eitaa logo
شهدای بنیاد مسکن
36 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
185 فایل
طرح ثامن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حاج قاسم: این نظام قطعه ای از بهشت است، باید رو پلک چشممون حفظش کنیم‌. باید جان بدیم براش... ✅ صدای ایران
هدایت شده از بصیر نجف
🔹شب جمعه در محله نازی‌آباد وقتی یک زن و شوهر جوان متدین با بچه هفت ماهه‌شان به سمت خانه می‌رفتند در میان اغتشاشگران گیر می‌کنند. 🔹اغتشاشگرها با نارنجک دستی به ماشین این خانواده حمله کرده و چنین بلایی بر سر ماشین و جسم و جان این خانواده می‌آید. تمام بدن این بچه هفت ماهه ترکش خورده و چشمش در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. ⭕️اقدامی دیگر از داعشی صفت ها اینبار از نوع داخلی
معرفت پشه‌ها برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است. فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد، که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبود، فرصتی شد به اتاق های دیگر سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از هر دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... جانبازی که ۳۵ سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای با ما عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد. وقتی فهمید در همان عملیاتی که او ترکش خورده من هم بوده ام، خیلی زود با من رفیق شد. پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد! توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع خودشان بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست. گفتم: بی حرکتی دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می گفت نه! نکته تکاندهنده و جالبی برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است... می گفت "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت خودشان رعایت می کنند و بلند می شوند، نگاهم را که می بینند، می روند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند. نوجوان بوده، ۱۶ ساله که ترکش به پشت سرش خورده و الان نزدیک ۵۰ سالش شده بود. و سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم تختش را تا بیرون سالن بیاوریم، تا باران نرمی که باریدن گرفته بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده است. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و خفگی داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی که انگار اروپایی بودند. می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، بسیاری از این ساختمان ها بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست. نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند. خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی سابقش را نداشت. بعد از اینکه حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف قدم می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد. از تظاهر بدم می آمد. از فراموش کاری ها بدم می آمد. از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر هم. از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند. و این روزها هم، نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از کسانی که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می خواهند! کاش بعضی به اندازه پشه ها معرفت داشتند وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست! و بس می کردند، و می رفتند، ما چه می دانیم جانبازی چیست... ــــــــــــــــ 💠کانال رسمی یادمان و #۱۱۰شهید شهرامیرالمومنین علیه‌السلام (امیرآباد) 📿خادم الشهدا👇🏻: 🆔 @amamhasanim 🆔https://eitaa.com/joinchat/1984561317C5ce82162d4 💐شادی ارواح طیبه شهداء
🔰 موضع صریح رهبر انقلاب درباره‌ی حوادث اخیر: درگذشت دختر جوان دل ما را هم سوزاند / واکنش بدون تحقیق، ایجاد اغتشاش و ناامنی برای مردم و حمله به قرآن و مسجد و حجاب و بانک و ماشین مردم عادی نبود و برنامه‌ریزی شده بود 🔻 در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایران‌اند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند. 🔹 بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیه‌السلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین. 🔺 این حادثه‌ای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثه‌ی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عده‌ای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را‌ آتش بزنند. این واکنش به یک قضیه‌ای که حالا تأسف‌آور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامه‌ریزی شده بود. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
156901122_-1863649338.mp3
18.81M
🎙 بشنوید | بیانات امام خامنه‌ای(مدظله العالی) در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح.
💠🔺صرفا جهت تأمل... ▪️دختره حین جراحی زیبایی ایست قلبی کرده، عوامل کلینیک هم جسدش رو آتیش زدن و تو بیابون رها کردن! ▪️خب الان قراره بریزید همه کلینیک‌های جراحی زیبایی رو آتیش بزنید و هشتک نه به جراحی زیبایی بزنید یا چی؟! 🇮🇷بصیر3.ثامن نجف 🇮🇷@basir3najaf
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥رهبر انقلاب: خواص مواضع خود را صریح اعلام کنند
🔴به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس وبه همت پایگاه امام صادق علیه السلام حوزه حضرت زهرا سلام الله علیها ناحیه مقاومت بسیج نجف آباد همایش بصیرتی شهدایی در جمع کادر آموزشی ودانش آموزان هنرستان ساعی این شهرستان برگزار گردید. 🔹اصغر حبیبی در این جلسه گفت؛ شما این روزها شاهد هستید که به بهانه مرگ دختری که هنوز علت آن مشخص نشده ،چه صحنه های دلخراشی را در شهرهای مختلف شاهد هستیم.فوت مهسا امینی بهانه است،دشمن اصل اسلام را نشانه گرفته که این هوشیاری کامل همه ما را می طلبد.شما نباید فریب این دغل بازیها را بخورید. شرح کامل خبر👈 https://basijnews.ir/fa/news/9460388 @basijnews_najafabad
♨️ صدو شانزدهمین جلسه گفتگوی زنده تصویری گروه بصیرتی اهل البصر: موضوع : تحلیل حوادث اخیر 🌏سخنران این جلسه : استاد گرامی جناب آقای محسن حاجیان معاونت سیاسی لشگر مقدس ۱۴ امام حسین (ع) کارشناس ارشد مسائل سیاسی زمان: سه شنبه ۱۲ مهر ساعت ۲۰:۳۰ 🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر ایتا : https://eitaa.com/ahlolbasar |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا