" السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ "
سلام بر شما اۍ گنجینھ داران علم خدا . . !
"كونوا مِنَ السّابِقينَ بِالخَيراتِ،
و كونوا وَرقاً لا شَوْكَ فيهِ "
از پیشی گیرندگان در کارهای خیر باشید،
و گُل بیخار باشید...
امامباقر؏؛مستدرکالوسائل؛ج۱۲،ص۲۴۱🌱!
🖤🍃
عاقبت،
آه کشیدے،
نَفسِ آخر را؛🕊
نفسِ سوخته از
خاطرهاے پرپر را...
#شهادت_امام_محمد_باقر
علیهالسّلام تسلیت باد🌱
🖤 @stikersaze
🌻🌻🌻شهیدی که به دیدار ولی فقیه نرفت...!
یکی از عملیاتهای مهم غرب کشور به پایان رسید. پس از هماهنگی، بیشتر رزمندگان به زیارت حضرت امام رفتند.
با وجودی که ابراهیم در آن عملیات حضور داشت ولی به تهران نیامد!
رفتم و از او پرسیدم: چرا شما نرفتید؟!
گفت: نمیشه همه بچه ها جبهه ها را خالی کنند. باید چند نفری بمانند.
گفتم: واقعا به این دلیل نرفتی؟
مکثی کرد و گفت: ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمی خواهیم.
✅ ما رهبر را می خواهیم برای اطاعت کردن.
من اگه نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد.
🌹🌹🌹شهید ابراهیم هادی 🌹🌹🌹
🌷🌷🌷نقل خاطره از شهید ابراهیم هادی🌷🌷🌷
به دوش کشیدن پیرمردها
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود.
چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچهی شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
شهید هادی از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانی که خیلی میان بچّه ها مطرح بود.
او معتقد بود همهی کارها باید برای خدا انجام شود و می گفت: مشکل ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز خدا.
روزتون شهدایی
هدایت شده از •ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
🌷🌷🌷زندگی نامه شهید سیدمجتبی علمدار🌷🌷🌷
سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود.
در سن ۱۷ سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفتتپه منتقل شد.
سید با حضور در عملیاتهای کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ و ۱۰، والفجر ۸ والفجر ۱۰ چندین بار مجروح شد.
او در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۱۷ ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد.
سیدمجتبی بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران میپرداخت.
او در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیتهای مختلف طحال، بخشی از روده خود را از دست داد و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت، هرسال تقریباً از اوایل زمستان به شدت بیمار میشد.
سرانجام سید مجتبی در اوایل دیماه سال ۱۳۷۸ به دلیل جراحات شیمیایی در قسمت «ایزوله» بیمارستان بستری شد و در تاریخ ۱۱بهمن ۱۳۷۸ هنگام اذان مغرب بعد از یک هفته بیهوشی کامل چشم گشود و شهادتین را زمزمه کرد و بعد به شهادت رسید.
هدایت شده از •ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹صحبتهای زیبا شهید سید مجتبی علمدار...