eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
4هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/16670756367677
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّٰھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه۵۴ شرکت در ختم قرآن برای فرج @shohaday_gommnam
سلام امام زمانم اللّهُمَّ إنّا نَشْکو إلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُک عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنا وَ کثْرَةَ عَدُوِّنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا وَ شِدّةَ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا ... طلوع کن ای آفتاب عالم تاب ای نوربخش روزهای تاریک زمین ای آرام دل های بی‌قرار ای امام مهربان طلوع کن و رخ بنما تا این روزهای سخت اندکی روی آرامش ببینیم و قرار گیرد زمین و زمان ... اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇 @shahidaghaabdoullahi ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جواد علیه السلام تسلیت باد. ________ ممنونم از عطای جگرگوشه ی رضا علیه السلام😭 ای جان من فدای جگرگوشه ی رضا علیه السلام😭
‌ خوشبخت شد آن‌کس که گرفتار جواد است عاشق شدن ما سر اجبار جواد است عمریست گداییم ولی غصه نداریم سقف سرمان سایه‌ء دیوار جواد است... کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
🕊 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹شادی روح مطهر شهدا_ ْ @shohaday_gommnam
🌹 سردار شهیدی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا که ۲۵۰۲ روز سابقه جبهه و جنگ داشت و این در حالی ست که تنها ۲۲ سال سن داشت و طول دفاع مقدس ۲۹۰۰ روز بوده است. فرمانده ی گردان تخریب لشکر ۲۵ سردار شهادت۲۳ خرداد @shohaday_gommnam
💢از وسوسه هاى شيطان بر حذر باشيد 📗 إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ، فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ 🌎همانا شيطان، راه هاى خود را به شما آسان جلوه مى دهد، تا گره هاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد، و به جاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد. از وسوسه و زمزمه و فريب كارى شيطان روى گردانيد ✍آرى نخستين برنامه شيطان اين است که بيراهه هاى خطرناک را در نظر انسان، شاه راه مستقيم جلوه مى دهد، و با روش تساهل و تسامح همگان را به طرق خود دعوت مى کند، و طريق اطاعت الهى را مشکل و خشن و ناهموار جلوه گر مى سازد هنگامى که انسان، در طريق او گام گذارد، در هر قدم او را به ترک قانونى از قانونهاى الهى و ترک پيمانى، از پيمانهاى مقدّس دينى، وادار مى سازد و هنگامى که انسان را نسبت به احکام الهى، بى تفاوت کرد و هوا وهوسها بر جامعه حاکم شد، با استفاده از تضادّهاى منافع مادى، وتعصبهاى جاهلى، مردم را به تفرقه دعوت مى کند بديهى است هنگامى که آتش اختلاف و نفاق، در جامعه روشن شود فتنه ها به دنبال آن آشکار مى گردد. و فتنه ها دين و دنياى انسانها را تباه مى سازد. 📘 @shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📗کتاب ستارگان حرم کریمه - پنجاه و پنجم شام نخورده بود. سریع سفره را پهن کردم . غذا را که آوردم، صدای لیلا بلند شد.تا آرامش کنم و برگردم سرسفره طول کشید. وقتی برگشتم دیدم دست به غذایش نزده ؛ صبر کرده بود باهم شام بخوریم. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زین‌الدین ... @shohaday_gommnam ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📛 جنایت اسپایکر...23 خرداد 93 : ‼️در هیچ دوره‌ای از تاریخ، در زمان بربرها و تاتارها، حتی در حمله مغول، تاریخ شاهد این همه خشونت، توحش و سختی نبوده است. 2200 نفر از جوانان دانشکده اسپایکر عراق را دست بسته سربریدند و تیرباران کردند، هزاران زن و دختر ایزدی را بین خودشان به حراج گذاشتند و طفل نوزاد را از بغل مادرش جداکرده و جلوی چشم مادر سوزاندند. نباید این فتنه‌های بزرگ و خانمان سوز را با سیاست خلط کرد. نباید حرف‌های ناروا از روی ترس زد، ما که در حال رفتن هستیم اما این تاریخ است که این دوره را برای آیندگان شرح خواهد داد. 🔻اسپایکر نام پایگاه هوایی در تکریت که داعش با همکاری بعضی عشایر خائن به آن حمله کرد وبیش از 2000 دانشجوی جوان آنرا که اکثرا هم شیعه بودند اعدام کرد...🥀 یادهمه شهدای مظلوم گرامی 🌷هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان مْ @shohaday_gommnam
❤️قصه دلبری❤️۱۱ پدرم،کمی که خاطر جمع شد،به محمدحسین زنگ زد که(میخوام ببینمت ) قرار و مدار گذاشتند بریم دنبالش.هنوز در خانه دانشجویی اش زندگی می‌کرد.من هم با پدرومادرم رفتم.خندان سوار ماشین شد.برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمیدیدم.پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان،اسلامیه،و سیر تا پیاز زندگی اش را گفت:از کودکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش.بعد هم گف دستش را گرفت طرف محمدحسین و گفت:(همه زندگیم همینه ،گذاشتم جلوت،کسی که میخواد دوماد خونه من بشه،فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رک یدونه).اوهم کف دستش را نشان داد و گفت؛(منم با شما روراستم). تا اسلامیه از خودش و پدرومادرش تعریف کرد،حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد.دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت. خیلی هنم زود با پدرومادرم پسرخاله شد. موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر ع.یادم هست بعضی از حرف ها را که میزد ،پدرم برمی‌گشت عقب ماشین را نگاه می‌کرد.از او می‌پرسید:(این حرفا رو به مرجان هم گفتی؟)گفت(؛بله،،) در جلسه خواستگاری همه را به من گفته بود.مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد.من که از ته دل راضی بودم.پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم.مادرم گفت:به نظرم بهتره چند جلسه دیگه باهم صحبت کنن).کور از خدا چه می‌خواهد دو چشم بينا....قار قار موتورش در کوچه مان پیچید.سر همان ساعتی که گفته بود رسید. چهار بعدازظهر یکی از روزهای اردیبهشت نمی‌دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود.مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند.شنیدم با پدرو دایی ام چه خوش و بش کردند.تا وارد اتاقم شد پرسیدم:(دایی تون نظامیه؟گفتم:از کجا میدونید؟خندید که از کفشش حدس زدم!برایم جالب بود،حتی حواسش به کفش های دم در هم بود.چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۲ یادم نیست از کجا شروع شدکه بحث کشید به مهریه،پرسید:(نظرتون چیه)؟.گفتم همون که حضرت آقا میگن،بال درآورد. قهقهه زد:یعنی چهارده تا سکه.!از زیر چادر‌ سرم را تکان دادم که یعنی بله.میخواست دلیلم را بداند. گفتم:مهریه خ شبختی نمیاره!حدیث هم برایش خواندم.(بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد.این دفعه من منبر رفته بودم.دلش نمی‌آمد صحبتمان تمام شود.حس میکردم زور می‌زند سر بحث جدیدی باز کند.سه تا نامه جدید نوشته بود برایم.گرفت جلویم و گفت':(راستی، سرم بره هیئتم ترک نمیشه.ته دلم ذوق کردم.نمیدانم او هم از چهره ام فهمید یا نه،چون دنبال این طور آدمی میگشتم ،حس میکردم حرف دیگری هم دارد،انگار مزه مزه می‌کرد.گفت؛دنبال پایه میگشتم،باید پایه م باشید نه ترمز!زن اگه حسینی باشه، شوهرش زهیر میشه.بعد هم نقل قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد. (هرکس رو که دوست داری،باید براش آرزوی شهادت کنی)!😔😔