eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنـا و اُجورڪم بمُصابنــا بالحُسَیـن (علیه السلام) وَ جَعَلَنـا وَ اِیاڪُم مِنَ الطالبیـنَ بثـاره مع وَلیهِ الاِمام المَهــدی مِن آلِ مُحَمَدٍ علیهمُ السلام . ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و گرامیداشت سردار عاشورایی استان فارس شهید حسین مشفق 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 *کربلایی محمد شریف زاده* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ /از ساعت ۱۸/۱۵* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔹🔺🔹🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120
قرار بود برای نصب رادار یڪ گودال حفر کنیم. ڪمال, فرمانده قرارگاه تطبیق آتش توپخانه بود. آستین بالا زد, بیل دست گرفت و همراه ما شروع ڪرد به حفر زمین. یڪ لحظه چشمم افتاد به آقا ڪمال. وسط گودال ایستاده بود. صورتش خیس بود, نه از عرق ڪه از اشڪ!😭 گفتم چی شد آقا ڪمال؟ گفت :محسن تو.ڪربلا رفتے؟💔 گفتم نه! با اشڪ گفت: عموے من ڪربلا رفته, شنیده بود اگر خاڪ گودال قتلگاه را در آب حل ڪنند, خونابه مے شود, این ڪار ڪرده بود و آب شده بود رنگ, خون...💔🖤 نمے دانم کمال آنجا در آن گودال در فاو چه مےدید, فقط مے دانم وسط آن گودال ساعتے به یاد گودال قتلگاه اشک ریخت😭😭 ◾️🌹◾️🌹◾️ : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤به روایت محمدعلی شیخی نزدیکی‌های جزیره بود که به پهلوی هاشم زدم و گفتم: بیدار شید یه چیزی بگید دلم پوسید» بیدار شدند با هم گپ زدیم و تعریفی کردیم تا به جزیره جنوبی رسیدیم.سر چهار راه شهید همت که تقاطعی بود بین پدر شمالی و جنوبی وانت سوخته چند روز پیش را هم به آنها نشان دادم. زمانی که رسیدیم به پرده جنوبی خط به نظر آرام می آمد. خشکی آن جزیره به یک سوم زمین فوتبال هم نمی‌رسید. لندکروز را هل دادیم توی ورودی سنگر و پیاده شدیم. باید بچه‌‌های یگان دریایی که مرا دیدند خیلی خوشحال شدند. رفتیم توی همان سنگر سقف کوتاه نشستیم. من داشتم احوال بچه ها را می پرسیدم. هاشم نزدیک ورودی روی یک الوار نشسته بود. تازه به خاطر من تا ورودی سنگر آمده بود. یعنی اگر من نبودم تا آنجا هم نمی آمد. روحیه از با فضای بسته نمی ساخت. چند تا از بچه ها هم توی سنگر دوروبرم بودند. هنوز درست جاگر نشده بودیم که یک مرتبه حس کردم یک خط خونی از جلوی چشمم گذشت. یک دفعه که به خودم آمدم همه چیز در نظرم تیره و تار می نمود. بعد دیدم یکی به سر و رویم دست می‌کشد و می‌گوید:« محمد ....محمد» دیدم هاشم است. غبارها داشت فرو می نشست. چشمم که به صورت پر خونش افتاد دلم ضعف رفت. هنوز گیج و منگ بودم سریع هاشم را گذاشتم و زدم که بروم بیرون ، دیدم یکی از بچه‌ها از کمر دو نیم شده. اهل طرف‌های دیر و کنگان بود. یلی بود واقعاً. دوباره نگاه کردم دیدم بله محمد زارع هم آش و لاش افتاده است. گلوله مستقیم تانک راست خورده بود توی سنگر. رفتم سراغ هاشم زیر بغلش را گرفتم و کشان کشان رساندم از پای نه وانت. همانجا بود که از هاشم قطع امید کردم چون روی پایش بند نمی‌شد. ترکش جفت چشم هایش را ناکار کرده بود. از سینه هم قلپ قلپ خون بیرون می زد. انداختمش عقب لندکروز و رفتم که بنشینم پشت فرمان. دیدم دو تا چرخ عقب هم خوابیده است. با همان وضع دنده عقب گرفتم و خدا می داند تا از پد خارج شدم . خمپاره ۶۰ بود که مثل باران میبارید. همه وجودم شده بود اضطراب. آدم باید آن صحنه‌ها را می‌دید تا باور می‌کرد. فقط خدا نمی خواست که مشکل حاد تر شود. به هر شکل ممکن از پد خارج شدم. زمانی که جای توقف کردم دوتا لاستیک در رفته بود و ماشین فقط روی رینگ راه میرفت. سریال هاشم را کشیدم پایین و بردم جلو پیش خودم . سرش روی زانویم بود و مرتب صدایم میزد که در را برایش باز کنم.شیشه پایین بود ولی هاشم نفسش بند می آمد و اصرار داشت که در را هم باز کنم. فاطمه دستش را می برد بیرون و حضرت ابوالفضل را صدا میزد. با همان وضعیت پنچری رساندمش اورژانس. بچه‌ها کمک کردن و هاشم را انداختند روی یک تخت. مرا نمی دید فقط از صدایم تشخیص می‌داد.  دستش را محکم انداخته بود دور گردنم و پشت سر هم صدایم میزد. دست من هم زیر سرش بود طوری به سینه ام چسبیده بود که خونش بدنم را کامل گرفته بود. فقط خدا میداند لحظه‌ای که از نفس افتاد چه بر من گذشت...... .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوانی سردار شهید سلیمانی در لشگر ثارالله،عصر عاشورای سال 67 کربلا غوغاست‌... ع 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫 🌷با پای مجروح از بیمارستان فرار کردم و پادگان برگشتم. محمد سریع برایم یک دست لباس آماده کرده و گفت آماده شو می خوام ببرمت شیراز. اصرارم فایده نداشت. با چند نفر از بچه های لشکر به فرودگاه اهواز رفتیم. هواپیما شرکت نفت بود.هواپیما که به اوج خود رسید و چراغ بستن کمربند خاموش شد، محمد بلند شد و پیش مهمان دار رفت و گفت: من یک کلمه حرف با مسافران دارم. میکروفن هواپیما را گرفت و پس از سلام خطاب به مسافران گفت: اول از خانم های محترم، به خصوص مهمان دارها خواهش می کنم حجاب اسلامی را رعایت کنند. بعد هم امشب، شب عاشوراست [ تا جایی که در ذهن من مانده شب عاشورا یا یک شب شهادت بود.] شب عزاداری و سینه زنی.برای امام حسین(ع) است. با اجازه شما من چند بیت در مصیبت آقا اباعبدالله برای شما می خوانم. اول فقط ما سه چهار نفر بچه های پاسدار همراه با نوای محمد سینه می زدیم، اما کم کم همه مسافران با نوای سوزناک محمد اشک از دیدگانشان جاری شد. راوی حاج جلیل عابدینی 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹 👇👇 اﮔﺮ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻬﺪا و ﻣﺰاﺭ ﺷﻬﺪاﺳﺖ .... آماده زیارت بشو.... دلت را روانه گلزار بکن... 🚨 تادقایقی دیگر ... زیارت آنلاین گلزار شهدا انجام دهید و زیارت عاشورا بخوانید ⬇️⬇️ http://heyatonline.ir/heyat/120
آنلاین شوید مراسم زیارت عاشورا در غروب عاشورا از قطعه شهدای گمنام شیراز شروع شد ⬇️⬇️ لینک پخش مستقیم با اینترنت رایگان http://heyatonline.ir/heyat/120
◽️شهادت در عصر 🏴 ✍دستنوشته 🕊شهيد حميد مقرب ، شهيدي که عصر عاشورا در سال ۶۲ توسط منافقین کوردل به شهادت رسید ... 🔹حميد گویا از شهادت خود باخبر بود و با قلبی مملو از عشق به شهادت در آخرین روزهای عمرش می نویسد: ✨خدايا ، های و هوی بهشت را می بينم ، چه غوغايی ، حسين به پيشواز يارانش آمده ، چه صحنه ای فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهيم ، همراهان موسی ، همدستان عيسی ، هم کيشان محمد ، همسنگران علی ، همفکران حسين ، همگامان خمينی از سنگر کربلا آمده اند  ، چه شکوهي ... 🏴🏴🏴🏴🏴 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب از این به بعد و بعد از این آواره زینب باید خودت یاری کنی ورنه محال است بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب 😭 🥀 💔😭 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
به آن یتیـ💔ـم ... که اشکش ز ترس بند آمد پنــاه هر دل تنها ... چرا نمی آیی؟؟؟ سلام صاحب عزا؛ 🏴 آجرک الله مولا ... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
✍گزیده ای از وصیت نامه شهید💌 «نکند در رختخواب ذلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد 😔 و ای جوانان نکند در رختخواب غفلت بمیرید که (ع) در میدان نبرد با هدف شهید شد و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه و اطاعت کردن از امر خدا یعنی جهاد جلوگیری کنید ،که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب (س) را بدهید که تحمل هفتاد و دو شهید را نمود و خود نیز اسیر شد .😞 🌹 🌷🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75