#شهیـــدانہ
#شهیــدحسیـــنامــلاڪی🥀
🌷دور سفره شام نشسته بودیم.
بعد از شام حسین گفت: امروز به کمک بچه های محل، برای مسجد یک کتابخانه درست کردیم و مقداری کتاب هم در آنجا قرار دادیم.
فردا به لنگرود می روم تا کتاب های بیشتر و بهتری پیدا کنم و بخرم تا جوانان روستا در ایام فراغت شان بیایند و کتاب مطالعه کنند.
🌷بعد از مدتی هم که آمد مرخصی، برای خانه خودمان هم یک کتاب خانه درست کرده بود.
نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و کتاب های دینی دیگری هم خریده بود و در قفسه ها چیده بود.
🌷می گفت: هر وقت فرصت کردی این کتاب ها را بخوان.
این کتاب ها راه معرفت را به انسان نشان می دهد.
این کتاب ها غذای روح است و انسان را به خدا نزدیک میکند.
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیدانہ🌿
#شهیدهزینبکمائی🥀
#الگوی_زن_سوم
گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست.
به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت اول به مسجد المهدی میرفت، نماز میخواند و بعد به خانه میآمد،
هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیـــدانہ🌹
#شهیدمحسنحـجـجـے🥀
امام زمان ارواحنافداه منتظر شماستــ،
قلب خود را پاڪ ڪنید
و همچنان محڪم و استوار بر عقیده و ایمان خود باشید
و زمان را براے ظهور حضرتش آماده و مهیا سازید.
مگر نمیبینی ڪہ ظلم سراسر گیتے را فرا گرفتہ
و مهدے فاطمہ ارواحنافداه سرباز مےطلـــبد...
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیدانه
#شهید_شاپور_برزگر🌷
✋یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟
🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.
حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت.
💦لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
📙برگرفته از کتاب راهیان علقمه. اثر گروه شهید هادی
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیـــدانہ
#شهیدحمیدقاسمپـور🥀
از عــراق برڱشت
گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم...!!!
گفـتم: با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنی؟!!
گفـت: بابا به من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
میگفت: یک روز، بـعد اذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) عهـد کردم.
از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم.
مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم. عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت.
🔰 تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند 😭
و به [حمزه شهدای مدافع حرم] معروف شد🥀
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیـــدانہ
#شهیدمحمودوحیدنیــا🥀
روز #شهادت امیرالمومنین(ع) به دنیا آمد.
او را برای نام گذاری بردیم پیش آیت الله حق شناس...
آقا اذان و اقامه در گوشش گفت و بعد قرآن باز کرد و گفت: نامش را بگذارید محمود!
پسر آقا بعد ها می گفت:وقتی از منزل خارج شدید آقا گفت:
«این پسر پدرش را عاقبت به خیر می کند و باعث خیر دنیا و آخرت ایشان می شود.»
از آقا علت را پرسیدیم...
فرمودند:« محمود به معنای پسندیده و اخلاق نیکوست و مورد پسند خداست مطمئناً این پسر روزی به #شهادت می رسد.»
ﺁﺧﺮ ﻫﻢ در ﻭاﻟﻔﺠﺮ 8 ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪ...
روز #میلاد امیرالمؤمنین(ع) با پیکری غرقه به خون به خاک سپرده شد!🥀
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه(س)
اجتماعی حوزه
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🔻اوایل جنگ در گروه جنگ های نا منظم با شهید چمران همکاری می کرد.
▪️شب ها که می خواست بخوابد با همان لباسی که تنش بود، می رفت بیرون سنگر و روی سنگ ریزه ها می خوابید.
🔹یک شب بهش گفتم: چرا این کار رو می کنی، چرا توی سنگر نمی خوابی؟
🔸جواب داد:
《بدن من خیلی استراحت کرده، خیلی لذت برده، حالا باید اینجا ادبش کنم.》
#شهید_حمید_میر_افضلی🌷
📙پابرهنه. اثر گروه شهید هادی
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیدانه
برگرفته از صحبت های همسر شهید مدافع حرم #محمد_کیهانی:
🔻ايشان در طول اين يك سالی كه در جنگهای سوريه حضور داشتند ما را تربيت و هدايت ميكردند تا بتوانيم شهادتشان را قبول كنيم. قبل از آغاز عمليات به من گفتند كه عملياتی در پيش دارند كه ديگر اينترنت ندارند و امكان دارد از ايشان خبری نباشد. چند وقت پيش از شهادتشان نيز در تماسی با مادرش گفته بودند كه دوشنبه يعنی يك روز بعد از زمان شهادتشان به ايران ميآيند.
روز چهارم محرم ۹۵ يعنی ۹۵\۸\۸ حوالي ساعت ۷:۴۵ به كنار سر ايشان تيری اصابت ميكند و تا ساعت ۴ صبح در بيمارستان حلب بستري بودند كه همانجا به شهادت رسيدند و روز بعد از شهادت پيكر ايشان به وطن بازگشت.
وقتي كه ايشان در سوريه بودند در قالب پيام هميشه به ايشان ميگفتم كه ما طاقت شهادت شما را نداريم و با شهيد شدن شما زندگی ما تمام ميشود اما وقتی خبر شهادت ايشان را دادند احساس ميكنم آن لحظه خودم نبودم و بچه ها، بچههای خودم نبودند چون به همسرم گفته بودم اگر شهيد شويد تاب و تحمل نميآورم اما....
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
🌷#شهیدانه🌷
#شهید_محسن_حججی:
◽️علےجان! بعضی وقتا دل کندن از یک سری چیزها باعث میشه یک سری چیزهای بهتر به دست بیاری، من از تو و مامانت دل کندم تا بتونم نوکری حضرت زینب سلامالله علیها را بدست بیارم
❁═══┅
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#دمی_با_شهــــدا🕊
خــــــــواهر عزیزم!🦋
✨هرگاه خواستی از #حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یاد آور که اشک #امام_زمانت را جاری میکنی به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی..
✨به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگیاش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی!
✨به یاد آر #حجابی که بر تو #واجب شده تا تو را در حصن #نجابت_فاطمی حفظ کند تغییر میدهی..!
#شهید_علاء_حسن_نجمه
#کلامشهدا #شهیدانہ #زندگی_به_سبک_شهدا یادشون_کنیم_باصـــــلوات
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#شهیدانه
هر چھ گشتیم
در این شھر نبود اهلِ دلـے
کھ بداند غمِ دلتنگۍ و تنھاییِ ما . .💔
#رفیقِآسمونـےگاهۍنگاهـے🌱'
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#زندگی_به_سبک_شهدا
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه
#بوقت_عاشقی🍃
#شهیدانه🕊
#نماز_اول_وقت🦋ـ ـ
قَلبمگرفتدرحالوهواۍاینشھرپـرگناه حـالوهَوای جمعشھیدآنمآرزوسـت..
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
ناحیه ورامین حوزه یک حضرت رقیه (س)
اجتماعی حوزه