مناجاتی از شهید عبد الحمید حسینی با امام زمان«عج» ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ
🌷▫️🌷
سلام بر مهدی منجی انسانها:
ای آقایم ای سرورم ای رهبرم وای امیدم آقا جان خود بهتر میدانی که جز تو امیدی ندارم وجز به تو دل نبسته ام . 👈آقاجان آن شب در حمله تورا دیدم😞 . آقا من عاشقم . آقا من گم کرده دارم .
آقایم مولایم تو را به جان تو را به ناله های زینب بار دگربگذار تا تو را ببینم دعایم این ست که خدایا تا مهدی را ندیده ام مرا از دنیا مبر .آقایم مولایم خدا شاهد است در آزاد سازی آبادان ما نبودیم که جنگیدیم . تو بودی آقا.
آقا با چه رویی تو را صدا کنم وبا کدامین آبرو تو را بخوانم ....
🌷🌹
#ﺷﻬﻴﺪاﻣﺎﻡ_ﺯﻣﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﺤﻤﻴﺪﺣﺴﻴﻨﻲ
#شهدای_فارس 🌷
ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ
🌷🌹🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ:
https://chat.whatsapp.com/BwMzXYHqYVrEhEZrFmI872
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
📸 شهدایے که روزی #معلم بودند
🔹️ انتشار به مناسبت #روز_معلم
شما همیشه الگو و معلم ما هستید♥️
🌹🍃🌹🍃
https://chat.whatsapp.com/BwMzXYHqYVrEhEZrFmI872
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ﻟﻂﻔﺎ اﻳﻦ ﻓﺎﻳﻞ ﺭا ﺗﺎ اﺧﺮ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﻢ👆
حجت الاسلام #_مهدوی_ارفع:
در این ماه مبارک رمضان در رزمایش مواسات واقعا سنگ تمام بگذارید.اگر از دستمان برود مثل آنهایی که دفاع مقدس بودند و از دستشان رفت حسرتش تا ابد خنک نخواهد شد.
#ﺷﻬﺪا ﻓﻬﻤﻴﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ....
👇➖👇➖👇
با عنایت حضرت زهرا(س) و ﺑﻪ #ﻧﻴﺎﺑﺖﺷﻬﺪا ، در #چهارمین ﻣﺮﺣﻠﻪ توزیع اقلام غذایے و در سـال ﺟﺎﺭﻱ، ◀️۱۱۴ به ارزش هربسته ◀️ ۲۰۰ هزار تومان ﺑﻴﻦ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪاﻥ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﻴﺮاﺯ, در ماه مبارک رمـضان ﺩﺭ ﺣﺎﻝ اﻧﺠﺎﻡ اﺳﺖ
〰🔻〰
ﻳﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻴﺎﺩ ﺣﺴﺮﺕ اﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭا ﻣﻴﺨﻮﺭﻳﻢ ...
🌹🌷🌹
باز جهت مشارکت :
6362141080601017
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
🌹🌷
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون...
•
در #ماه_رمضان، هر شب ٢ ساعت
قبل از اذان صبح بیدار ميشدند و نافله
و #قرآن و دعای سحر را ميخواندند
و به #سجده طولانی ميرفتند
و #استغفار ميكردند...!
•
#حاج_ قاسم_سلیمانی
🌷 ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷
🌹🌷🌷🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔴احساس میکنم که گم شده امـ😔
#شهدا میشود مرا #تفحصم کنید⁉️
○⭕️گم شده ام؛ درکجا❗️ #نمیدانم
بیش از همه در خودم..
شما را به آن #سربندهایتان تفحصم کنید.
○⭕️آخر که چه⁉️
مگر نه این است که از #خاک آمدم
و به خاک میروم؟
پس چه بهتر که خاکی بروم
دیگر #تحمل ندارم
★قلبمـ❤️ پر از حب دنیاست
★چشمانم که هنوز گریان است😭
★دستانم هنوز به سوی #شماست
★پاهایم هنوز در #راهتان است
★گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود 🎧
💥پس تا دیر نشده به داد این #تن برسید....
#شهدا_تفحصم_کنید
شما را به سر بندهایتان #قسم
تفحصم کنید😭
#اللهم_الرزقنا_شهادة...
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
https://chat.whatsapp.com/BwMzXYHqYVrEhEZrFmI872
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ
ای نفسِ #صبحدم
گر نهی آنجا قدمـ☀️
خسته دلمـ💔 را بجو
در شِکنِ موی #دوست
جان بِفِشانم زشوق😍
در ره باد #صبا
گربرساند💞 به ما
#صبح دمی بوی دوست
#صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#زندگینامه_شهید_احسان_حدائق
#نویسنده_مریم_شیدا
#روایت_سی_و_نهم
#براساس_کتاب_میاندار
🌷 🌷 🌷
*۱۳۶۰/۸/۱۱*
مهدی دستی به شانه های احسان زد و گفت حسابی جمعتون جمعه ها تو سعید ابوالاحراری حبیب روزی طلب»
سر تکان داد.دنباله حرفهایش را گرفت:« گروه انوار !الحق که همینه..!»
احسان خنده ای کرد و گفت:«من یکی را باید توی این گروه خط زد .ولی لطف خدا با من بود که این دو نفر کنار من هستن و من ازشون حسابی فیض میبرم»
مهدی درست شبیه این حرفها را به سعید و حبیب هم گفته بود و آنها هم مشابه این جواب را به او داده بودند.
احسان آهی از عمق وجود کشید
_همین سعید فهمیدی امروز چیکار کرد؟
_آره بعد از نماز مغرب رفته بود توی سنگر تا افطار کنه سنگ پهنی را که با چفیه به شکمش بسته بود باز کرد
_من کجا آنها کجا!!
این را گفت و ادامه داد:
_قران بخون مهدی!
مهدی قرآن جیبی کوچکش را بیرون آورد طبق عادت طلایش را باز کرد تا چشمش به اسم صورت افتاد نگاهش را نگاه متعجب اش را به احسان دوخت و گفت: «راستش را بگو احسان این چه سریه که هر وقت قرآن باز می کنم سوره یوسف میاد!!»
چند لحظهای به چهره احسان براق شد حرفی نزد شروع کرد به قرآن خواندن
«و ما اُبریٌ نفسی انَّ النفس لامارةُ بالسوء الا ما رَحِمَ ربی ان ربی غفور رحیم »
«و من نفس خویش را از عیب و تفسیر مبرا نمیدانم زیرا نفس اماره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت با میدارد جز آنکه خدای من رها کند که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است»
اشک پهنای صورت احسان را گرفته بود. بعد احسان قران خواند و مهدی گوش داد.:
«لقد مان فی قصصهم غیره لاولی الالباب ما کاندحدیثا یفتری و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل کل شی و هدی و رحمة لقوم یومنون»
هنوز احسان معنی آیه را نخوانده بود که سریع گفت:« صدق الله العلی العظیم»
_این اینجا چیکار میکنه؟
مهدی سریع به اطرافش نگاهی انداخت و پرسید: کی؟
احسان محکم کف دستش را به پیشانی اش کوبید و گفت: «اینجا هم دست از سر ما برنمیداره! کی برگشت ؟مگه نرفته بود گردان دیگه؟!»
_چطوری داش احسان ؟؟خلوتی و بزمی و.. چشم ما را دور دیدی؟!!هر طوری بود فرمانده گردان را راضی کردم بیام پیش خودت!! به به آقای سوداگر خودمون!!
چشمهای مهدی روی صورت خندان مجتبی زهرایی گرد شده بود..
در واتس آپ 👇
https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪﻱ ﺟﺎﻭﻳﺪاﻻﺛﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﺻﻴﺘﻨﺎﻣﻪ ش ﺑﻪ ﺑﻲ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ اﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ🌹
وصیت نامه ﺷﻬﻴﺪ:
«پدر و مادرم بايد خيلی افتخار کنند که توانستند هديه اي را به خداوند تقديم کنند و اميد از خداوند که هديه آن ها را قبول نکند و جنازه ي مرا هر کجا که به خاک بسپاريد عيبي ندارد و ضمناً اگر جنازه ي من پيدا نشد کسي ناراحت نباشد چون روح من با ديگر شهدا است...
...و من امانتي در دست شما بودم که آن امانت را دوباره به صاحب اصليش که همانا خداوند بزرگ است. تحويل دادید.»
#شهيدعطاءالله_مرادی
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ
🌷🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌹ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺷﻬﻴﺪﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺤﻞ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩ🌷
ﺩﺭ ﮔﻠﺰاﺭ ﺷﻬﺪاي ﺷﻴﺮاﺯ، همین جایی که الان قبر عبدالحمید است یک تابلو سبز بود که روي آن نوشته بود خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما. حمید را دیدم که با چوب روی زمین چیزی می نویسد جلو رفتم، نوشته بود فدایی امام زمان (عج) پاسدار شهید عبدالحمید حسینی من و مادرم بودیم و من با شوخی به کمرش زدم و گفتم: جا رزرو می کنی؟ اول برادریت را ثابت کن.😉
شهید ﻋﻠﻲ ﺧﻀﺮﻱ یکی از دوستان صمیمی عبدالحمید بود که پدر ایشان اصرار داشت قبر حمید هم کنار قبر پسرش باشد.
عصر همان روز 3 تا قبر در اطراف قبر شهید فیض حفر کردند ولی هر سه آب گرفت. بعد پای همین تابلو سبز را حفر کرده بودند همان جایی که فقط من و مادرم می دانستیم.
#ﺷﻬﻴﺪﻓﺪاﻳﻲ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ)
#ﺷﻬﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﺤﻤﻴﺪﺣﺴﻴﻨﻲ
🌷🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌹ﻣﺎﺟﺮاﻱ ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻓﺪاﻳﻲ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺩﺭﺷﻴﺮاﺯ🌹
شهيد عبدالحميد حسيني حدود ﻳﻚ سال محافظ من بود. وي که عضو رسمي سپاه شيراز بود، در نزديکي مسجد ﺟﻮاﺩاﻻﻳﻤﻪ (ع) در منطقه هفت تنان شيراز ساکن بود. ايشان حالات معنوي خاصي داشت و به خصوص با امام زمان (عج) خيلي مأنوس بود. به خاطر دارم وقتي براي مرخصي از جبهه به شهر آمده بود سخناني در مسجد درباره توجه و عنايات خاص امام زمان (عج) به جبهه ها و رزمندگان براي مردم بيان کرد که همه را مجذوب خود نمود. از جمله می گفت من اين را مطمئن هستم آقا می آيند و رزمندگان تشنه ما را به هنگام شهادت سيراب می کنند.
ايشان در آخرين مرحله اي که با من تماس داشتند در وصيت شفاهي به من نام 9 نفر از جمله اينجانب، پدرش، آقاي (سردار) مينايي و شش نفر ديگر را که اسامي شان را به خاطر ندارم ذکر کرد و به مادرش هم گفته بود در ساعت 9 شب مرا دفن کنيد و فقط اين 9 نفر به هنگام تدفين دور قبر من باشند.
وقتي با عده اي که براي مراسم دفن آمده بودند نماز شهيد را خوانديم همه به جز اين 9 نفر طبق وصيت نامه از قبر فاصله گرفتند و از دور شاهد دفن ايشان شدند.
من ابتدا به داخل قبر رفتم و لحظاتي در آن خوابيدم و براي ايشان دعا کردم. سپس برخاستم و در قبر ايستادم تا از پدر ايشان و چند نفر ديگر که جسد شهيد را به داخل قبر سرازير می کردند جسد را تحويل بگيرم و درون قبر قرار دهم.
وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است هيچ احساس وزني از اين جسد نکردم. پيکر شهيد خيلي سبک بود و گويي در حالت بی وزني قرار دارد. در همين لحظه که غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد ﻳﻜﻲ اﺯ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد. ايشان بعد به من گفت در همان لحظه که پيکر شهيد را به دست شما دادند من به چشم خود ديدم آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد) وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم. در آن لحظه به خود من هم حالت معنوي عجيبي دست داد که پس ازآن و تا هم اکنون هرگز نظير آن جذبه معنوي را در خود احساس نکرده ام.
وقتي متوجه اين حضور نوراني و مقدس شدم همان طور که در قبر ايستاده بودم به افرادي که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعاي فرج امام زمان (عج) را بخوانند. سپس صورت شهيد را درقبر باز کردم و بر روي خاک لحد قرار دادم. چهره شهيد خيلي نوراني بود و به خوبي محل اصابت ترکش به گلوي او پيدا بود. آن طور که شنيده ام عده اي که پي به اين مسأله برده و می برند بر سر مزار اين شهيد در دارالرحمه شيراز می روند و براي برآورده شدن حاجات خويش به اين شهيد متوسل می شوند.
راوی: حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اصغر دستغيب
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389
نشر: شاهد
🌷🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ:
https://chat.whatsapp.com/BwMzXYHqYVrEhEZrFmI872
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩﺩاﻧﻠﻮﺩ:👆
حجت الاسلام #_مهدوی_ارفع:
طبق فرمایش امیرالمومنین: روز قیامت دستها خیلی خالیست.اگر مستمندی را دیدی توشه ات را برمیدارد به غنیمت بشمار زیرا ممکن است روز رستاخیز در جستجوی چنین فردی باشی و او را نیابی!
#مواسات بهترین عمل بعد از واجبات است.
🌸🌷🌸🌷
👇➖👇➖
ﺁﻏﺎﺯ ﭘﻨﺠﻤﻴﻦ ﻃﺮﺡ ﻛﻤﻚ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ
#ﺑﻪﻧﻴﺎﺑﺖﺷﻬﺪا..
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭﻣﻨﺠﻲ ﻣﻮﻋﻮﺩ
〰🔻〰
ﺷﻤﺎﻫﻢ ﻣﺎ ﺭا ﺩﺭ اﻳﻦ ﻫﻤﺪﻟﻲ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ:
🌹🌷🌹
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ.ﺟﻬﺖ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺟﻬﺖ ﭘﻮﻳﺶ ﻛﻤﻚ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ:
6362141080601017
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
🌹🌷