10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 کپسولهای روحیه
برادر شهرستانی
قبل از عملیات بیتالمقدس ۷
منطقه کارون
گردان مالک ، لشکر ۲۷ رسول الله (ص)
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
📸 گزارش تصویری از یادواره ۳۶ شهید ورزشکار شهرستان مبارکه
در این مراسم با شکوه که ذیل کنگره ۲۴۰۰۰هزار شهید استان اصفهان با حضور مسؤلین،خانواده معظم شهدا، پیشکسوتان و مردم شهید پرور مبارکه، با روایت گری دکتر مهدی میر جلیلی رئیس سازمان ورزشکاران کشور در امامزاده عزالدین محمد(ع)شهرستان مبارکه انجام شد.
💠 پنجشنبه، ۱۳،دی ماه ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
شرط شهید شدن، شهید بودن است
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
🔹تلاوت نور به روح مطهر شهدای مقاومت، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای اولین هفته دی شهرستان مبارکه
شهیدان:
علی اکبری
ناصر کاویان
محمد رضا صفی سادات
محمد علی باقریان
رحمتاله شفیعیان
سهراب محمدی
حیدر باقری
محمود کریمی
محمد یزدانی
حشمتاله مرادی
حجت اله ایرانپور
قاسمعلی بابائی
حسن قدیری
رمضان ایرانپور
🌹🌹🌹
🔹 قاری قرآن جناب آقای امین صالحی
🔹 صفحه ۱۷۸ ، سوره مبارکه انفال، آیه ۹
🔹 زمان جمعه ۱۴،دی ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه
🔹 مکان مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
#دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
🌹 یادش بخیر
اروند خروشان
همان رود وحشی نا آرام
و شهدایی که آب را قسم دادند، به بیبی دوعالم که آرام گیرد
تا بچهها بگذرند.
یا فاطمه جان!
دنیای امروزمان هم پُراست از امواج خانه خراب کن
پُر است از جذر و مدهایی که آدم را
بالا و پایین می کند ...
دنیای ما از اروند،
خروشان تر است و وحشی تر ...
دست ما را بگیر و از بین این امواج
رهایی بخش....
به همان روضههای شهدا که از کناره اروند برایت خواندند و گذشتند.
امروز هم بچههایت
تنهاتر از همیشهاند بیبی جان!
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
سلام و عرض ادب و احترام 🌹
خاطرات اسارت 🌻
قسمت ۱۴۵ 🌺
موضوع : حرکت به سوی سرنوشت ( ماموریت شناسایی و اسارت )
آقا وقتی که ما ( حسین محبی فرمانده گردان و من و محمود ترک زاده معاون گردان ) از مَقر گردان با ماشین اومدیم بیرون حاج رجبعلی جمالی فرمانده گردان امام حسین و جانشین او آقای رئیسی و یکی از فرمانده گروهان هاش به نام یدالله جعفر زاده هم عقب وانت تویوتا سوار شدند.... در مسیر توی مَقر لشگر یه نفر دیگه هم سوار شد به نام حاج احمد شفیعی که مداح هستش اهل خمینی شهر... حرکت کردیم به سمت منطقه مرزی سردشت در مسیر که میرفتیم حاج احمد شفیعی یه واقعه ای رو برامون تعریف کرد که ::: شهید حاج محمود کمالی اومده به خواب یکی از بچه رزمنده ها و گفته اینقدر به همدیگه نگید التماس دعا چاه باید از خودش آب داشته باشه ( اینجا که میآید باید دست پُر بیاید ) من همین جور که عقب ماشین در جمع دوستان نشسته بودم این صحبت ها رو هم میشنیدم اما در لاک خودم بودم و به دلم افتاده بود که توی این ماموریت یه سرنوشت دیگه ای برام رقم خواهد خورد🥴 بیشتر فکرم شهادت بود اما خیییلی دلم قُرص نبود اما از آن طرف هم فکرم درگیر ماموریت محوله و سختی کار و جنگ در کوهستان بود چون من تجربه عملیات والفجر ۴ که همراه با پیروزی بود و تجربه عملیات قادر که همراه با شکست سختی بود را از نزدیک داشتم 😔 ماشین ما نزدیک غروب به مَقر اطلاعات در عقبه خط مقدم رسید از ماشین پیاده شدیم من مرحوم محسن فیروزی رو دیدم باهمدیگه سلام و احوالپرسی کردیم بهم گفت آقای نوریان میخوای بِرید امشب جلو ( منطقه دشمن ) گفتم بله !!! گفت تجهیزات نَبر ...گفتم چرا ؟؟ گفت راه بَد مسیر هست 😖 گفتم پدر آمرزیده من یعنی فرمانده گروهانم باید تجهیزات ببرم تا بدونم نیروهام چقدر توان دارند ..گفت از من گفتن بود دیگه خود دانی 🥴 عبدالرسول رحیمی پیک حاج احمد کاظمی هم داخل وانت تویوتا پشت فرمان نشسته بود گفت فیروزی راست میگه راه بَد مسیر هست تجهیزات نبر!!! وقتی او این حرف فیروزی رو تائید کرد انگار آب یخ ریختند روی سَرم حقیقتش کمرم شُل شد و فکرم درگیر عملیات قادر که شکست خورده بودیم😔 تجهیزات( سینه بند جاخشابی ) رو دادم به عبدالرسول رحیمی و بهش گفتم بزار داخل ماشینت اگه برگشتم ازت میگیرم اونم گفت باشه!! من با یک اسلحه کلاشینکف و یک خشاب ۳۰ فشنگی و یک قطب نما سبز رنگ آمریکای و یک نارنجک چهل تیکه که کذاشتمش داخل جیب شلوارم 🙁 خلاصه کلام این که اینجا ما شدیم دو گروه یا دو محور یکی گردان امام حسین یکی گردان ۱۴ معصوم🌹
ادامه دارد......🌻
راوی : محمدعلی نوریان 🌺
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹نام :سید محمد حسین علم الهدی
🔹 نام پدر: سید مرتضی
🔹رشته تحصیلی:تاریخ
🔹محل تولد:اهواز
🔹تاریخ تولد:۸،مهر۱۳۳۷
🔹تاریخ شهادت:۱۶،دی ماه ۱۳۵۹
🔹محل شهادت:هويزه
✅همزمان با آغاز جنگ تحميلى و در همان روزهاى اوليه جنگ، حسين به عنوان مسئول اعزام نيرو، روزانه صدها نفر از نيروهاى اعزامى در شهرستان را با نظم دقيق و مديريت كامل سازماندهى و تقسيم و به سوى مناطق عملياتى اعزام مىكرد و با اين مشغله زياد روزى يك ساعت به راديو اهواز رفته و برنامه سخنرانى پيرامون غزوات پيغمبر (ص) را اجرا مىكرد. بعد از گذشت كمتر از يك ماه كه حسين فرمانده سپاه هويزه بود، به قدرى در ميان عشاير منطقه نفوذ كرده بود كه زبانزد همه شده بود تا آنجا كه عشاير سوسنگرد و هويزه را براى اولين بار به زيارت حضرت امام (ره) برد. پس از بازگشت به هويزه وى در چندين شبيخون موفقيتآميز شركت كرد.
در برنامه حمله روز اربعين حسينى كه فرماندهى شصت تن از برادران پاسدار، جهاد، دانشجو ... را به عهده داشت، به عنوان گروه پيشتاز و پياده ارتش به جنگ با كفار بعثی پرداخت،پس از رشادتهای بی نظیر و انهدام تانک ها و ادوات دشمن، وقتى مهمات آنها تمام شد در حال تشنگى و گرسنگى نيز به جنگ ادامه دادند تا اينكه يكى يكى به شهادت رسيدند و آخرين نفر، حسين بود كه با آرپىجى خود سه دستگاه تانك ارتش متجاوز بعثی را منفجر كرد و سپس با فرياد الله اكبر در حالى كه قرآن در دست داشت در روز 16 دى ماه سال 1359 در كربلاى هويزه حسينوار به شهادت رسيد.
🌹یادش گرامی و راهش پر رهرو
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
مثل یک خانواده
✅ خاطره یک اسیر عراقی
یکی از اسرای عراقی به نام عمران موسی جعفر الرحامی متولد دیوانیه عراق در خاطرات دوران اسارت خود چنین مینویسد:
«من میهمان جمهوری اسلامی ایران هستم. بعد از اسارت به اهواز منتقل شدم. رفتار برادران ایرانی، انسانی و اسلامی بود.
از اهواز به اردوگاه کهریزک منتقل شدم. در این اردوگاه کارگاههای متنوع و متعددی بود که هر کس میتوانست حرفه دلخواه خود را در آنها یاد بگیرد.
کارگاههایی مثل خیاطی، نجاری، صافکاری، آهنگری .....
ماهیانه در مقابل کارمان حقوق به ما میدادند. مسئولین اردوگاه آنقدر با ما خوب رفتار می.کردند که قابل گفتن و بیان نیست. رفتار آنها با ما مثل اعضای خانواده شان بود. از لحاظ تفریحی بازیهایی مثل: فوتبال، والیبال و پینگ پونگ به اضافه دوره های فرهنگی و درسی نیز وجود داشت. از خداوند خواستارم که این انقلاب مبارک را محفوظ نگهدارد تا الگویی باشد برای مستضعفان جهان...
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
سلام و عرض ادب و احترام 🌹
خاطرات اسارت 🌼
قسمت ۱۴۶ 🌸
موضوع :حرکت به سوی سرنوشت ( ماموریت شناسایی و اسارت ) 🌺
حالا اینجای کار به هر گردان یک تیم چهار نفره مشترکاً از اطلاعات لشگر و تخریب به جمع ما ملحق شدند گروه تیم ما از اطلاعات شهید محمدمهدی رحیمی از نجف آباد و شهید جعفری از کلیشاد منطقه لنجان بود و از تخریب شهید یوسفی از کاشان و مجید شریف از نجف آباد که الان زنده هستش🥴 این شهدا توی همین ماموریت شهید شدند که در آینده به آن خواهم پرداخت ..حالا تیم گردان امام حسین رو یاد ندارم چه کسانی بودند..باز ما اینجا سوار دو دستگاه وانت تویوتا شدیم و به سمت خط مقدم خودمون حرکت کردیم شاید یه ۲۰ دقیقه ای در راه بودیم که از گردنه های صعب العبور ماشین حرکت میکرد حالا هوا هم تاریک تاریک بود چشم چشمو نمیدید 🧐 یه جای ماشین ها توقف کردند ما سریع پیاده شدیم من برای اولین بار شخصی رو اینجا دیدم به اسم محمد ستوده اهل کاشان که مسئول وقت اطلاعات عملیات لشگر ۸ نجف بود ...ستوده همین جور که ما در حال حرکت به سمت خط بودیم داشت به سر گروه های اطلاعات تذکر های لازم و ضروری رو میداد که خیلی مراقب و مواظب باشید که بی احتیاطی نکنید که دشمن حساس بشه 😣 حالا منم همین جور که حرکت میکردم به حرفهای ستوده گوش میکردم که چی داره میگه...باز دوباره نسبت به حرفهای ستوده یه مقدار شاخک هام حساس شدند اما در واقع نمیدونستم که قبلاً چه اتفاقی افتاده و ما خبر نداریم🥴 تا اینکه رسیدیم به خط مقدم خودمان من دیدم اینجا یه نگهبان بیشتر توی خط نیست اینهم با اسلحه ژ۳ که اسلحه سازمانی ارتش ایران بود متوجه شدم که نگهبان نیروی ارتش هست و سراسر خط خودمون در اختیار ارتش هستش🌹من به ساعتم نگاه کردم دیدم ساعت ۸ شب هستش ما سریع تیمم کردیم و با همون پوتین های نظامی که پوشیده بودیم ایستادیم ...و یه نماز دلچسبی خواندیم ...ستوده از ما خدا حافظی کرد و رفت ..جلوی خط ما یک میدان مین بود به عمق تقریبی ۵۰ متر که از عقب و جلو با سیم های خاردار محصور بود ☹️ من نگاه کردم دیدم قبلا بچه های تخریب خودمون یه معبری به طول ۵۰ متر و عرض حدود ۱ متر باز کردند و این معبر رو با نوار سفید رنگی جانمایی کردند 🙄 ما به یک ستون شدیم و با فاصله دومتر از همديگه از داخل میدان مین حرکت کردیم ..من وقتی از داخل میدان مین حرکت میکردم شاید باورتون نشه بوی مرگ به مشامم میرسید هرچند این شرایط و لحظه ها برام آشنایی داشت و غریب نبود😒 وقتی بسلامتی از میدان مین خودمان خارج شدیم شروع کردیم سریع تُند و تُند حرکت کنیم حالا گروه ما جلو بود و گروه گردان امام حسین پشت سرما به یک ستون حرکت میکردیم🌹
ادامه دارد....🌸
راوی : محمدعلی نوریان 🌻
#کانال شهدای شهرستان مبارکه