eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که شد گمنام‌تر زهرا خریدارش شود‌... [یا فاطمه الزهرا(س)] 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید⬆️⬆️
(به مناسبت سالروز آزادسازی سوسنگرد) 🌷 حسن را کنار مسجد سوسنگرد دیدم در حالی که از بازویش خون می چکید و برجک یک تانک کنارش افتاده بود. گفتم چی شد؟ گفت: دشمن خانه به خانه در سوسنگرد پیش روی می کرد. ناراحت و مستأصل در کوچه ها می گشتم. وقت نماز مغرب بود. به خانه ای وارد شدم و به نماز ایستادم. بعد از نماز سرم را به سجده گذاشته بودم که برای لحظه ای خوابم برد. ناگهان شنیدم ندایی می گوید: حسن، بلند شو، الان وقت خواب نیست، سربازان من به کمک تو نیاز داند. از جا پریدم. وارد خیابان شدم. در تاریکی شب پایم به یک قبضه آرپی جی گیر کرد. کمی آنطرف تر یک کوله موشک آرپی جی دیدم. کوچه به کوچه پیش می رفتم و هر ماشین دشمن را می دیدم یا صدایش را می شنیدم، یک گلوله به آن می کوبیدم. تا رسیدم به مسجد و این تانک. قبل از اینکه شلیک کنم. گلوله تیربار روی تانک به بازویم نشست، اما گلوله آخرم را به آن کوبیدم، در اثر انفجار برجکش برداشته و کناری افتاد... آن شب حسن هشت تانک و بیست خودرو و نفر بر عراقی را شکار کرده بود. همین شکست زرهی دشمن در سوسنگرد، از عوامل اصلی عقب نشینی دشمن از سوسنگرد بود. ابوالحسن حق نگهدار 🌹 🍃🌷🍃 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهدای غریب شیراز
📺 مستند «بسیجی خمینی» - از مجموعه مستند «منورهای خاکی»5⃣ 🔅با موضوع رشادت‌های «سردار شهید ابوالحسن
⬆️⬆️در سالروز آزاد سازی سوسنگرد ، مستند بسیجی خمینی که شرح قسمتی از فداکاری شهید حسن حق نگهدار هست را حتما ببینید و نشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨کانال شهداي شیراز راهی جهت آشنایی با شهداي غریب استان فارس ... 😔حیفه استان فارسی باشی و ازشهداي استان اطلاعات نداشته باشی... ⚠️همین الان عضو کانال بشو:⬇️⬇️ https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
🚨کانال شهداي شیراز راهی جهت آشنایی با شهداي غریب استان فارس ... 😔حیفه استان فارسی باشی و ازشهداي ا
همسنگرا شهدایی و اعضای محترم کانال 💢ما در کانال شهداي شیراز به احترام شما و وقت ارزشمندتان تبادل و تبلیغات انجام نمی‌دهیم لذا خواهش ما این است شما خودتان مبلغ کانال شهدا باشید...✅ 🚨هر نفر تبلیغ بالا را برای حداقل ۱۰ نفر بفرستد تا آنها هم وارد کانال بشوند ⬅️ مطمئنا هر کس وارد کانال بشود و با شهدا آشنا شود شما هم در ثوابش شریک میشوید برای شهدا ...بسم الله ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر هر کاری کند، فرزندان یاد می‌گیرند؛ مثلاً اگر شود...💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
بمناسبت سالگرد آزادسازی سوسنگرد 💠 سوسنگرد در محاصره کامل عراق قرار گرفت. مدافعین شهر به 300 نفر نمی رسیدند و عراق از همه ورودی های شهر با تانک جلو می آمد. نگاهم به نصرالله بود. هیچ ترس واهمه یا دلهره ای نداشت. واقعاً در موقعیتی بودیم که ممکن بود پنج دقیقه دیگر زنده نباشیم و ما در شهری غریب بی نشان کشته شویم. 💠با نصرالله وارد بیمارستان سوسنگرد شدیم. تعدادی پیکر شهید افتاده بود. دیدم نصرالله شهدا را بر می دارد و از حالت خوابیده با احترام به حالت نشسته کنار دیوار تکیه می دهد. گفتم: این چه کاریه می کنی؟ گفت: اینجا کسی نباید بخوابد. اینها شهید شده اند، ولی هنوز سرپا هستند، این جور اگر عراقی ها آمدند حتی از شهدای ما هم هراس پیدا می کنند و عقب نشینی می کنند. 💠شب شد، دیدم نصرالله با هیبتی عجیب به مسجد آمد. چند اورکت تنش کرده بود. چند قطار فشنگ به خودش بسته، چند اسلحه کلاش هم روی دوشش گذاشته بود. گفتم: اینا چیه؟ گفت: رفتم توی خیابان این ها را از روی جنازه های عراقی جمع کردم که علیه خودشون استفاده کنیم. نصرالله هم یکی از قهرمانان شیرازی و گمنام شکست حصر سوسنگرد بود... 🌱🌷🍃 نصرالله ایزدی https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید ⬆️⬆️
قبل از عملیات، خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش. هادی کوچولو تا او را دید، پرید بغلش و گفت : "بابا! چرا صدام هنوز شما را نکشته ؟" حاجی غش رفت برای هادی. قبل از رفتن، زیارت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) خواند. ایام فاطمیه بود و رمز عملیات هم یا زهرا (سلام‌الله‌علیها)! عملیات که شروع شد، حاجی گفت: فلانی! من در اين عمليات اجر خودم را از خدا مي‌گيرم. شب دوم عملیات بود. حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر برنگشت. تركش خورده بود به سرش. بردنش بیمارستان. چند روز بعد 12 بهمن 65، شهید شد، درست روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🌱🌷🍃🌱🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید ⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 این پیش‌بینی هم ان شا الله به واقعیت تبدیل خواهد شد. آنچه امام روح الله گفت شد..آنچه امام سید علی می گوید دارد می‌شود... به مدد الهی... 🔹🔹🔹🔹🔹 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضو شوید ⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رتبه ۴ کنکور شد، پزشکی شیراز.... از دانشگاه‌های فرانسه و کانادا هم دعوت نامه داشت. می‌تونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یک زندگی راحت. حتی می‌تونست یه رنگ و لعاب مذهبی هم به کارش بده و توجیه کنه که میرم پزشک میشم و بعدش خدمت به مردم! اما چون امام بهش گفته بود امروز اولویت با نهضت هست، به همه اینا پشت پا زد و موندن تو خط اول مبارزه با شاه رو به فرانسه و پزشکی ترجیح داد... 💢 ۲۷ آبان سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، یادش با صلوات 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید⬆️⬆️
🚨 میهمانی لاله های زهرایی گرامیداشت 🇮🇷 همراه با غبارروبی قبور مطهر شهدا 💢 :حجت الاسلام سعید آزاده 💢 : حاج امیرحسین راستی : ◀️گلزارشهدای شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱ آذرماه/ از ساعت ۱۵ 🔺🔺 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🥀🥀 ازش‌پرسیدن‌: این‌چیہ‌روسینت‌سنجاق‌کردی‌؟ گفت: این‌باطریه‌؛‌نباشه‌قلبم‌کارنمیکنہ💔 🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
عید نــوروز بود.برای علی اکبر و برادرش شـلوار نو خریده بودم،دیگر متوجه نـشدم از آن شـلوار استفاده کرد یا نه! سیـزده عیـد بود ڪه علـی اکبرگفت: بابا شلوارم به دوچرخه گیرکرده و پاره شده، به من پول بده شلوار نو بخرم ! به ایشان پول دادم و شلوار خرید. یک روز از سرکار به خانه می آمدم علی اکبر و دوستانش ، محمد و علی را در راه دیدم. با تعجب دیدم شلواری که برای علی اکبر خریدم پای محمد است. وقتی به خانه آمدم با ناراحتی جریان را به مادرش گفتم : « مگر پسر من محتاج پول است که شلوارش را به محمد فروخته!» وقتی علی اکبر آمد جریان را پرسیدم . از شرم سرش را پایین انداخت و گفت: «راستش محمد ، خانواده فقیری دارد و یتیم است. امسال لباس نو نداشت ، برای همین شلوارم را به او هدیه دادم و دوست نداشتم شما متوجه شوید.» عرق سردی بر پیشانی ام جوشید ، از این رفتار علی اکبر خیلی خوشحال شدم و در دل او را تحسین کردم. 🌹🌱🌷🌱🌹🌱🌷 : ﺩhttps://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
45.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 مستند «عامو مرتضی» - از مجموعه مستند «منورهای خاکی»7⃣ 🔅با موضوع رشادت‌های «سردار شهید مرتضی جاویدی» مجری طرح: مهافیلم 🚨حتما ببینید و نشر دهید خیلی زیبا و قشنگ کار شده 🌹🌱🍃🌹🌱🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضو شوید⬆️⬆️
شهدای غریب شیراز
📺 مستند «عامو مرتضی» - از مجموعه مستند «منورهای خاکی»7⃣ 🔅با موضوع رشادت‌های «سردار شهید مرتضی جا
هفتمین مستند از سری مستند های منورهای خاکی ... حتما وقت بذارید و تماشا کنید و نشر دهید
°●💚🌿●° تو چه کرده ای کِه خدا همه ات را برای خودش خواست و نصیب مٰا چیزی نگذاشت حتیٰ نامی ، نشانی... 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
47.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸برای رفع مشکلات صبر پیشه کنید🌸 شهید «نادر علیخانی» در گوشه‌ای از وصیت خود می‌نویسد: «مردم را آگاه کنید و ضد انقلاب را شدیدا بکوبید و از مردم بخواهید که صبر داشته باشند تا مشکلات رفع شود...» 🌱🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
شہید گنجی خطاب‌ به‌ شہید آوینی گفت:حاج‌ مرتضی! دیگه‌ باب‌ شہادت‌ هم‌ بستہ‌ شد...💔 شہید آوینی در‌ جواب‌ گفت: نہ‌ برادر!!! لباس‌ تک‌ سایزی است که‌ باید تن‌ِ آدم‌ِ به‌ اندازه‌ آن‌ در‌آید هروقت‌ به‌ سایز‌ این‌ لباسِ‌ تک سایز‌ درآمدی...پروازمیکنی...! مطمئن باش...! ‎‎‌‌‎🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
خـوشا‌آنان‌که‌مردانه‌می‌میرند! وتـوای‌عزیـز! خوب‌می‌دانی‌که‌تنهـا‌کسانی‌که‌ مردانه‌زندگی‌کرده‌اند‌مردانه‌می‌میـرنـد 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰اولين اعزامش به جبهه هاي جنوب و منطقه عملياتي فاو بود که در اين منطقه مجروح شيميايي شد. 🔰زماني که به مرخصي آمده بود کتابهايش را برداشت و گفت: *"زندگي بايد در جبهه رقم بخورد. در صورت امکان و اوقات فراغت همانجا درس هم مي خوانم."* 🔰عبدالمحمد و فرمانده اش شهید اکبر میرزایی علاقه وافري به يکديگر داشتند. زمانی که اکبر به شهادت رسید، عبدالمحمد اسلحه او را برداشت و گفت:اجازه نمی دهم اسلحه اکبر بر زمین بیفتد. عبدالمحمد يک روز بعد به وصال معشوق خويش رسيد🥺 🔰یک روز قبل از رفتن به جبهه منزل را تمیز می کردم یک کار بنایی داشتم که او خیلی کمکم کرد. خواستم او را ببوسم. "عبدالمحمد" دور ماشین می چرخید و فکر میکرد که می خواهم مانع رفتنش بشوم.او را در آغوشم گرفتم بغض گلویم را گرفته بود . خداحافظی کرد و رفت. وقتی داشتم دیوار خانه را درست می کردم دختر کوچکم علتش را پرسید.گفتم: "عبدالمحمد" از جبهه بیاید و برایش عروسی بگیریم خانه را برای آن زمان درست می کنم. چند روز بعد خبر شهادتش آمد.🥺 عبدالمحمد اکبری باصری 🦋--🍃─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─🍃-🦋 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید