک بود رودهُر شوند. شوخی میکردند و میگفتند: «این یک کاتیوشای چهار لوله که تازه در آمده. قراره امشب شهر پنجوین عراق را زیر و رو کند.» * شب شد. نماز مغرب و عشا را خواندیم. باید برای اجرای مرحله سوّم عملیّات والفجر 4 حرکت میکردیم. باز صحنه خداحافظی و حلالیت طلبی بچّه‌ها از یکدیگر تکرار شد. دوازدهم آبان‌ماه بود. هوا خیلی سرد بود. چون راهی طولانی در پیش داشتیم، به ما گفتند که اورکتمان را در بیاوریم تا کمی بارمان سبک شود. گروهان ها یکی بعد از دیگری و به ستون یک به سمت دشمن به راه افتادند. منطقه پر از پستی‌وبلندی بود. میخواستیم ارتفاعی را تصرّف کنیم که مشرف به شهر پنجوین عراق بود. سمت چپ آن هم ارتفاعات کانیمانگا قرار داشت. لشکر محمّد رسول‌الله (ص) وظیفه داشتند که از آنجا عمل کنند. چندکیلومتری راه رفتیم. پیک گردان آمد و به حاج علیمحمّد ضیایی گفت: «چهار نفری که بلدند با قاطر کار کنند، برگردند و قاطرها را بیاورند تا فردا برای تخلیه مجروحین و شهدا معطّل نشویم.» حاجی به‌خاطر ناامنی راه و تاریکی شب قبول نکرد. باتوجه‌به اینکه دو مرحله قبلی عملیات والفجر 4 در همین منطقه انجام گرفته بود، دشمن برای تقویت نیروهایش از تیپ های کماندوی مخصوص جنگ کوهستان استفاده کرده بود که بسیار ورزیده بودند. وجود این نیروها، مرحلة سوّم درگیری با دشمن را خیلی سخت‌تر کرده بود. هنوز به میدان مین دشمن نرسیده بودیم که درگیری شروع شد. معبر برای عبور نیروها باز شده بود؛ ولی آتش آر.پی.جی، دوشکا و خمپارة 60 میلیمتری دشمن خیلی سنگین بود. عبدالعلی میرزائی و حسن مؤمنی همان ساعت اوّل عملیات شهید شدند. ما برای عبور وارد یک کانال شدیم که عراقی‌ها ساخته بودند. یکی از نیروهای دشمن، یک نارنجک جلوی ما پرتاب کرد. یک ترکش نارنجک به سر من خورد؛ ولی متوجّه نشدم. صبح روز بعد، از خونی که روی شانهام ریخته بود، فهمیدم که ترکش خورده‌ام. نیروی کمکی زیاد عراقی‌ها و مقاومت شدید آنها، ما را در همان صبح عملیات مجبور به عقب‌نشینی کرد. یکی دو تپّه عقب‌تر موضع گرفتیم و منتظر نیروی کمکی برای ادامه عملیات شدیم. تعدادی از بچّه ها شهید و تعداد زیادی هم زخمی شده بودند. ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه ای از اوج شجاعت رزمندگان در خط اول جنگ تانک ها صف کشیده اند و سربازان دشمن در پناه تانک ها پیش می آیند و رزمندگان برای اینکه در تیر رأس دشمن هستند گونی های ماسه را روی شانه قرار داده و به مانند سنگر سیار به خاکریز دیگر پناه می‌برند. به راستی چقدر شجاعت می‌خواهد که در خط مقدم نبرد با دشمن بعثی یک رزمنده با این آرامش صحبت می‌کند و رزمنده دیگر آب کمپوت را هم بی اعتنا به دشمن تا آخر سر می‌کشد. و در انتها بشنویم صدای دلنشین شهید آوینی را که این صحنه را چگونه روایت میکند عجل لولیک الفرج شهدای شهرستان مبارکه
قسمت ۱ کتاب خواب نیستم خاطرات آزاده جانباز محمدرضا نوریان دخترآمریکایی مرحلـۀ‏بعــد مصاحبـۀ‏مطبوعاتـی‏در‏سـالن‏دیگـری‏بـود‏کـه‏بـه‏انـدازۀ‏ هـال‏یـک‏خانـۀ‏بـزرگ‏مسـاحت‏داشـت‏مو های‏بـورسـن‏و‏سـال‏پائین ‏ هیـکل‏لاغر،صورتـی‏محـروم‏از‏علائـم‏مردانگـی‏و‏ناخن‏هـای‏حنا‏بسـتۀ‏ قرمـز‏مـرا‏ بـه‏سـوژه‏ای‏مناسـب‏بـرای‏خبرنـگاران‏تبدیل کرده‌بود.دمـرا‏ول ردیــف‏اول‏نشــاندن.معمولا ‏در‏روزهــای‏منتهــی‏بــه‏عملیــات‏بچه‏هــا‏ مـوی‏ســر‏محاسـن‏و‏دسـت‏های‏خـود‏را‏حنـا‏می‏گذاشــتن.هـم‏کارکـرد‏ معنـوی‏داشـت‏و‏هـم‏تـا‏حـدودی‏مقاومـت‏پوسـت‏دسـت‏ها‏در‏شـرایط‏ سـخت‏جـوی‏را‏افزایـش‏مـی‏داد‏ در‏نبـود‏ ریـش‏و‏سـبیِل‏درسـت‏و‏حسـابی‏ و‏موهـای‏بـو،ر‏تمـام‏تمرکـزم‏را ‏روی‏حنا‏بنـدان‏دسـت‏ها‏گذاشـته‏بـودم‏و‏ انصافـًا‏چیـز‏قشـنگی‏از‏آب‏درآمـده‏بـو.بـا‏گذشـت‏چنـد‏روز‏حنـا‏ خـوب‏ رنگـی‏گرفتـه‏بـود‏و‏حسـابی‏خودنمایـی‏ میکرد همراه سـتوان‏احمـدی‏ و‏بنـدری‏و‏دو‏سـرباز‏دیگـر‏بـه‏نـام‏تیمـور‏خدا‏دوسـتان‏و‏ایـرج‏طاهریـان‏در‏ ردیـف‏جلـو‏قـرار‏گرفتـه‏و‏بقیـه‏پشـت‏سـرمان‏روی‏صندلـی‏نشســتن.طـوری‏ دسـت‏بـه‏زانـو‏نشسـته‏بـودم‏کـه‏رنـگ‏حنایـی‏دسـتام توجـه‏خبرنـگاران‏ را‏جلـب‏کـرده‏بـو.ایـن‏را‏ احمـدی‏فهمیـد‏و‏بـا‏ایمـا‏ و‏اشـاره‏خواسـت‏کـه‏ دسـت‏هایم‏را‏جمـع‏کنم ادامه دارد... کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹 تلاوت نور به روح مطهر شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم فلسطین، و شهدای سومین هفته اسفندماه دفاع مقدس شهرستان مبارکه شهیدان: محمد بهرامی دیزیچه عبدالعلی کبیری کوشکیچه صادق قاسمیان طالخونچه محمود نصوحی خولنجان ابراهیم عبدی طالخونچه شکراله باقری خولنجان حمزه بابائی مبارکه اکبر قدیری بارچان رمضانعلی خرمی بروزاد قدرت اله صفایی قهنویه سید مهدی متحملیان طالخونچه اصغر عباسی دیزیچه حبیب اله ایرانپور مبارکه اصغر فخری فخرآباد هدایت اله آذری مبارکه ابراهیم دانشمند دیزیچه مرتضی صمدی دیزیچه سید مجید مرتضوی دیزیچه نعمت اله کبیری بارچان حجت اله زمانی نکوآباد اکبر ملکی دیزیچه مهدی ملکی دیزیچه علی بهرامی کرکوند حجت اله اکبری کوشکیچه قدرت اله علیرضایی دیزیچه حسینعلی قاراخانی دهسرخ حاج ابراهیم جعفر زاده مبارکه عبد اله جعفر زاده مبارکه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔹 قاری قرآن جناب آقای احمد رضا عليزاده 🔹 صفحه‌ ۱۲،از آیه ۷۷سوره مبارکه بقره 🔹 زمان جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲،سی دقیقه قبل شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه 🔹 مکان‌ مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
شصت و هشتمین دورهمی گردانهای مقدس انبیاء و امام حسین(ع) برگزار شد در این مراسم معنوی که با حضور امام جمعه محترم پیربکران، فرمانده ناحیه بسیج و رياست بنياد شهید و امور ایثارگران شهرستان فلاورجان، پیشکسوتان، یادگاران گردانهای انبیاء و امام حسین(ع) و یادگاران مخابرات و بی‌سیم چی های لشکر مقدس ۸ نجف اشرف بصورت مشترک در مسجد روستای علی آباد پیربکران همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشا،گروه موزیک سپاه پاسداران، گروه سرود غنچه‌های ظهور و روایتگری جانباز و آزاده سرافراز حاج محمد علی نوریان برگزار گردید # پنجشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
مراسم رونمایی از مستند شهید مظاهرعابدی🌹 چهارشنبه شانزدهم اسفند ماه بعدازنمازجماعت مغرب وعشا🌿 مسجد جامع امام حسین ع محله لنج زیباشهر☘
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم رونمایی ازمستند بسیجی شهید مظاهرعابدی🌹 چهارشنبه شانزدهم اسفند ماه بعدازنمازجماعت مغرب وعشا🌿 مسجد جامع امام حسین ع🌺 ستادرونمایی ازمستندشهدای محله لنج زیباشهر🍀
گرامی می داريم ۱۸ اسفند ۱۳۶۲ سالروز شهادت پاسدار اسلام شهید اصغر فخری فرمانده گروهان بلال گردان سلمان تیپ قمر بنی هاشم که در منطقه عملیاتی خیبر جزیره مجنون آسمانی شد شادی روح شهید و روح فرزند مرحومه اش بانو فخری که فردی خیر و مردم دار بود فاتحه مع صلوات. شهدای شهرستان مبارکه