خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـى شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده اى شنواترین شنوایان
#دعای_روز_بیست_ششم
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
یادمان شهدای هویزه
Joze26.mp3
4.24M
⚜#جزء بیست و ششم⚜
#
قرآن_کریم🌙 #ماه_مبارک_رمضان 🌷جانباز و اسیر شهید حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی 🌷 📩 به دوستان خود هدیه دهید #هیئت_شهداء @Shohadaye_Delfan
در دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ ش در حالی که همراه پدر بزرگوارش آیتالله سید عباس ابوترابی عازم مشهد مقدس بود بر اثر تصادف دار فانی را وداع گفت. پیکر آن دو عزیز در جوار مرقد مطهر امام رضا علیهالسّلام به خاک سپرده شد. به مناسبت عروج شهادت گونه ایشان مقام معظم رهبری در پیام تسلیتی فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
با اندوه و تاسف فراوان، خبر درگذشت عالم مجاهد و خستگی ناپذیر، حجت الاسلام آقای حاج سید علی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان آیتالله آقای حاج سید عباس قزوینی ابوترابی را دریافت کردم. این پدر و پسر پارسا و پرهیزگار، در راه ضیافت بارگاه حضرت ابی الحسن الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء بودند که به لقاءالله و با فضل و کرم او به ضیافت اولیاء مقرب الهی نائل آمدند و انشاءالله در بهشت رضای خداوند که پاداش یک عمر مجاهدت و صبر و استقامت و پاکدامنی آنان است، مستقر گردیدند. پسر، پس از سالها حضور در میدانهای مبارزهای دشوار با نظام طاغوتی، و پس از مشارکت شجاعانه در صحنه جنگ تحمیلی، سالهای دراز، محنت اسارت در دست دشمن نابکار و فرومایه را چشید و مبارزهای دشوارتر از گذشته را در اردگاههایی آغاز کرد که او در آنها، همچون خورشیدی بر دلهای اسیران مظلوم میتابید، و چون ستاره درخشانی، هدف و راه را به آنان نشان میداد و چون ابری فیاض، امید و ایمان را بر آنان میبارید. و پدر، با صبر و متانت یک فقیه فیلسوف و عارف، فقدان هجران چنین پسری را تحمل میکرد و آنچه را در حوزههای دانش دین آموخته بود، در عمل و منش خویش تجسم میبخشید.
اینجانب، حادثه تاسف بار این پدر و پسر عزیز را به همه بازماندگان و دوستان و ارادتمندان ایشان و به همه آزادگان گرامی و به عموم اهالی تهران و قزوین، به خصوص حوزههای علمیه و علمای اعلام و بالاخص به جناب حجت الاسلام سید محمد ابوترابی تسلیت میگویم و علو درجات آنان را از خداوند بزرگ مسالت میکنم.
وی چگونگی آزادی خود را از اسارت چنین بیان میکند:
«در همین اردوگاه (تکریت)بودیم که زمان تبادل اسرا فرا رسید. قبل از آزادی یک پرچم آمریکا درست کردیم و بنا شد وقت خروج از اردوگاه آن را به آتش بکشیم ولی عراقیها با آنکه در حال جنگ با آمریکا بودند، اجازه این کار را ندادند.
اردوگاه ما آخرین اردوگاهی بود که اسرای آن تبادل شد، روز آزادی ۹ نفر ما را جدا کرده و خارج اردوگاه زندانی کردند. فردا عصر بعد از آزادی همه ما را به «رمادیه» بردند و حدود ۲۵ روز هم آنجا نگه داشتند و سپس همزمان با دو برادر عزیز و متعهد و مکتبی مهندس یحیوی و مهندس بوشهری راهی وطن عزیزمان شدیم.» عجیب اینکه آقای ابوترابی هرگز از اینکه اسیر شده بود گله نکرد