[°• طنزجبهه😅 •°]
بیچاره تدارکاتچی ها! از شوخی های بچه ها لحظه ای در امان نبودند.
امان از وقـتی کـه یکی از این برادرها مجروح می شد یا اتفاقی برایش می افتاد. هرکس از راه می رسید چیزی می گفت، از قبیل: "اینا خون نیست؛ می دونی چیه؟"😡
دیگری حرفش را تکمیل می کرد که: "معلومه؛ آب کمپوت های آلبالو و گیلاسه که خودشون می خوردند و به ما نـمی دادند!"😊
و سومی: "دیدید از کجاتون در اومد. چقدر بگیم حـق وناحق نکنید! "🤨
و مـجروح با آن حال نزار نه می توانست بخندد نه می توانست گریه کند😢😅😂🤣
#معبری_به_آسمان
#لبخندهای_پشت_خاکریز.
#لبخند_بزن_بسیجی
#غدیر
#گـره_ڪورظہور
@shohaday_110
۱۰ مرداد ۱۳۹۹
|•°عندما يصبح العقل عاشقاً،
عندها يصبح العشق عاقلاً؛
حينها تصبح شهيداً...🌱♥️•|
#لبخند_بزن_بسیجی
#LiveLikeAli
#گره_ڪورظہور
بہ جمع ما بپیوندید🦋👇🏻
@shohaday_110
۱۴ مرداد ۱۳۹۹
#خدا
❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄
°• #طنز_جبهه😁•°
#لبخندیادتنرهرفیق😊
یه نفر نام خانوادگیش: “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ” ﺑﻮﺩﻩ!
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، بنده خدا ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! 😅✋️
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ 😠 ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ 😡
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ 😎😅
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ 👮
همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ …😂😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی☺
🌈 @shohaday_110
۲۵ اسفند ۱۳۹۹