فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا جمهوری اسلامی حرم است؟
⭕️ سخنرانی قابل تامل حاج قاسم سلیمانی در زیر شلیک توپ
⭕️ وجوب [دفاع از] جمهوری اسلامی کمتر از حرم امام حسین (ع) نیست.
#دوازده_فروردین
#حاجقاسم
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷خانمیرزا، هم فوتبالیست قابلی بود،هم دونده ای سریع. گاهی که برای برگزاری مسابقات به شهرهای دیگر می رفتیم،می دیدم نیمه شب ها در خوابگاه به نماز می ایستد. یک شب پرسیدم این چه نمازی است،گفت: نماز شب!
سال 1353 بود و مسابقات آموزشگاه های استان. مسابقات فوتبال و دو میدانی هم زمان در یک زمین برگزار می شد. بین دو نیمهی فوتبال، مسابقات دو صد متر برگزار میشد. خانمیرزا در تیم فوتبال مرودشت بازی میکرد. نیمهی اول بازی که تمام شد، به سمت محل استراحت که میرفتیم، خانمیرزا نیامد، گفت: تا شما استراحت کنید، من برم مسابقه دو صد متر!
گفتم: خانمیرزا این که نمیشه، مگه تو چقدر توان داری؟ بیا چند دقیقه استراحت کن.
گفت:نه، بدن من میکشه!
از زمین چمن بیرون آمد رفت در صف دوندگان مسابقهی دو، ایستاد. ما هم کنار زمین ایستادیم تا مسابقه دو را نگاه کنیم. سوت داور که زده شد، مثل تیری که از چلهی کمان رها شود، از جا جهید و شروع کرد به دویدن. ده ثانیه نگذشته، از خط پایان گذشت و شد نفر اول!
🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌟اِلٰهٖی هَبْ لٖی قَلْبًا یُدْنٖیهِ مِنْكَ شَوْقُهُ...
ای خدا به من دلی عطا کن که مشتاق مقام قرب تو باشد...
💠فرازی از مناجات شعبانیه💠
#شهادت_قرب_الهی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃رفتند تا وظیفه خود را ادا کنند
خود را فدای ماندن ما و شما کنند
ما مانده ایم و بار گناهی که می کشیم
امروز دعا کنیم که شهیدان دعا کنند.🤲
#شهدا_شرمنده_ایم 😓
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
⭕ #سیزده_بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،از خانههای تنگ و تاریک افکارخرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
یادداشتهای استاد مطهری،ج6،ص131
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻂﻬﺮﻱ
🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#رسم_خوبان
🔰ابوذر در مجلسی که احساس میکرد احتمال گناه وجود دارد شرکت نمیکرد. مثلاً به خانهای که در آن ماهواره بود نمیرفت. یا غالباً به عروسیها نمیرفت و فامیل هم فهمیده بودند که نباید به او کارت دعوت به عروسی بدهند!
🔰در مجلسی که غیبت میشد، به فراخور شرایط طرف صحبتکننده، سعی میکرد موضوع بحث را عوض کند یا رک و راست درخواست میکرد غیبت را کنار بگذارند.
🔰 خانه برادرم کنار مسجد جامع صحرارود است.خادم مسجد میگفت «ابوذر خیلی وقتها نیمه شبها برای راز و نیاز و نمازش به مسجد میرفت و برای اینکه من از این رفت و آمدها ناراحت و معذب نشوم، درخواست کرده بود کلیدی یدکی به او بدهم. به شرطی پذیرفتم که هدیهای به من بدهد. او هم انگشترش را به من داد.» این خادم مسجد هنوز انگشتر برادرم را به عنوان یادگاری از یک شهید در دست دارد.
✍به روایت برادرشهید
#شهید_ابوذر_غواصی🌷
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حجت_الله_آذرپیکان*
* #نویسنده_منوچهر_ذوقی*
* #قسمت_آخر*.
با کمک جوان همسایه برای بار سوم موتور به حرکت افتاد و با صدای خفه ای چرخید.حاج حجت سوار شد و زن همراه با دور شدن صدای اتومبیل چشمانش را بست و لبانش به زمزمه آیت الکرسی جنبید.
حاج حجت سر از قرآن برداشت و زیر چشمی به سلیمانی که دائماً سرفه می کرد نگاهی انداخت
_اگه حالت خوب نیست یکم استراحت کن
_نه دیگه رسیدیم فقط ۱۵ کیلومتر مونده
برف پاک کن روی شیشه میلرزید و قطرات باران را کنار می زد حاجت دوباره نگاهش را به کلمات کتاب قرآن دوخت و زیر لب نجوا کرد.
_هنوز تمام نشده ؟!بچهها میگفتند شما طول راه قرآن را حفظ می کنید.
_هنوز تموم نشده ولی بلاخره این کار رو می کنم شنیدم یکی از علما بزرگ توی مسافرت قرآن را حفظ کردند
سرفه های پیاپی سلیمانی باعث شد پنجه های محکم تر دور فرمان فشارد یکباره شبحی بزرگ از ورای شیشه بخار گرفته اتومبیل جلویش سبز شد.
فرمان را چرخاند اتومبیل روی آسفالت جاده سر خورد.پبش از آنکه حاج حجت نگاهش را از قرآن بردارد ،با کامیونی که از روبرو می آمد،برخورد کرد.
🌷🌷🌷
حاج محسن سراسیمه چشم باز کرد و نگاهش را به ساعت دوخت. هفت و نیم صبح بود.
_چی شده ؟!هنوز ۱۰ دقیقه هم نیست که خوابیدم.
_تلفن باهات کار داره از پادگانه
_سلام حاجی آقای آذرپیکان توی راه جهرم تصادف کرده؟!
_مطمئنی؟!
_بله مطمئنم متاسفانه تصادف شدیدی بوده و هردوشون شهید شدن.
گوشی از دست حاج محسن افتاد و صدای حجت روی گوشش طنین انداخت: «این جاده را میبینی حاج محسن؟! همین قاتل جون منه»
زانوانش نشست شد دو قطره اشک در چشمانش نشست و همه جا تاریک شد.
سیما با یک حرکت ناگهانی درجا نشست و نگاهش به انگشتر حاج حجت روی میز کنار تخت افتاد.انگشتری که هرگز به یاد نمی آورد او حتی یک بار هم از خودش دور کرده باشد. پس چرا حالا...!؟!
انگشتر را در مشت فشرد و صدای زنگ تلفن فضای خانه را پر کرد.
🌸هدیه به روح شهید حجت الله آذر پیکان صلوات🌸
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢️روایت گری تکاندهنده زاکانی در اردوهای راهیان نور/
خاطره شهیدی که برای گذر رفقایش از معبر، بدنش را روی سیمخاردار انداخت....
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷سال اول دبیرستان بودیم. روز اول، زنگ اول دیدیم یک خانم، بدون روسری، با بلوز آستین کوتاه و دامن کوتاه آمد سر کلاس. همه کپ کردیم و سر انداختیم پائین. خودش را با ناز، معلم جدید ما معرفی کرد.
خانمیرزا تحمل نکرد. رفت دفتر مدرسه. بحثش به درگیری با مدیر و ناظم هم کشید. می گفت چرا در یک کلاس که همه ی پسرها به سن تکلیف رسیده اند باید یک خانم، آن هم با چنین وضعی بیاید و معلم باشد؟!
هرچی دلیل و مدرک می آوردند که از ادارهی مرکزی فرستادند، دست ما نیست، فایده نداشت. حریفش نمی شدند. کم کم چند نفر دیگر از بچههای کلاس هم پشت خانمیرزا را گرفتند. بالاخره هم اعتراضها جواب داد و خانم معلم جایش را داد به آقا معلم!
[خانمیرزا در وصیتش هم نوشته بود: در طول عمر شايد انگشت شمار به چهره نا محرمى نگاه كرده باشم كه آن هم شايد اتفاقى بوده، اين از حيا ء و شرم توست مادر!]
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#سالگردشهادت_حمزه_شهدای_مدافع_حرم
🔹🔹🔹🔹
🔰از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم‼️😳
گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے⁉️
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
🔰میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم #حضـرت_عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) #عهـد کردم. از او که اولین #مدافع_حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به #سوریه بروم. عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما #الهامی به من شـد که #دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 😇
🔰 *تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد*
🏴
#شهیدمدافع_حرم_حمیدقاسم_پـور*
#شهداےفارس.
هدیه به شهید در سالروز شهادت صلوات
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📷انتباه/ اوقات شرعی ماه مبارک رمضان 👆
🌙 حلول ماه مبارک #رمضان، بهار قرآن، ماه عبادتهای عاشقانه و نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را تبریک عرض میکنیم.
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🎊🔻🎊🔻🎊
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
تقویم 1401 نهایی رمضان.pdf
18.84M
فایل pdf اوقات شرعی ماه مبارک رمضان شیراز
مزین به عکس شهدای شیراز
#قربانےاول_ماه_قمرے*
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ )
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#ﺟﻬﺖﺭﻓﻊ_ﺑﻼﻭﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
🌷🌹🌷🌹
حضـرت رسـول (ص) :
قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این قرض را خـداوند سبحــان ادا مى کند)
🌷🏴🌹🏴🌷
ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، #قربانے و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ #اﻣﺮﻓـﺮﺝ منجے موعــود، در روز یکشنبه ۱۴ فروردین۱۴۰۱، اول ماه مبارک رمضان ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋
شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃اساسِ ٺخریبـــــ
تخریبـــــ نـفس استـــــ
وراه رسیـدن
به معشــوق
ټهذیبـــــ نـفس...
تـخریبچے نـفسِ خود بـاش...🌿
'
#شهیدمحمدهادےذوالفقارے🌷🕊️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_اول_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مدافع حرم حاج رسول استوار
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❤جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لبهای آقا دیده میشد میخندید و میگفت: جانم به فدایت. هیچگاه از نماز و قرآن به وقت خود نمیگذشت و آن را به تاخیر نمیانداخت و همیشه در مسجد محل اذان میگفت و قرآن میخواند.
💟صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر میداد و میگفت: عزیزم این سبک که اذان میگویم چگونه است. قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان میگوید و به همکاران خود سفارش میکند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان میخوانم.
🍀همرزم ایشان میگفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام میدهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید.
#شهید_مدافع_حرم_محسن_الهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌷🌹🌷🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_یکم*.
میدانی پاییز برای همه زیباست ولی برای مردم ده که صداقت و سادگی در دل های کوچکشان لانه کرده معنای دیگری دارد. فصل درو،فصل خرمن،فصل برداشت محصول و فصلی که صدای بیل و داس و صدای خش خش برگ ها سراسر ده را پر میکند .
روستایی ها کم کم سگرمه های شان باز میشود و از خروس خوان تا دیرگاه که خورشید سرش را بر شانههای زخمی کوه میگذارد کار است و تلاش و کوشش .
کار طاقت فرساست اما همه شادند و فعال,کوچک و بزرگ زن و مرد با شور و هیجان.
دسترنج چندین ماهه خود را میبینند و میچینند بخصوص وقتی که خبر شادی هم بدهند ،آن وقت کیف آدم کوکه کوک می شود.
خبر مسرت بخش تولد یک نوزاد آن هم پسر در روستای هفت انجان بیضا یعنی یک گنج یک دنیا نعمت.
با برادرم مشغول کار کردن در زمین ها بودیم که شنیدیم زن برادرم فارغ شده است. برادرم خیلی شاد شد و مردم هم همین طور. آخر او را همه خیلی دوست داشتند. مرد بود و دست و دلباز. اگر مهمان وارد خانه اش می شد گرسنه بر نمی گشت. اهل کتاب و قلم بود. اهل نماز و روزه و در دهات این یعنی همه چیز.
روستایی ها مثل شهری ها نیستند که عزت و بزرگی شان به بزرگی و کوچکی جیبشان باشد و هر کس متمول تر باشد احترام بیشتری برایش قائل باشند،هنوز عطر صداقت و راستی از لابلای تکتک آن به مشام می رسد و دل آدم را صیقل می دهد.
برادر من_کاکاجان_هم یک کشاورز بود و از زور و بازوی خودش نان می خورد و آنقدر محبوب بود که کلانتری میکرد.
هر کس حاجتی داشت بی رو در بایستی میرفت سراغش و او تا آنجا که می توانست حاجتش را رفع می کرد همه قبولش داشتند و اگر دعوایی،ازدواج،کاری پیش می آمد کاکاجان زارع،را پیش میانداختند.
خدا رحمتش کند که به واسطه پیوند به وصلت بود و حرف هایش همه حرف حساب.
خلاصه در گیر و دار پاییز ۱۳۳۴،جمشید متولد شد.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلگویه_های_فرزندان_شهدا💛🍃
دلگویه های فرزند شهید مدافع حرم هادی طارمی:
یه حرفی به بابا می زنی!؟ فقط میخوام بگم بابا خیلی دوست دارم😭❤️
#شهید_هادی_طارمی
#شرمنده_شهداییم
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷با خانمیرزا، جهت اردوی مسابقات کشوری دو میدانی به رامسر رفته بودیم. مسابقات مختلط بود. خوابگاه ما هم همین طور. شب که میشد دخترها و پسرها جشن میگرفتند. خانمیرزا همیشه از این جریانات فراری بود. هوا که تاریک میشد میدیدم خانمیرزا غیبش میزند. چون شبها درب خوابگاه بسته میشد، مانده بودم که خانمیرزا از چه راهی به کجا میرود.
پیله شدم که جریان را بگوید. دیدم چند متر طناب از زیر تختش بیرون کشید. به گوشهای بست و از پنجره پائین انداخت. گفت: از اینجا میرم پائین و شب را در مسجدی که همین نزدیکی هست میخوابم، چون دوست ندارم جایی بخوابم که دختران نامحرم خوابیدهاند.
یک روز، دختری که در اتاق روبروی ما بود،گفت می خواهم با دوست تو دوست شوم. با لباس و وضعی نامناسب رفت در اتاق خانمیرزا، چند دقیقه بعد در حالی که دستش روی صورتش بود با گریه برگشت. از خانمیرزا پرسیدم چی شده؟
گفت به زور می خواست بیاد توی اتاقم، منم محکم کشیدم توی گوشش!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📩 ورود به میهمانی خدا
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: رسول مکرم(ص) فرمودند که «شَهرٌ دُعیتُم فِیه إلَی ضِیافَةِ الله»؛ #ماه_رمضان یک ماهی است که شما در این ماه دعوت شدهاید به میهمانی الهی. خود این جمله در خور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانی الهی. اجبار نکردند که همهی افراد از این میهمانی استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار دادهاند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانی استفاده بکنیم یا نکنیم. ۱۳۸۶/۶/۲۳
🏷 #بهار_قرآن
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
📸❄
🤍🥺
میگفت:↓
انسانیکتذکر درهر۴ساعت بہخودش
بدهدبدنیست...!🕰
بهترینموقعبعد ازپایاننمازاست...🌱
وقتےسربہسجدهمیگذارد،♥
مرورۍبࢪاعمال صبحتاشبخودبیندازد⛅
آیاکاراوبراۍرضاۍ خدابودهیاخیࢪ؟🖐🏾
#حاجمحمدابراهیمهمت :)🍂
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔻وَ اِنْ اَخَذْتَنٖی بِذُنُوبیٖ اَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ...
و اگر مرا به گناهانم باز خواست کنی تو را به مغفرتت باز خواست کنم...
💠فرازی از مناجات شعبانیه💠
#ماه_رمضان
#مناجات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_دوم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اے شهید🌷🕊️
ڪاش اندڪے
مثل شمـــ💚ــا
قلبــــ هامان تحتــِ
تســخیر خـــــدا بود
تا گام هایمــان اینگونه
زمینــــــ گیــــــر نـــشود...!💔
#حاج_قاسم💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌷 حاج عبدالله عاشق #اعتکاف بود.
هر سال براي اين سه روز وقت مي گذاشت
یک بار همکارانش گیر داده بودند اگر این سه روز را بمانی و به کارهای مردم برسی، بهتر نیست؟
گفته بود: شما یک هفته، ده روز مرخصی می گیرید به شمال مي روید براي تفريح، من هم سه روز مرخصی می گیرم تا با خدایم تنها باشم تا دست پر برگردم و کار مردم را راه بی اندازم.
در حقیقت من میروم تا انرژی بگیرم و وقتی برگشتم بهتر و بیشتر به مردم خدمت كنم.
🌹🍃🌹
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ_اﺳﻜﻨﺪﺭﻱ
#شهدای_فارس
#سالروزولادت 🎊
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید