لاله های زهرایی
🌷🌷
#قبل_از_رمضان_برمیگردم
🌷🌷🌷🌷🌷
جنگ که شروع شد اسدالله در یکی از مجتمع های صنعتی فارس کار می کرد که مشتاقانه به سوی میدان نبرد شتافت. اما با پایان مأموریت، شرکت مانع از حضور مجدد ایشان در جبهه شد. اسدالله که طاقت دوری از جبهه و به قول خودش خدمت به رزمندگان را نداشت از کار خود استعفا داده و به جبهه باز گشت و خیلی کم از مرخصی هایش استفاده کرد.
بار آخر حدود 25 روز قبل از ماه رمضان بود که عازم منطقه شد و به خانواده قول داد حتماً تا قبل از آغاز ماه مبارک رمضان بازگردد. دقیقاً روز اول ماه مبارک رمضان بازگشت، اما با پیکری خونین. تعریف می کردند بولدوزری در میدان آتش خراب و جامانده بود. اسدالله خودش برای تعمیر بولدوزر می رود و شروع به تعمیر آن می کند که ترکشی به پشت کتف او برخورد می کند. با اینکه خون زیادی از او رفته بود به نیروهایش دستور می دهد که من حالم خوب است، شما بروید. اما در راه بیمارستان صحرایی مزد تلاش های شبانه روزش را از خداوند می گیرد.
ادامه دارد....
#شهید_اسدالله_رنجبر
#شهداي_فارس
🌷🌷🌷🌷🌷
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
@shohadaye_shiraz