#ﻳﺎﺩﺷﻬﺪاﻱ_ﺣﺴﻴﻨﻲ
🌷🌷
🔰 ﺧﻠﻴﻞ 6 ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻓﻠﺞ ﺷﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ,ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭا ﺷﻔﺎ ﻳﺎﻓﺖ 🤲
🔰خیلی اصرار می کرد با بسیج به جبهه برود, مانعش شدم. وقت سربازی اش شد. برایش پرونده پزشکی تشکیل دادیم و معافیت گرفتیم. اما پرونده را کناری انداخت و گفت الان کشور به سرباز احتیاج دارد.✅
🔰بار آخری که می رفت, یک عکسش را بزرگ کرد و گذاشت توی طاقچه. گفت: مادر من شهید می شوم, این هم برای بعد شهادتم.🤔😳
گفتم مادر این حرف را نزن من با بدبختی و بدون پدر تو را بزرگ کردم!
رفت.😔
🔰 محل خدمتش جبهه مهران بود. روز عاشورا با هم رفته بودند ایستگاه صلواتی, انجا با هم شله زرد نذری امام حسین(ع) را می خورند. خلیل می گوید من دیگه شهید می شم!
از انجا که خارج می شوند, خمپاره ای می اید و خلیل با ترکش ان شهید می شود!
☝️ راوی:خانم فهندژ سعدی(مادر شهید)
🌾🌾💐🌾🌾
#شهیدخلیل_مهدی زاده
#شهدای_فارس
🌷🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهداﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
#ﻳﺎﺩﺷﻬﺪاﻱ_ﺣﺴﻴﻨﻲ
🌷 دهه اول محرم بود.سربازهای اموزشی را برای راهپیمایی شب به بیرون از پادگان بردیم. مهدی که فرمانده پادگان بود حال عجیبی داشت. پوتینش را در اورده, دور گردنش انداخته بود و پیشاپیش ستون ها روی سنگ و خارها حرکت می کرد, گویی روی زمین نبود و در اسمان ها سیر می کرد, نمی دانستم این کارش برای چیست.
در دامنه کوهی دستور ایستاد داد, همه روبرویش نشستند.
مهدی با صدایی بغض الود از سختی های پیش رو در جبهه گفت, تا حرفش را به امام حسین(ع) و کربلا رساند. کلام اخرش این بود...
-این یک دستور نظامی نیست. هر کس دوست دارد به یاد غربت و غریبی اهل بیت امام حسین(ع), امشب پوتینش را در بیاورد و این ارتفاع را با پای برهنه طی کند!
بعد هم با پای برهنه شروع کرد به بالا رفتن. چند دقیقه نگذشته بود که ۱۲۰۰ سرباز و مربی و ... پوتین ها را به گردن انداخته و جا پای فرمانده گذاشته و به یاد غریبی حضرت زینب(س) و اهل بیت امام از ارتفاع بالا می رفتند...
📚 منبع:علمدار عصار!(جلد دهم از مجموعه شمع صراط)
تهیه از : http://ketabefars.ir/product-14
💐🌾🌷🌾💐
#شهیدمحمدمهدی_علیمحمدی
#شهدای_فارس
🌹◾️🌹◾️
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#ﻳﺎﺩﺷﻬﺪاﻱ_ﺣﺴﻴﻨﻲ 🌹🌹
😭علاقه شدیدی به امام حسین( علیه السلام) داشت و همیشه می گفت:
" دلم می خواد روز محشر مثل اربابم بی سر باشم".
در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید.
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است
تن بی سر عجب نیست، رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است
وقتی بعد از دو سه هفته، در عملیات کربلای 5 پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد.
🌷🌸🌷
#شهیدمجیدلردان
#شهدای_فارس
شهادت: شلمچه
🌷🌷🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
🌺🌷🌺🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻳﺎﺩﺷﻬﺪاﻱ_ﺣﺴﻴﻨﻲ
🌷صبح یکی از روزهای کربلای ۵ بود. بعد از نماز بچه ها شروع کردند به خواندن زیارت عاشورا.
ناصر زیارت را می خواند و اشک می ریخت تا به فراز سلام زیارت رسید...
السلام علی الحسین و ...
بغضش ترکید. گفت اقا در روایت داریم جواب سلام واجب است. ما به شما سلام دادیم, جواب سلام ما واجب است, ما را دریاب...
ان روز, شب نشده, ناصر شهد شیرین شهادت را چشید تا جواب سلام مولایش را بشنود.
قبل از شهادت رادیو کوچک و شخصیش را در اورد, موج رادیو را تغییر داد. رادیو را به یکی از بچه ها داد و گفت: خبر شهادت من را که شنیدی, بدون اینکه موجش را عوض کنی, روشنش کن!
خبر شهادتش که امد. رادیو را روشن کردیم.
همزمان در رادیو قاری شروع کرد به تلاوت این آیه ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا...
هرگز مپندارید انها که در راه خدا کشته می شوند, مرده اند. بلکه زنده و نزد پروردگار خود روزی میگیرند!
🌷راوی برادر گرامی
🌷🌹
#شهید ناصر ثابت اقلیدی
#شهدای فارس
🌷🌷🌷
#ڪانال_شهداے_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید