eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
335 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
617 ویدیو
13 فایل
این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار شهادت ومعرفی ششصد شهید شهرستان مبارکه ایجاد شده است شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
«انا لله و انا الیه راجعون خانواده محترم شهید( بهمن مقیمی ) سلامٌ علیکم صلابت و شکیبایی مادران شهدای معزز که فرزندان خویش را در راه رضای پروردگار و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی، نثار کردند در وصف نمی‌گنجد و کلمات قادر به ستودن صبر جمیل این بانوان والامقام نیست.  درگذشت بانوی مومنه «حاجیه خانم‌ سکينه مردانی » مادر گرامی شهید والامقام «بهمن مقیمی» را به کانون مصیبت دیده وخانواده محترم شهید مردانی تسلیت عرض می‌نمایم. از منظر ادب و ارادت بر ساحت ایمان و مقام صبرشان ادای احترام نموده و از درگاه پروردگار متعال علو مرتبه ربانی برای آن مرحومه مغفوره و بردباری برای بازماندگان مسألت داریم. امید آن که به فضل الهی و در جوار فرزند شهیدشان و همنشین باحضرت زهرا(س) قرین رحمت پروردگار گردند . شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
همزمان با هفته دولت و سالروز شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخست‌وزیر محبوب رجایی و باهنر، ديدار با خانواده شهيد والامقام فضل اله یزدانی با حضور شهردار واعضای شورای اسلامی شهر دهسرخ، رئیس بنیاد شهید، فرمانده حوزه بسیج امام حسن(ع)گرکن جنوبی، دهیار و جمعی از مسؤلین بخش انجام شد. 🔹شهید یزدانی فرزند مرحوم عبدالعلی متولد ۲ فروردین ۱۳۵۳ باغملک و در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ در پايگاه بسيج روستا به شهادت رسیدند 🔹پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
🔹 تلاوت نور به روح مطهر سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) ویاران،باوفایش، شهید رجایی و باهنر، شهدای پرواز، شهيد رئیسی عزیز، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای اولین هفته شهریور شهرستان مبارکه شهیدان: همت علی رحمانی نعمت اله باقری احمد رضا هادی محمدرضا عطایی هدایت اله میرزایی اصغر ضیایی بخش علی اسماعیلی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج اصغر سلطانی 🔹 صفحه‌ ۱۳۴، سوره مبارکه انعام،آیه ۵۶ 🔹 زمان جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه 🔹 مکان‌ مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از آئین عطرافشانی و غبار روبی از تربت پاک و مطهر شهدا در این مراسم معنوی و نورانی که در هفته دولت و در سالروز شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخست‌وزیر محبوب و مردمی ایران شهيدان رجایی و باهنر با حضور مسؤلین شهرستان انجام گرفت از مقام شامخ شهدای گرانقدر تجليل بعمل آمد. 💠پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت ديدار با خانواده شهيد والامقام حسنعلی کریمیان در نکوآباد در این دیدار که به مناسبت هفته‌ دولت و سالروز شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخست‌وزیر محبوب و مردمی شهيد رجایی و شهید باهنر و با حضور رئیس اداره پست و نماینده بنياد شهید شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد. 🔹شهید کریمیان فرزند مرحوم رمضان متولد، ۱،شهریور ۱۳۴۶،محله نکوآباد شهر دیزیچه و در تاریخ ۱۲،آذر ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی جنوب کشور به فيض عظمای شهادت نائل آمد. 🔹 پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت_ ۵۴ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔 آقا یه روزی که آسایشگاه ۴ بودیم بعداز ظهری بود گفتند یالا آمار اما سَمت و جهت آمار فرق داشت !!! بین آسایشگاه ۱ و۴ بود رو به درب ورودی 😟 آقا ما نشستیم آمار و حالا متعجب !!! و منتظر که چه خبر شده ؟؟؟ چرا آمار امروز به این سمت هستش؟؟ آقا ما همین جور که به آمار نشسته بودیم دیدیم درب اردوگاه باز شد و چند افسر و سرباز وارد راهرو شدند بعدشم دیدیم یااااا ابوالفضل یاااا خدا به حق چیزهای ندیده یه آخوند وارد اردوگاه شد😇🤣 خدایا این آخوند کجا بوده؟؟ بعد از چند سال چشممان به جمال یه آخوند روشن شد...حالا این آخوند کیی بود؟؟ و چکار داشت توی اردوگاه اُسرای مفقود همه متعجب بودیم🥴 آقایی که شما باشید یه سرگرد بعثی مسئول برنامه بود که یک دستگاه ضبط صوت رو هم همراه داشتند ... یک میز و صندلی دقیقاُ جلوی آسایشگاه ۴ گذاشتند ما هم همگی بصورت منظم رو به جناب آخوند نشسته بودیم😊 من که هَمی ذوق میکردم توی این چندسال آخوند ندیدم الان دارم این جناب رو زیارت میکنم از نزدیک😊 یه موقع ضبط رو روشن کردند که صحبت‌های آخوند رو ضبط کنه و بهش گفتند بفرما شروع کن:: جناب آخوند بسم الله رو گفت و شروع کرد به صحبت کردن به این مضمون که:: بله شما باید صبور باشید و خودتون رو عزیز بدونید و یه کم هم از عراقیها تعریف کرد که شما میهمان برادران عراقی هستید😇🤣 و قدر خودتون رو بدونید و یه قطعه شعر هم خواند که:: سَرم را سَرسَری مَتراش ای استاد سلمانی 🌹 که ماهم در دیار خود سَری داریمو سامانی ..کل حرفهاش کمتر از نیم ساعت بود یه موقع هم گفت اگه کسی سوال شرعی داره بپرسه تا جواب بدم🙃 من پیش خودم میگفتم نکنه این آخوند شیخ علی تهرانی باشه؟؟؟ آخه من قبلا خیییلی زیاد صدای شیخ علی رو در رادیو عراق در اواخر سال ۶۴ توی عملیات فاو شنیده بودم😖 خیییلی آدم بَد دَهن و زبان هَرز بود به حضرت امام و حضرت آقا که اون موقع رئیس جمهور بودند حرفهای زشت میزد هم خودش و هم خانمش هردو پناهنده صدام شده بودند😣 یادمه ما توی خاکریز منطقه فاو بودیم عراق هم پاتک کرده بود آتش درگیری دو طرف خیلی شدید بود من اون موقع فرمانده گروهان بودم یه رادیو کوچک داشتم شیخ علی تهرانی به ما رزمندها بَد وبیراه میگفت..میگفت نمازهاتون باطل هست چون توی خاک غصبی کشور دیگه نماز میخونید🤥🤥 آقا ماهم قاه قاه میزدیم زیر خنده .😂.بعدش میگفت شما از سه طرف محاصره هستید راه فرار ندارید بیائید تسلیم بشید🤫 بعدش خانمش میومد پشت رادیو عراق باز فحش و ناسزا میگفت و حرف شیخ علی رو تکرار میکرد و میگفت شما از چهار طرف محاصره هستید راه فرار ندارید جز تسلیم شدن😶 باز ما دوباره توی اون درگیری شدید میخندیدیم و به شوخی می‌گفتیم بابا شما زن و شوهر حرفهاتون رو یکی کنید تاما بدونیم از سه طرف محاصره هستیم یا چهار طرف😇🧐 آقا یه موقع یکی از اسرا شجاعت به خرج داد و دستشو بلند کرد که سوالشو بپرسه ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
🔹گرامی می داريم یاد و خاطره شهدای مظلوم شهید محمد علی رجایی، شهید محمد جواد باهنر،شهید ابراهیم رئیسی و شهید حسین امیر عبدالهیان که نامشان درتاریخ به‌عنوان خادمانی،مردمی، دلسوز، صادق، پرکار، یاور مستضعفین پیرو ولایت فقیه، و محبوب در کشور اسلامی ایران و جهان معاصر ماندگار شدند. 🔹 شادی روح مطهرشان صلوات بر محمد و آل محمد. @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🔹 چهار برادر در اسارت 🔹 برادران آقایی ▪︎ چهار برادر هم اردوگاهی شدند! ما را به موصل یک آوردند، آقا باقر را قبل از ما به موصل یک آورده بودند و بعد از مدتی با تقاضا از صلیب سرخ، آقا یحیی را نیز از اردوگاه رمادیه آوردند. حالا چهار برادر دورهم جمع شده بودند و همه ده سال اسارت را با هم بودیم. مدت کمی هم، هم آسایشگاه بودیم، تقریبا هر روز همدیگر را می‌دیدیم. ▪️رنج مضاعف خانواده آقایی‌ها ماه‌ها در اسارت، فقط به فکر خودمان بودیم. هیچ وقت هم متوجه نشدیم این چهار برادر از این‌که شاهد اسارت همدیگر هستند چه می‌کشند! تازه این یک طرف قصه بود، طرف دیگر قضیه پدر و مادر این عزیزان بودند که خانه و زندگی خود را از دست داده و بعنوان آواره جنگی در کرمانشاه سکنی گزیده بودند. حال و روز این پدر مادر را می‌توان از حال روز پدران و مادران خودمان که یک فرزندشان اسیر بود فهمید! روزگار می‌گذشت و اسارت سپری می‌شد. داستان ۱۸ اسفند ۶۲ را همگی هم بندی‌ها، بیاد داریم و این برادران به ردیف پشت سر هم از ماشین پیاده می‌شدند، در حالی‌که خودشان کتک می خوردند شاهد کتک خوردن برادرانشان نیز بودند. ▪️ چشم روشنی برادران! نامه‌ها می‌رفت و می‌آمد، فقط آقا جعفر متاهل بود و یک دختر داشت، عکس‌های این کوچولو باعث آرامش برادران بود. در نامه فقط خبرهای خوش را می‌نوشتند. ▪️شهادت پدر در وطن! در حالی‌که برادران آقایی اسارت طولانی خود را پست سر می‌گذاشتند، در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۶۳ هواپیماهای جنگی عراق کرمانشاه را بمباران می‌کنند و پدر بزرگوار این عزیزان، "شهید محمد آقایی" به فوز عظیم شهادت نائل می‌شود. از این به بعد باید این مادر به تنهایی این بار سنگین زندگی را بدوش بکشد. اسارت فرزندان، شهادت همسر، آوارگی جنگی و سرپرستی سایر فرزندان! خدا به داد دل این مادر برسد. ▪️مادر طاقت نیاورد! ایام سپری شد و ۲۶ مرداد سال ۶۹ از راه رسید. باز هم باهم آزاد شدیم ولی هنوز برادران آقائی از شهادت پدر خبر ندارند، در مرز خسروی همشهریان خبر شهادت پدر را به آنها می‌دهند و آنها ایام قرنطینه را با داغ پدر سپری کردند و از طرف دیگر به مادر خبر دادند که عزیزانت آزاد شده‌اند و بزودی به دست بوسی شما مشرف خواهند شد، ولی قلب این مادر طاقت نمی‌آورد و با شنیدن خبر آزادی عزیزانش از کار می‌افتد. وقتی برادران به خانه می‌رسند دیگر مادر هم عروج کرده بود، غم پدر و مادر یکباره بر دل‌های این عزیزان می‌نشیند و حالا جعفر نیز به پدر و مادر پیوست! روحشان شاد. آزادگان اردوگاه موصل ‌‌‍‌ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
حالات جناب آقای «معین التجار» وقتی کتاب « اربعین هاشمیه » نوشته همسرش بانو امین را دریافت کرد و متوجه شد همسرش به درجه اجتهاد رسیده!! 👇👇👇 بخش اول: همسر با اخلاص کتاب اربعین هاشمیه که تازه به دستش رسیده بود را برداشت و زودتر از همیشه حجره را ترک و به سمت خانه رفت. باورش سخت بود. همسری که تمام لباس‌های شوهرش را خودش دوخته و در کارهای خانه سنگ تمام گذاشته بود. همسری که هر روز تا جلوی درب بدرقه اش می‌کرد و هنگام ورود با تواضع و محبت به استقبالش می آمد. همسری که مهمان‌های زیاد او را با خوش رویی پذیرایی می‌کرد. همسری که هیچ وقت گله و شکایتی از حجم کارهای خانه نکرده بود. باورش نمی‌شد که این اجازه نامه ها مربوط به او باشد!!! صفحه آخر کتاب نشان میداد همسر دانشمندش اجازه اجتهاد و استنباط احکام شرعی را از بالاترین مراجع زمان گرفته بود. گام‌هایش را تندتر کرد تا زودتر به منزل برسد. احساس تعجب و خوشحالی و افتخار در هم آمیخته و سراسر وجودش را فراگرفته بود و عجیب‌تر از همه اینکه همسرش در این‌باره هیچ‌گاه چیزی به او نگفته بود! البته شاید خیلی هم نباید تعجب می‌کرد. با آن پشتکار و صبوری و اخلاصی که از بانو دیده بود حقش بود که چنین بشود. خود بانو گفته بود که علم را می آموزد نه برای خود علم بلکه به عنوان مقدمه ای برای قرب خدا و خودسازی و معرفت النفس. از دست دادن هفت فرزند و در عین حال شاکر بودن کار هر زنی نیست! می دانست که بانو حتی کارهای خانه را هم با نگاهی متفاوت می‌نگرد و به کارهای خانه هم رنگ و بوی الهی و سلوک داده است. شنیده بود که بانو وقتی خانم‌های دیگر را موعظه می‌کند می‌گوید: اگر بناست نفس انسان به وسیله ریاضت از تعلق و حب دنیا خلاص شود پس چه ریاضتی بهتر از خوب خانه داری کردن و خوب همسرداری کردن! شنیده بود که می‌گفت: هیچ ریاضت نفسی مانند خانه‌داری نیست. لذا بهترین خانه‌داری‌ها را می‌کرد. دائما می‌گفت زن از خانه شوهر به بهشت می‌رود، از خانه شوهر هم به جهنم می‌رود. خود معین التجار پیش قدم شده بود تا بانو بتواند علاوه بر کارهای خانه به تحصیل علم هم بپردازد ولی نمی‌دانست بانویش آنقدر دانشمند شده که چنین کتابی چاپ کرده و در انتهای کتاب اجازه مراجع وجود دارد مبنی بر اجتهاد بانو. اتفاقی امروز یکی از دوستانش به حجره آمده بود و کتاب "اربعین هاشمیه" که همسرش نوشته بود و با عنوان بانوی ایرانی امضا شده بود را نشانش داده بود. وای! چرا امروز هر چه تندتر گام برمی‌دارد خانه دورتر می‌شود. انگار شوق رسیدن به خانه مسیر را طولانی کرده. یاد خاطره ای از بانو در ذهنش جولان می‌کند. بانو گفته بود روزی دایه، دختر چهارساله و طفل شیرخوارم را نزدم آورد. از دور که می‌آمد قلبم از محبت مادری برای دخترکم از جا کنده شده بود. آن گاه که جگر گوشه ام را شیر میدادم محو جمال او شده بودم، او را بوسیدم و احساس عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. انگار تمام قلبم به سوی او میرفت. هنوز از این حالت روحی ساعتی نگذشته بود که نوزاد بیمار شد و در کمتر از یک روز از دنیا رفت. دختر چهار ساله هم به فاصله یک هفته درگذشت و مادر را تنها گذاشت. گویا خدا می‌خواست بانو هر چه بیشتر و بیشتر از دنیا و تعلقات دنیایی رها شود و قلبش هر چه بیشتر متوجه آن گمشده اش باشد. خود بانو گفته بود از کودکی احساس میکردم گمشده ای دارم و دنبال آن می‌گردم ولی نمی‌دانم آن را کجا و چگونه جستجو کنم تا اینکه خداوند با اشراق به قلبش راه را نشان داده بود ولی عطشش را صد چندان کرده بود. همین عطش و اشتیاق بود که از چهارسالگی او را پای درس نشانده بود و به جای بازی‌های کودکانه، عاشق مطالعه و شنیدن از خدا و اولیای خدا کرده بود. حالا بانو درگذشت هفت فرزندش را بخشی از آزمایش الهی می‌دید و همانند ابراهیم علیه السلام باید در امتحانات الهی استقامت می‌کرد و شکرگزاری. استادش آیه الله میر سید علی نجف آبادی گفته بود روزی که شنیدم فرزند ایشان فوت کرده فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد ولی دو روز بعد خدمتکار ایشان سراغ من آمد تا برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از علاقه او به تحصیل سخت تعجب کردم. خیلی وقت‌ها بانو این ابیات را زمزمه می‌کرد. آن کس که تو را شناخت جان را چه کند // فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی // دیوانه تو هر دو جهان را چه کند معین التجار بالاخره به خانه رسید. به به عجب بوی غذایی در خانه پیچیده است. چقدر امروز احساس خوشبختی می‌کند. مگر چند مرد در این دنیا وجود دارند که دستپخت یک بانوی فقیه و مفسر و عارف را خورده باشند. شهدای شهرستان مبارکه
🔹یادش بخیر آن شب‌ها 🌹یادش بخیر 💐نماز جماعت های مغرب و عشاء پادگان دوکوهه اونهم در میدان بازی که با کمترین نور محیطی، کنار هم صف می کشیدیم و در آرامشی وصف ناشدنی و فارغ از همه گرفتاری‌های دنیوی، نیتی می کردیم و به پرواز در میومدیم. یادش بخیر بسیجی‌های عارفی که کلاه اورکت‌شون رو سپر ریا قرار می‌دادن و به سجده می‌رفتن و شانه‌هایشان به لرزه در میومد. همون شانه هایی که زیر بار سنگین تجاوز دشمن قرار گرفته بود. و چه زیبا و دوست داشتنی بود ، دیدن افرادیکه حتی از نشستن روی موکت هم پرهیز می کردند و زمین پر از ریگ رو ترجیح می‌دادند. خاکیِ خاکی.. همان‌ها که در شب حمله همچون کوه جلو دشمن می ایستادند و پس نمی کشیدن. هر چه با تقوا تر، محکمتر این خصلت ها، همه سایه ای بود برگرفته از حرکات و سکنات مولایمان امیرالمومنین علیه السلام که بعد از قرن‌ها در این زمان در وجود جوونهامون متجلی شده بود. شهدای شهرستان مبارکه
🔹مردم کوفه با امام حسین(ع) آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین(ع) به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند. 🔶 بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین(ع) رسید، مقابل او هم ایستادند❗️ 🔷 ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان می‌شویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۵۵ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔 آقا زمانی که ما آسایشگاه ۴ بودیم یکی از دندانهامون درد گرفت 🦷 و امان مارو بریده بود حالا توی اون وضعیت سخت اسارت هیچی مَرحمی هم وجود نداشت برای تسکین درد ...به جز تحمل😢 یواش یواش اون درد دندان همراه با عفونت شد و فَک پائین من مُتورم شد و به اندازه یه گردو باد کرد و شدت درد چند برابر شد 😔 شبها همراه با آخ و اُخ و گریه بود..یه موقع خبر دادند که آقا یه دکتر دندانپزشک اومده داخل اردوگاه و داخل بهداری مستقر شده👨‍🍳 آقا منم خوشحااال که خدا رو شکر یه دکتری متخصص پیدا شد توی این شرایط سخت🤥 من رفتم پیش اسماعیل چاوشی امدادگر اردوگاه و بهش گفتم دندان درد امانم رو بریده خواهشاً منو بفرست پیش این دکتره یه فکری بحال من بکنه !!! گفت باشه ببینم چند نفر دیگه هستند فردا همگی رو میفرستم ..خب منم خوشحال🥴 آخه ما توی شهرمون یه ضرب المثلی داریم که میگند: هر دردی آدمو میندازه...دندان درد آدمو راه میندازه😂 هرکه هر مرضی داشته باشه می‌خوابه اما از دندان درد مجبوره هِی راه بره🙃 خلاصه فردا صبح ما حدود ۱۰ نفری بودیم اسماعیل مارو بُرد بهداری ماهم جلوی بهداری نشستیم رو زمین ببینیم دکتر چه تجویزی میکنه🥴 آقا من وقتی قیافه دکتر رو دیدم به نظرم اومد انگاری که این بابا تیپش به دکتر دندانپزشک نمیاد بیشتر به یک پرستار میاد😏 نفر اولی من رفتم پیشش گفت بشین رو صندلی ..بعد بهم گفت چِته؟؟ به مترجم که خود اسماعیل بود بهش گفت دندان درد داره!! یه نگاهی به دندان من کرد و دست به آمپول بی حسی شد🤥 من پیش خودم فکر میکردم که حالا میگه این چند کپسول رو بخور تا عفونتش تمام بشه بعد بیا تا دندانت رو بکشم...چقدر من ساده لوحانه فکر میکردم🤨 آقا بهم گفت دهانت رو باز کن منم پیش خودم فکر کردم به جهنم عفونت داره که داشته باشه تحمل میکنم تا دندانم رو بِکشه...همین که آمپول رو زد توی لثه من 💉من شروع کردم به آخ و اُخ کردن و داد زدن 😇 با عصبانیت بهم گفت لا تهجی (ساکت) وقتی آمپول رو زد گفت برو بیرون بشین ..بقیه اُسرا رو آمپول بی حسی زد اونها هم به مصیبت من گرفتارشدند 😟 آقا حالا نوبت کشیدن دندان شد به من گفت بشین دهانت رو باز کن..حالا من مطمئن بودم دندانم بی حِس نشده و حالا هستش که مرگ رو جلو چشم خودم ببینم😔 آقا یه اَنبری بود🎗 برداشت من اسیر فلک زده چاره ای نداشتم جز تسلیم بودن... نگاه کردم دیدم انداخت به دندان من و یه تکان داد من یه دادی زدم و بیهوش شدم😢 یه موقع دیدم اسماعیل چاوشی داره آب میپاشه توی صورتم و منو صدا میزنه..چشمهامو باز کردم هوش اومدم😥 دکتره با غضب بهم گفت گُم یالا روه (بلند شو یالا برو) بلند شدم زبان مالیدم جای دندانی که درد داشت دیدم دندان رو کشیده اما نامرد بی‌شرف لثه منو پاره کرده بود😔بازم راضی بودم پیش خودم فکر میکردم که از دندان درد راحت شدم حالا نگو که اول مصیبت بود😢 ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
به مناسبت هفته دولت و سالروز شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخست‌وزیر محبوب، مردمی و، ولایت مدار شهید رجایی و باهنر و شهید خدمت ابراهیم رئیسی ،دیدار از خانواده جهادگر شهید مهدی ملکی با حضور ریاست محترم اداره کشاورزی شهرستان مبارکه انجام شد. 🔹 شنبه‌ ۱۰،شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌شکستن تابوی مقدس بودن 🔍 ، دختر نسل زد چادری، بجای زرد بودن، طلایی شدن را زندگی کرده است تا این پنجه‌ی آفتاب، در دانش اختر و ، شهره‌ی آفاق شود. ♻️ در دنیای گودزیلاها و پلنگ‌ها، تو مثل حنانه‌ فرشته باش. در زمانه‌ای که سلبریتی‌های شهرت‌زده دسته گل به آب می‌دهند، تو مثل حنانه به گل کاشتن مشهور شو. او است، ❓ اما چرا برنده‌ی المپیاد علمی به اندازه‌ی مدال‌آور المپیک ورزشی دیده نمی‌شود؟! @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
از ندیده ها و نشنیده های اربعینی پروفسور رفتگر 😳 این شخص 👆که لباس رفتگری تنش کرده داوطلب ایرانی در مسیر اربعین، یک پروفسور نخبه است .😊 🔹پروفسور امینی، رئیس دانشکده مهندسی کامپیوتر و نرم‌افزار دانشگاه تربیت معلم، 😍 در مسیر زائرین در نجف خدمت می‌کرد، دخترش تا دید؛شناخت و به گریه افتاد.😭 اینجا👆پروفسورقصه ما داره اشک‌های دخترش را با دستانش پاک می‌کنه☺️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ : این تیپ تواضع‌ها و نوکری کردن‌ها خیلی زیبا ودیدنیه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
﷽ 💠 دیدار مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان با مادر شهید سعید ابراهیمی به مناسبت هفته دولت 🕦 چهارشنبه ۷شهریورماه ۱۴۰۳ 🌍 روستای باغملک شهرستان مبارکه 📌 روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان مبارکه @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐 اولین خلبان بسیجی دختر۱۷ساله. قابل توجه خانمهای مذهبی که به بهانه دست و پاگیربودن، چادر را کنار گذاشته اند. ! 🆔 @Violet_Key
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان قسمت ۵۴ موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔 آقا حالا وقتی که ما دندانمون رو کشیدیم اومدیم توی بند و عصری هم آمار شد و رفتیم داخل آسایشگاه حالا هم درد داشت هم خونریزی😢 و درد شدیدتر از قبل بود همراه با سر درد منم هِی راه به راه میرفتم سمت دستشویی داخل آسایشگاه و خون دهانمو تُف میکردم .. تاصبح علی الطلوع کار من شده بود همین!!! یه کم با آب نمک قِرقِره کردم باز فایده نکرد🥴 صبح اومدیم بیرون از اون اُسرای دیگه که با من بودند وضعیتشون رو سوال کردم ؟؟ آنها هم یا مثل من یا بدتر از من بودند خلاصه کلام تا دو شبانه روز از لَثه من خون میومد بعد احساس کردم سرگیجه گرفتم و چشمهام تار میبینه😔 تازه دهانم هم بوی تعفن میداد کسی نزدیک من نمیومد و دیگران بهم می‌گفتند اُه اُه اُه عجب دهانت بوی بد میده خودم زیاد متوجه نمیشدم😞 رفتم پیش اسماعیل و جریان رو بهش گفتم بهم گفت دهانت رو باز کن ببینم ؟؟ باز کردم گفت اُووووه عجب عفونتی کرده لثه ات گفتم چاره چیه؟؟ گفت فردا با آنهای دیگه میبرمتون دکتر...فرداش باز رفتیم دکتر وقتی معاینه کرد به هر کدوم یه عدد پنی سیلین یک ملیون داد که تزریق کنیم🤨 ماهم خوشحال اومدیم داخل بند ...چند نفر از اسرا از ما سوال جواب کردند ما هم گفتیم پنی سیلین داده دکتر یکیشون وقتی تاریخ انقضاء پنی سیلین رو خواند خندید و به ما گفت پدر آمرزیده ها اینها یک سال از تاریخ انقضاء شان گذشته🙄 من گفتم بی‌خیال اشگال نداره من تزریق میکنم درد و عفونت پدر منو درآورده ...خلاصه پنی سیلین رو تزریق کردم یواش یواش بهتر شدم😉 یه شبی از آسایشگاه ۴ رفتم آسایشگاه ۶ که مهمان محمود کریمی بشم آخه محمود کریمی از بند ۴ اومده بود بند ۲ آسایشگاه ۶... بعد آتش بس عراقی ها یه کم فشارهارو کم کرده بودند و به اُسرا راحت میگرفتند ما هم با موافقت نگهبان عوض و بدل می‌شدیم دو نفری موقتاً به مدت یک شب رفتم مهمانی ☺️ وقتی نگهبانها آمار شب رو گرفتند و درب آسایشگاه رو بستند من دیدم محمودکریمی خیلی دَمق و ناراحته چهار زانو نشست وسط آسایشگاه و یک شمع روشن کردند گفتم می‌خواهید چه کنید گفتند دندان محمود رو عصب کشی کنیم☹️ ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ستاره تپنده💫 معجزه‌ای دیگر از قرآن☝️ ستاره ای که ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر اکرم خاتم الانبیا (ص)آن را معرفی کرده بود. https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها در ایتا 👆👆
دیدار رياست اداره ورزش و جوانان شهرستان مبارکه و نماینده بنياد شهید با خانواده شهيد والامقام مرتضی باقری در خولنجان شهرستان مبارکه به مناسبت هفته دولت در سالروز شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخست‌وزیر شهيدان رجایی و باهنر به نمایندگی از طرف فرماندار محترم شهرستان مبارکه. 🔹شهید والامقام مرتضی باقری فرزند مرحوم علی در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۴۶ در خولنجان متولد و در تاریخ ۸ ،اسفند ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون عملیات خیبر به فیض عظمای شهادت نائل آمدند 🔹یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم شهدا صورت گرفت ديدار رياست دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان مبارکه همراه با معاونین و نماینده بنياد شهید به مناسبت هفته دولت از خانواده شهيد والامقام صفرعلی گنجی فرزند حاج اسماعیل در محله اسماعیل ترخان مبارکه انجام و از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد. لازم به توضیح اینکه شهید صفرعلی گنجی متولد،۶ شهریور ۱۳۴۵ در اسماعیل ترخان و در مورخه ۱۳ آبان ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی مريوان به فيض عظمای شهادت نائل آمدند 🔹یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
دیدار و تجلیل از خانواده معزز شهید امرالله قاسمی به مناسبت گرامیداشت هفته دولت 💢جمعیت هلال احمر شهرستان مبارکه 🆔 @rcs_mobarakeh
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید رضا_ سجاد دوست شهرستان مبارکه 🌹شهادت _ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن و روزتان_شهدایی @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اله باقری_ _ شهرستان مبارکه 🌹شهادت _۱۱ شهریور ۱۳۷۱ منطقه عملیاتی کردستان اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن و روزتان_شهدایی @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه # دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه