eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بیانات سردار حاج قاسم سلیمانی از امام خمینی (ره): 🔹خدمت امام و کاری که امام برای پایگذاری حکومت اسلامی کرد با "هیچ چیز قابل مقایسه نیست" . 🔹 برجستگی به همه ی علما داشت و "ماهیت بخشی و هویت بخشی به همه ی ارکان دین بود" 🔹 و این چیزیست که مقام معظم رهبری با خون و دل ازش مراقبت میکند و در همه ی نطق ها از امام برای پایگذاری حکومت اسلامی استنباط میکند. 🏴🏴🏴🏴🏴 سالروز ارتحال امام خمینی( ره) به همه عاشقان آن امام بزرگوار تسلیت باد 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
" دلتنـگی ها "💔 گاه از جنس اشک اند و گاه از جنس بغض گاه سکوت می شوند و خاموش می مانند گاه هق هق می شوند و می بارند دلتنـگیِ من برای تو امّا جنسِ غریبی دارد. 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🔰 | 🔻امام‌خمینی‌(ره): پیام من به همۀ دوستان، به همۀ اَحبّا،‏‎ به همۀ جوانهای برومند ـ زن و مرد ـ این‏‎ ‎‏است که این قدرت ایمان را حفظ کنید. حق با شماست، و شما ایمان به خدا دارید.‏‎ ‎‏خداوند پشتیبان است؛ و کسی که خداوند پشتیبان او باشد از هیچ چیز هراس ندارد.‏‎ ‎‏شهادت برای ما فیض عظیمی است و جوانهای ما شهادت را آرزو دارند؛ و ملتی که‏‎ ‎‏شهادت را آرزو دارد پیروز است. و شما ملت پیروزید ان شاءالله . خداوند ان شاءالله همۀ‏‎ ‎‏شما را سعادتمند کند؛ هم در دنیا و هم در آخرت.‏ ۱۳۵۸/۶/۲۲ 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
* * * * * . بهش می‌گفتند امیر لشکر . و من این را چند بار بعد از شهادتش هم شنیدم .عجب لقب برازنده‌ی بود برای کسی مثل مجید. کارهایی که او می کرد جاهایی که او می رفت حتی تصورش هم مو را بر بدن آدم زوبین میکرد. سیاهی از شان می چکید و زمین هایی که از مین و تله و کمین باور بودند .تپه های کوچک و بزرگی که پشت هر کدامشان یک قداره بند پناه گرفته بود گرفته بود. باد که به نیزارها و چولان های خاک نفس آدم را تا حالا اون بالا می آورد. نفس آدم را بالا می آورد. بالا نشینی در سنگر کمین هم سخت‌تر و خطرناک‌تر بود. یکبار که از همین شناسایی ها برگشته بود خستگی از پلکهایش آویزان بود اما چیز دیگری در وجودش نمی‌شد دید. آن هم در منطقه ای مثل خرمال و حلبچه. منطقه‌ای که آلوده بود .طوری آلوده که اگر یک تپه را رد می کردی مطمئن نبودی که پشت ارتفاع بعدی یک ضد انقلاب یا یک کرد معاند و یا یک کماندو بعثی کمین نکرده باشد. آنها هم کارشان را شب ها انجام می دادند و روزها در باغات اطراف و حتی بالای درختان قایم می شدند.. مربوط میشود به عملیات حلبچه حالا از اول آشنایی هم می گویم اما این عملیات از شب بیست و چهارم اسفند سال ۶۶ نوبت می رسد به لشکر ۱۹ فجر خودمان نقش مجید هم اینجا معلوم است. قبل از ورود به عملیات یعنی دو ماه و خورده‌ای قبل از این تاریخ که گفتم، یک عده‌ای از خواص آن لشکر آمدند به منطقه عمومی غرب‌ یعنی از دهلران و دزلی گرفته تا ارتفاعات ملخ خور. آنجا هم قرارگاه بود به نام نجف_۲ که اکبر دانشیار مسئول آنجا بود .بیرون از شهر دهلران. از همان اول چندین شبانه روز رفت برای شناسایی. همان منطقه‌ای که گفتم آلوده بود و شانه دری و ارتفاعات آنجا. یک شناسایی نفس گیر که باید مرتضی مفصل در توضیح بدهد. منظورم مرتضی روزی طلب است که این عزیز تا آخرین مرحله تا آخرین لحظات مجید همراهش بوده است .شناسایی داخل خاک عراق که یک قسمت هایی از آن را حاج مجید یک موقع تعریف کرد که چه مشقاتی را تحمل کرده اند. آخر و عاقبت ما رحم کند با این نسیانی که دور من پر پر میزند. میزانی که مثل فردا این عزیزانی که مثل مرغ بسمل زیر باران گلوله بال بال زدند سر راهمان را خواهند گرفت. خودم را می‌گویم .شما که خوش به حالتان .هنوز حرف شهدا را می‌زنید .به هر حال در این دنیا آدم‌ها مختلف‌اند تقدیر ها متفاوت است و عاقبت ها نامعلوم .به قولی:بعضی کبوتر حرم اند و بعضی کفتر سیلو» •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
Yekta-2.mp3
3.52M
🔊 | 🔻خون شهدا داره اثر میکنه، هر چی امام گفت شد هر چی آقا میگه داره میشه... 🎙حاج حسین یکتا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
😭پایان چشم انتظاری مادرشهید شیرازی 😭 💢مادر شهید علیپور چند روز پس از دیدار با پیکر پاک فرزندش آسمانی شد 🔹 مرحومه حاجیه خانم عصمت صاحب نظر مادر شهید محمد علیپور اصطهباناتی از شهدای تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس که بعد از ۳۴ سال چشم انتظاری موفق به دیدار فرزند شهیدش شده بود، روز گذشته به دیدار حق شتافت. 🔹شهید علیپور اصطهباناتی ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۷ در تک دشمن در منطقه عمومی شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از ۳۴ سال به خاک وطن بازگشت و پس از شناسایی از طریق آزمایش DNA پنجم خردادماه امسال همزمان با سالروز شهادت امام صادق علیه‌السلام در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد. 🏴یاد آن مادرانی که سالها چشم انتظار خبری از یوسف گمگشته شان ، یعقوب وار اشک ریختند و سوختند، 🍃🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔰 | 🔻سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: خدا را سپاس میگویم که سرباز رکاب خمینی(ره) شدم... خداوندا! تو را سپاس که در زمانی اجازه‌ی ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سـرباز رکاب او شوم. ره 🔹🏴🔹🏴🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایـٰا ـ ـ |⛓آنقدر‌ بہ‌ مـٰا قدر‌ت‌ و تحمل‌ ده ڪہ‌ اگر از زمین‌ و‌ آسمـٰان رگبارِ دشمنے و بـٰاران‌ تهمت‌ ببـٰارد در ایمـٰان‌ خالصـٰانہ‌ مـٰا بہ‌ خللے وارد‌ نشود. ↻[🥺🤲🏻] ♥️¦⇠ 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌷خان¬میرزا در عملیات والفجر1 به شدت مجروح شده و به تهران منتقل شده بود. یکی از همراهانش نقل می¬کرد: به اتفاق جمعی از مجروحین جنگ به دیدار حضرت امام(ره) رفتیم. خان¬میرزا به علت شدت جراحتش، با ویلچر خدمت امام رسید. یکی یکی در صف ایستاده و خدمت امام(ره) میرفتیم و دست امام را میبوسیدیم و امام هم صورت بچه ها را می-بوسیدند. نوبت به خانمیرزا که رسید، تا سرش را به سمت دست امام کشید تا دست امام را ببوسد، امام دستشان را کشیدند تا لبهای خانمیرزا به آن نرسد! خانمیرزا جا خورد و گفت: «اماما، حتماً لایق بوسیدن دست شما نیستم!» امام فرمودند: «نه، شما مقامت بالاتر از این است که دست من را ببوسید!» اشک از چشمهای خانمیرزا جاری شد و خودش را از ویلچر روی پای امام انداخت، دمپائی امام را بیرون کشید و شروع کرد به بوسیدن پای امام. امام ایشان را بلند کردند. چند دقیقه آرام با هم صحبت کردند که ما چیزی از صحبتهای رد و بدل شده نشنیدیم. بعد امام دست در جیب کرده و قرآن کوچکی را که در جیب داشتند به ایشان هدیه کردند. خانمیرزا این قرآن را خیلی دوست داشت که خود سرگذشت عجیبی دارد. بعد از این دیدار بود که به همه میگفت، به جای خانمیرزا او را "روح الله" صدا بزنند و روح الله بدانند. 👆 برشی از کتاب راز یک پروانه! http://ketabefars.ir/product-13 🌷🍃🌷 هدیه به حضرت روح الله، امام خمینی(ره) و سردار شهید خانمیرزا( روح الله) استواری صلوات 🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
* * * * * . القصه حاج مجید هم نیروی شناسایی بود و هم نیروی طرح و عملیات و هم نیروی ساماندهی و حتی اگر پایش می‌افتاد تخریب و محور باز کردن و این عبارت امیر لشکر واقعا گزاف نبود. خلاصه عملیات رسید به مرحله ای که در گیری بر روی ارتفاع «ریشن» بود. البته رفتن به بالای این ارتفاع ممکن نبود. دیدگاه برای شناسایی و دیده‌بانی روی ارتفاعات «سه تپان» بود یعنی مشهد مجید! آخرین ناهار را هم من با مجید بودم فیلمش هم هست . سنگری داشتیم که واقعاً هم از سنگ ساخته شده بود. با یک متر از نوک ارتفاع یعنی همان ارتفاع سه تپان بلندتر. آقای امیری مسئول تبلیغات هم بود .برادر معزی هم بود با دوربینش که فیلم‌می گرفت. البته جانبود. جدا جدا نشستیم . من و مجید باهم امیری و معزی هم با هم. ناهار مرغ سرخ کرده بود .مشغول شدیم . قاشق و چنگال پلاستیکی را به زحمت انداختیم اما چاره کار دست بود. بعد از کلی کلنجار رفتن با مرغ های نیم پخته ، بالاخره سیر شدیم .شاید هم خسته شدیم . کمی عقب رفت تکیه داد به دیوار . دستی به دور دهنش کشید و گفت: الحمدالله . در حالی که داشت با ریشش بازی میکرد چشم هایش ریز شده بود برای دقت. به قول فیلمبردار ها روی یک نقطه‌ای زوم کرده بود خیلی دورتر از ابعاد محدود سنگر. گفت: _فلانی دیگه حوصله ندارم از این مسیر برگردم . اشاره کرد به «ملخ خور » و «وش کناب» و ارتفاعات «خانه غل» و رویش را برگرداند و گفت: _دلم میخواد از اونطرف برم عقب و اشاره کرد به جاده آسفالتی که می خورد به « نوسود و من غافل از اینکه کمتر از ۲۰ ساعت دیگر همین اتفاق افتاد خواهد افتاد و او پشت یک تویوتا از همان مسیر که گفته بود ،می رود. https://chat.whatsapp.com/CzPsk4NOD9M9jH4vFR23gP •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*