سلام امام زمانم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ ...
سلام بر سجده های تو و بلندای سجده گاهت که ماه و خورشید روی تاریکشان را از لمس نور آن روشن می کنند ...
سلام بر شکوه رکوع تو که کائنات در برابر عظمتش خضوع می کنند ...
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
جنگل ، اسیرِ دستِ تبر شد ، نیامدی !
ظلم و ستم ، بلایِ بشر شد ، نیامدی !
خِیر از زمین چو صاعقه از آسمان گریخت
رسمِ زمانه ، زیر و زِبَر شد ، نیامدی !
ظلمت ، لباسِ نور به تن کرد و بعد از آن
آتش بیارِ فتنه و شَر شد ، نیامدی !
آتش به جانِ مذهب و ایمانمان زدند
باور ، عَجینِ کُفر و خطر شد ، نیامدی !
در قحط زارِ سردِ محبّت ، غروبِ عشق
چشمانِ نازِ عاطفه ، تَر شد ، نیامدی !
دستانِ شومِ فتنه چه گُل ها به آب داد
خالی عجیب ، دستِ پدر شد ، نیامدی !
روحِ غزل به دردِ جدایید، قَرین شد و
شعرم شبیهِ خونِ جگر شد ، نیامدی !
تا اوجِ آسمانِ تمنّا پریده ام
عمرم در انتظارِ تو سر شد ، نیامدی !
ماندم در انتظارِ تماشای ماهِ نو
این جمعه نیز رفت و سحر شد ، نیامدی !
#زهره_سرکانی