eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی خواستیم بریم حرم شاهچراغ خیلی اصرار کرد اسباب بازیش هم برایش بیاریم ...😳 اولش متوجه نشدم چرا... اما وقتی بالای مزار برادرش رفت و گفت: آرشام میای باهم هواپیما کنیم؟! 😭 فهمیدم دلتنگ شده....😭 ✍بچه ها امروز دعا کنید بیش از این شرمنده شهدا و خانواده هاشون نشویم ...خیلی سخته دلتنگی خانواده شهدا را دیدن ! 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از گلزار شهدا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عید سعید قربان، عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا بر شما مبارک باد. 🎊🎊🎊🎊🎊🎊
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 و جشن عید قربان 💢و گرامیداشت شهید حاج محمود کاراندیش 💢 با : حجت الاسلام سعید آزاده 💢 : کربلایی سید حسین فتح اللهی : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۸ تيرماه / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb مبلغ باشید
🌷🕊🍃 مرا از من،در این دنیا بگیرید از این شبهای بی فردا بگیرید... من از بیهوده ماندن می هراسم شهیدان دستهایم را بگیرید... 🍃 پنجشنبه و‌‌ یاد‌شهدا با ذکر 🍃 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟 🌟 8⃣ روز مانده تا ✅ اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ بِما اَدَّیْتُ وَ اَمَرْتُ وَاغْضَبْ عَلَى الْجاحِدینَ الْكافِرینَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. ✅ خداوندا! بیامرز ایمان آورندگان به آن چه را ادا کرده و فرمان دادم و بر انکار کنندگان کافر، خشم گیر! و الحمدالله رب العالمین. 📚فرازی از بخش یازدهم شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
به مناسبت یادواره شهید امروز در 📣روایت همسر شهید... 🔰در سال 65 سیل شدیدی در شیراز اتفاق افتاد. ⛈ ترمینال مسافربری شیراز (شهید کاراندیش فعلی) که در آن زمان در حال ساخت بود و هنوز به مرحله ساخت سقف نرسیده بود در اثر این سیل، چند روز زیر آب بود. 🌊 پس از مدتی که آب فرو نشست، شهید که آن زمان مهندس ناظر ترمینال بود با خوشحالی به خانه آمد و گفت «این سیل امتحان خوبی برای استحکام ساختمان شد. بحمدالله ستونها و پی ساختمان هیچ آسیبی ندیده و کاملا محکم و سالم مانده است». ✨این مسأله نشان از وجدان کاری و دقت کار ایشان داشت. 🌹🍃🌷🌱🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * _اگه بیدار نشدی چی؟ _یه پارچ آب خنک بریز سرم _اگه خواب ،بمونی میریزم ها؟ _قبوله حاجی گذاشتم بخوابد و چشمانش گرم شود وقتی مطمئن شدم به خواب ،رفته آرام و بیصدا کنارش نشستم و با احتیاط عقربه ساعت مچی اش را جلو کشیدم تا نزدیک اذان صبح را نشان بدهد .بعد هم پارچ آب را روی سرش خالی کردم. هاج و واج بیدار شد هنور گیج بود :گفتم ای وای تو چرا بیدار نمیشی؟ مگه نمیدونی نماز اول وقت چقدر فضیلت داره؟ به سرعت از جا برخاست وضو گرفت. دو رکعت نماز خواند و بعد شروع کرد به اذان گفتن. _اشهد ان لا اله الا الله . مجید سپاسی غلتی زد و با صدایی خش دار :گفت کی داره ئی وقت شب اذون میگه؟ ...ها؟» مجید نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: حاجی ساعت دو نصف شبه ها...» غلامعلی خنده ی مرا که ،دید تازه فهمید چه کلاه گشادی سرش رفته دنبالم .دوید از دستش فرار کردم اما بالاخره مرا گرفت. _ولم كن _اه... حالا دیگه کلک میزنی به من؟ هر دو روبه روی هم روی خاک .نشستیم پیشانی اش را به پیشانیام چسباند. :گفت :خیلی حقه ای عبدالله زاده. _مخلصت هم هستم از این حرف خنده اش گرفت هر دو با صدای بلند خندیدیم و حالا با یادآوری این خاطره من گریه میکردم. چند روز گذشت و به رغم جستجوی بچه ها پیکر شهید دست بالا پیدا نشد. چند روز از عملیات بجلیه گذشته بود شب که به نیمه ،رسید منطقه در سکوت فرو رفته بود به منطقه ی رهایی عملیات رفتم .جایی که برای آخرین مرتبه غلامعلی دست بالا را دیده بودم همان جا ایستادم و فریاد زدم :حلالم کن غلامعلی.. شفيع من باش... فریادم باعث شد عراقیها آن جا را زیر آتش بگیرند سریع به عقب برگشتم. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
حاج محمود کاراندیش از شهدای غریب و گمنامی است که سالهاست نام زیبای او مزین ترمینال مسافربری شیراز می باشد ... شهیدی که در خونین سال ۶۶ به دیدار معبود شتافت... خاطرات و سیره عملی این شهید در شهرداری شیراز می‌تواند الگوی عملی بسیاری از مسؤلین بخصوص در شهرداری بشود مراسم امروز با حضور خانواده محترم شهید برگزار می گردد.... https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐یادی از استاد شهید حاج علی کسائی⭐ 🌾حاج علی از خاطرات حج برایمان تعریف می کرد. می گفت وهابی ها ما شیعه ها را رافضی و خارج شده از سنت خلفا می دانند. من هم هر روز بلندگوی کاروان را دست می گرفت و در جمع زائران عرب بلند این دعا را می خواندم. «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ إِلَهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لاَ نَعْبُدُ إِلاَّ إِيَّاهُ‏ مُخْلِصِينَ لَهُ‏اَلدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّ آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ‏ .... » شيعه هاي جمع هم همراهي مي كردند و با هم اين شعارهاي «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» را تكرار مي كرديم. وقتي اعراب و وهابي ها اين شعار ها را مي شنيدند با تعجب به هم نگاه مي كردند و مي گفتند مگر رافضي ها هم چنين شعار هايي بلند و دارند. اين دعا را در هر جمعي مي خواندم و اثر زيادي روي مردم داشت و ديد آنها را نسبت به شيعه عوض كرد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
❤️ چہ مےشود ڪه زائرٺ باشم دوباره ڪنج حرم، آبرو بده بہ گدا کسے بہ جز تو درے وا نڪرد بر رویم دوباره در بہ درم، آبرو بده بہ گدا 🌷 🌙 کربلا میخواهم... 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰به لطف حضرت زهرا(س) امروز به مناسبت عید قربان ، تعداد ۵ راس گوسفــند به مبلغ ۳۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خریداری و ذبح گردید... انشاالله بسته های تهیه شده بین۱۲۲ خانواده نیازمند توزیع خواهد شد .... 💢خداوند از همه کسانی که در این ذبح قربانی شرکت کردند قبول نماید 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 هذا یوم الجمعة... السلام علیک یا صاحب الزمان عج سلام ای صاحب دنیا کجایی؟ گل نرگس بگو مولا کجایی؟ جهان دلتنگ رویت گشته بنگر تو ای روشنگر شبها کجایی؟ 💚 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌟 🌟 7⃣ روز مانده تا ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ وَ قُولُوا: سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَیْكَ الْمَصیرُ ✅ هان مردمان! بگویید هر آنچه به شما گفتم و به با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و اکنون بگوييد؛ شنیدیم و فرمان میبریم. پروردگارا! آمرزشت خواهیم و به سوی توست بازگشت. 📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🎊🎊🎊🎊🎊 🚨مسابقه شماره 1⃣ دهه امامت و ولایت 🔹هر روز در دهه ولایت یک مسابقه به عشق امیرالمومنین ع در کانال منتشر میشود 🔅با ورود به لینک زیر به سوال پاسخ دهید 👇👇👇 https://formafzar.com/form/2l9sr 👆👆👆 🎁جوایز برندگان سنگ متبرک حرم حضرت مولا علی (ع) می باشد ...🙏 ♻️زمان شرکت در هر مسابقه : از ۹ صبح تا ساعت ۲۱ 🎀شرکت در مسابقات برای عموم آزاد است 🎉نتایج مسابقه روز بعد در کانال اعلام خواهد شد 📪جوایز برندگان شهرستانی با پست ارسال می‌شود. 🎁جوایز اهالی شیراز در مراسم پنجشنبه ۱۵ تیرماه اهدا خواهد شد 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
هروقت قرار بود مأموریت برود. اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را می کرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی می کرد. اما این بار فرق داشت. مدام گریه می کردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم توجه کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد. صبح با اشک و قرآن بدرقه اش کردم. دستی به صورتم کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت " بیا بیمه شدم. صحیح و سالم بر میگردم" 👈🏻ﺭاﻭﻱ :همسرﺷﻬﻴﺪ 🌹 🌹 🌹 🍃🌷🔹🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * یعنی خودش بود؟ دنبالش رفتم... هر کس به او میرسید سلام میداد و احترام میگذاشت. هیکلی و چهارشانه بود. لباس پلنگی به تن داشت؛ مثل تكاورها یادم به روزهایی افتاد که پیش آهنگ بودیم و به یونیفورم تنمان افتخار میکردیم. آن ،روزها موهای غلامعلی فرفری بود؛ اما این یکی موهایی صاف دارد با ریشی انبوه و فرفری. اگر خودش نباشد چه؟ خم شد بند پوتینش را باز کند .کنارش ایستادم .سایه ام را که روی خاک ،دید، نگاهم کرد و خندید. _سلام اخوی سایه ات مستدام. _سلام غلام خیره نگاهم کرد ردی از آشنایی در نگاهش درخشید و گفت: «احمدپور خودتی؟ _بله خودم هستم _تو ،کجا جبهه کجا؟ ایستاد و مرا در آغوش گرفت و ادامه داد: مگه معلم نشدی؟ _هنوزم هستم - مگه نرفته بودی لار؟ سری تکان دادم و گفتم: از همونجا اعزام شدم _اینجا چه کار میکنی؟ _امدادگرم . آموزش دیده ام. _چند وقته اینجایی؟ _تازه رسیدم اینجا - منو از کجا پیدا کردی؟ _تصادفی بود .از دور دیدمت به خودم گفتم یعنی این همون دست بالاست که روزای انقلاب روی دیوار مدرسه شعار مینوشت؟ _یادش به خیر _آن قدر وسط حیاط مدرسه شعار دادی تا مدرسه تعطیل شد؟ لبخند زد و :گفت فقط من نبودم که... » رو به من کرد و گفت: چند سالمون بود؟ _چارده پونزده به فکر فرو رفت و بعد انگار که چیزی یادش آمده باشد رو به من کرد و :گفت وضو میگیریم بعد میبرمت نماز تا چند نفر رو ببینی. _میشناسمشون؟ هم محله ایها؟ _نه چند تا از یارهای دبستانی. و هر دو خندیدیم http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
شهدای غریب شیراز
🎊🎊مژده .....مژده🎊🎊 باز هم ایام جشن و یه مسابقه خوب #ویژه_شیرازی_ها ♨️با اهدای ۳ سکه طلای پارسیان ب
🚨مسابقه دهه اول ذی‌ الحجه هم تا فردا فرصت شرکت دارد 🔺🔺🔺 عزیزان از دست ندهند جوایز را 😊😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 ویژه 📹 نماهنگ جدید درباره ‌کسانی‌که بالاترین قهرمانان کشورند .... 💻 Farsi.Khamenei.ir 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐یادی از استاد شهید حاج علی کسائی⭐ 🌾فرزند چهارممان را باردار بودم. آن روزها عراق شهرها را بمبماران می کرد، همین باعث شده بود تا حال خوبی نداشته باشم. چند روز مرخصی گرفتم و علی من را به منزل یکی از دوستانش در شهرستان برد، بعد هم به سر کارم، معلمی برگشتم. چون هر دو شاغل بودیم، حقوقمان را روی هم می گذاشتیم. آن ماه، علی گفت: میشه چک حقوقت را امضا کنی و به من بدهی! دادم. ظهر که میخواستم به مدرسه بروم، گفت خودم تو را می رسانم. دیدم ماشین پر از کفش بچه گانه است. گفتم علی اینها چیه؟ گفت: این ماه حالت خوب نبود، چند روز هم مرخصی بودی، شاید در کارت کم کاری کرده باشی، خانم پول شبه دار در زندگیمان نیاید بهتر است! من در مدرسه ای پائین شهر درس می دادم که بچه های فقیری داشت، با هم کفش ها را در بین دانش آموزان مدرسه تقسیم کردیم. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🏷الهی! ▫️من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. 🏷 بخشی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی 🕋 به مناسبت ایام حج 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz