پندنامه
🌹
🌸وصال حیدر و یارش مبارک
💝وصال یاس و دلدارش مبارک
🌸از الطاف و عنایات الهی
💝رسیده حق به حقدارش مبارک
🌸فرا رسیدن سالروز
💝پیوند مبارک
🌸حضرت علی(ع)
💝و حضرت فاطمه(س)
بر شمـا خوبان مبـارک 💐
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🔅 #پندانه
✍ برای آرزوهایت تلاش کن
🔹ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩند.
🔸ﻫﻤﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ به آنها ﮐﻤﮏ کنند.
🔹ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺷود ﺑﺮایشان ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮد، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎن ﻧﺠﺎتتاﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ.
🔸ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ.
🔹ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁنها ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼشتان ﺑﯽﻓﺎﯾﺪﻩ اﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣُﺮﺩ!
🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽﮐﺮد.
🔹ﺑﻴﺮﻭﻧﯽﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽﻓﺎﯾﺪﻩ است، ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ.
🔸ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍﺳﺖ. دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ!
🔹برای رسیدن به آرزوهایت تلاش کن و ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁنها میگویند، نسبت به حرفشان ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ.
پندنامه
🌹
🌸وصال حیدر و یارش مبارک
💝وصال یاس و دلدارش مبارک
🌸از الطاف و عنایات الهی
💝رسیده حق به حقدارش مبارک
🌸فرا رسیدن سالروز
💝پیوند مبارک
🌸حضرت علی(ع)
💝و حضرت فاطمه(س)
بر شمـا خوبان مبـارک 💐
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🔅 #پندانه
✍ خودت را بند عادتها و باورهایت نکن
🔹پادشاهی دو شاهین گرفت و آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند.
🔸اما یکی از آنها از روی شاخهای که نشسته بود، پرواز نمیکرد.
🔹پادشاه اعلام کرد:
هرکس شاهین را درمان کند، پاداش خوبی میگیرد.
🔸کشاورزی موفق شد!
🔹پادشاه از او پرسید:
چگونه درمانش کردی؟
🔸کشاورز گفت:
شاخهای را که به آن وابسته شده بود، بریدم.
🔹گاهی اوقات باید شاخه عادتها و باورهای غلط را ببریم تا بتوانیم رها زندگی کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز عفاف و حجاب مبارک
#ذی_الحجه #روز_عشق
#روز_ازدواج
❤️جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
❤️که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
❤️پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
❤️تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
❤️دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
❤️نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
❤️صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
❤️و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشتهام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
❤️همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
❤️برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
❤️جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
❤️شنیده می شود از آسمان صدایی كه...
كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ...
❤️نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه...
نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه
❤️پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد
❤️نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
❤️نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
❤️نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
❤️نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درك خاك مقام فراتری دارد
❤️خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
❤️پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
❤️چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
❤️و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
❤️خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را
گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را
❤️كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند
❤️ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند
كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند
❤️كتاب زندگی ات را مرور باید كرد
مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد
❤️در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود
❤️درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
❤️بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
❤️به حكم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
❤️چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشك علی ساختی، به نان علی
❤️از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم
❤️به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم
❤️شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
❤️به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری كن و اینبار هم اجازه بده
❤️به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم
❤️اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
كنار حضرت معصومه در كنار توایم
❤️فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست
#روز_عشق
#پیوند_آبو_آفتاب