🌷#سلام_مولای_من ، مهدی جان🌷
🔺وقتی به تو سلام می کنم وجودم سرشار از امید می شود .
🔺غم ها از یاد می روند و زندگی ، شروع به لبخندزدن ، می کند ...
🔺وقتی به توسلام می کنم روزم پر از برکت می شود ، پر از روزی ...
🔺وقتی به تو سلام می کنم جانم لبریز از بوی نسیم و بهار و شادمانی می شود ...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹 @shohaday_110 🌹
#ادمین_گمنام
#سلام_به_ارباب✋
|•عاشـق آن اسـتْ
ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ . . .
صبـحها در عطـشْ
عـرض ارادتـ باشـدْ . . .
بـهترازحضـرت اربـابْ
ندیـدم شاهے؛
ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد•|♥️
#السلام_علیڪ_یا_ابا_عبدالݪہ |🌿
🌹 @shohaday_110 🌹
#ادمین_گمنام
🌺بسم رب الشهداء🌺
ختم صلوات امروز
به نیت
❤️شهیدابراهیم هادی❤️
سهم شما۵ صلوات😊
قبول باشه😍
🌹 @shohaday_110 🌹
#ادمین_گمنام
یکی ازویژگی هایی که من داشتم این بود👇
که توکارفرهنگی به شدت به کسایی که هیچ کس حسابشون نمیکرد،،
بها میدادم..
روی بچه ها ی محله خیلی حساس بودم😀 اگه وضعیت مالی خوبی نداشتن ، حتی براشون لباس و اسباب بازی با هزینه ی خودم میخریدم😊😍
دوستام سربه سرم میذاشتن وبهم میگفتن اسپانسرِ پایگاه😅
خودم میگفتم من میرم بین فامیل گدایی میکنم، پول جمع میکنم میارم برای مسجدخرج میکنم😉
مالِ دنیا اصلا برام مهم نبود..
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹 @shohaday_110 🌹
#ادمین_گمنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدےچۍشد ازمون گرفتن روضہ ها😔
دیدےچۍشد ازمون گرفٺن اربعیݩ ڪربلارو.....😔
ــــــــــــــــــ💔ــــــــــــــــــــ
خدایا هرݘے میخوای اَزمون بگیـرے
محرم واربعین اَبی عبدللہ رو ازمون نگیر ، خدایا دل خوش محرم و صفر حسینیم،درسٺہ راهَم نمۍدݩ کربُ بلا اما دل خوش بہ تصاویر زائرا بودم کہ......😔
خدایا!جان ابی عبدللہ نگیر ازمون این نعمٺ و ...........
#اربعیݩ #کربلا #محرم
#خدایامݩ_دلخوۺ_بہ_محرم_حسینم
#گـره_ڪورظہور
@shohaday_110
شهدایۍ💚
دیدےچۍشد ازمون گرفتن روضہ ها😔 دیدےچۍشد ازمون گرفٺن اربعیݩ ڪربلارو.....😔 ــــــــــــــــــ💔ــــــــ
آخ کہ دلـم پرزدهـ براے حسین(ع)💔
جان و اولادم بہ فداے حسین(ع)💔
ـــــــــــــ💔ـــــــ💔ــــــــــــــــــــ
#عاشقانه_شهدا
قهربودیم... عباس درحال نمازخوندن بود...
نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم...
کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن...
ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!
کتابو گذاشت کنار...
بهم نگاه کرد و گفت:
. "غزل تمام...نمازش تمام...دنیامات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
بازهم بهش نگاه نکردم....!!!
اینبارپرسید : عاشقمی؟؟؟
سکوت کردم....
. "گفت : عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند. .."
دوباره با لبخند پرسید: عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟
گفتم:نـــــــه!!!!!
گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری...
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..."
زدم زیرخنده....و روبروش نشستم....
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم... خداروشکرکه هستی....
به نقل از همسر شهید بابایی
#گـره_ڪورظہور
@shohaday_110
🌷
روز بعد دیدم ابراهیم با موهای تراشیده و بدون کت و شلوار و با پیراهن بلند به محل کار اومد، فردای آن روز با چهره ای ژولیدهتر و حتی با شلوار کردی و دمپائی به محل کار آمد و این کار را مدتی ادامه داد تا اینکه از آن وسوسه شیطانی رها شد...
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
#گـره_ڪورظہور
@shohaday_110