5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓♨️فلسطین که کشور و مرز ما نیست. پس چرا ما میخوایم ازش دفاع کنیم؟
📽پاسخ جالب #حاج_حسین_یکتا
#فلسطین
🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یاد شهدا در کلام سردار شهیدحاج منوچهر(محمدباقر) رنجبر⭐️
🌹حاجمنوچهر در مورد شهید ناصر ورامینی میگفت:
ناصر خیلی اصرار داشت که من برای شهید شدنش دعا بکنم، هر وقت مجلس و مراسمی بود، این خواسته را از من می کرد.
قبل از عملیات کربلای 4 بود، نیروها در پادگان معاد جمع شده بودند. در نمازخانه مراسم دعا و سینه زنی و اشک و حلال بودی گرم گرم بود...
در تاریکی نمازخانه ناصر را ديدم كه به طرف مـــــن مى آید. مى دانستم چه می خواهد و مثل همیشه التماس دعای شهادت دارد. خودم را جایی پنهان کردم. ولى دست بر دار نبود. آنقدر گشت تا پیدایم کرد. من را محکم در بغل گرفت. در حالی که شانه هایش در آغوشم از شدت اشک می لرزید با التماس گفت: آقا منوچهر دعا كن من شهيد بشم!
در حالی که بغض کرده بودم گفتم: آخه من كي ام كه براى تو دعا كنم!
بالاخره كار خودش را كرد و آنقدر گفت تا من را به گريه انداخت. انگار پیروز شده بود پشت سر هم مى گفت: حالو كه دلت شكست دعا كن شهید بشم!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هر کس ندای فلسطینیها را بشنود و به یاری آنها نشتابد مسلمان نيست، دفاع از فلسطین مصداق واقعی دفاع از اسلام و قرآن است،
هرگز در ازای زرق و برق و لاشه این دنیا، از این واجب دینی دست نخواهیم کشید.
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
روایتگری برادر شهید خادم صادق.mp3
16.58M
🎙روایتگری حاج یحیی خادم صادق
برادر #شهیدخادم_صادق
🔈روایت سیره عملی شهید
در مراسم میهمانی لاله های زهرایی
#پنجشنبه ۲۷ مهر #گلزارشهدای_شیراز
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
شــ🌷ـهدا
مسافران جنت رضوان هستند
که بال 🕊ملائک فرش قدوم آن هاست
که ملائک عالم قدس
بدان تبرک می جویند
ولی زمینیان ازمقام آنان بی خبرند...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠تأکید و حساسیتش روی حجاب بود. تابستانها جهرم خیلی گرم است و با اینکه مبینا دو سال و نیمه بود وقتی میخواستیم بیرون برویم میگفت بابایی روسری سرت کن و زمانی که من میگفتم بچه اذیت میشود و هوا گرم است، میگفت هیچ وقت این حرف را نگو اگر از همین حالا به داشتن حجاب عادت کند، دیگر تا آخر با حجاب خواهد بود و اگر الان عادت نکند فردا داشتن حجاب برایش سخت خواهد شد. دخترمان از همان دو سالگی چادری را که یکی از اقوام برایش آورده بود سرش میکرد و با پدرش بیرون میرفت. در وصیتنامهاش هم تأکید کرده فرزند و همسرم حجابشان را رعایت کنند. خیلی روی حجاب تأکید داشت.
💠 قسمتی از وصیت نامه شهید:
«در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردنکشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوههای فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنهها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغبان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت داشته باشیم.»
#شهید مسلم نصر
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت 🌷
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_کرامت_الله_غلامی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_بیست_ششم
🎙️به روایت محمدیوسف غلامی
در همین زمان بود که تیپ مستقل ۳۵ امام حسن (ع) تشکیل شد و هاشم اعتمادی فرمانده تیپ بود و کرامت رو به عنوان معاون واحد آموزش تعیین کرده بود.
محمدجواد روزیطلب هم مسئول پرسنلی بود. همه اینها رو بعدها مهدی ستایشگر رزمنده و مداح عزیز، برام تعریف کرد: _آقای غلامی شب عملیات کرامت وصیت نامه اش رو نوشت و بقیه هم به تبع کرامت نوشتن درگیری شدیدی بود و آتیش رو سرمون میبارید.
هر لحظه صدای یا زهرای بچه ها به گوش میرسید و تا رو میکردیم عقب میدیدیم یکی از بچه ها شهید شد و دارن میبرنش عقب. تو همین حین بود که ترکشی به پای من خورد و آوردنم عقب و دیگه نفهمیدم چی شد و آقاکرامت رو ندیدم.
_تا حالا من یه بار هم تو جبهه شرکت نکرده بودم و همیشه قولم با کرامت ، که یکیمون خونه باشیم و یکیمون جبهه ،رو یادم بود.
این دفعه با خودم گفتم میرم جبهه و کرامت رو مجبور میکنم تا برگرده. مخصوصاً که قبل از عملیات کربلای پنج یعنی زمستان سال ۱۳۶۵ اوضاع روحی خوبی هم نداشت به خانواده هم چیزی نگفتم. نمیخواستم مادرم نگران بشه رفتم اهواز و هرجا پرس وجو می کردم جوابی دستگیرم نمیشد. کسی خبری از کرامت نداشت .تا اینکه برخوردم به دوتا داداش که خیلی هم شبیه هم بودن فامیلشون که پرسیدم گفتن مرادخانی هستیم و مسئول پرسنلی.
_ آقای مرادخانی شما کرامت الله غلامی رو میشناسید؟ میخوام
ببینم کجا میتونم پیداش کنم من برادرش هستم و اومدم پیشش تا
ببینمش
_کرامت الله؟
_آره کرامت الله غلامی
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 حاج اسماعیل فرجوانی:
🔻ما باید در مقابل کفر جهانی بجنگیم
چه در آسمان، چه در خشکی و چه در آب
و چه در سواحل آمریکا و اسرائیل
🔸شهید فرجوانی فرمانده دلاور گردان کربلا لشکر۷ ولیعصر(عج) خوزستان، که در عملیات عاشورایی کربلای۴ در منطقه عملیاتی اروندرود سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد.
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یاد شهدا در کلام سردار شهیدحاج منوچهر(محمدباقر) رنجبر⭐️
🌹حاجمنوچهر در مورد شهید حاج شکرالله هاشم زاده میگفت:
یک روز قبل از عملیات والفجر 8 بود. حاج شکرالله از صبح غسل شهادت کرده و دست وپایش را حنا گذاشته بود. لباس فرمش هم تمیز و اتو کشیده بود. شده بود شبیه تازه داماد ها. به شوخی می گفتیم مگه قرار بری حجله؟
فقط می خندید.
شد شب عملیات. ما قایق فرماندهی گردان بودیم که به سیم خاردار های خط دشمن زدیم. به جز شهید جعفر عباسی همه گلوله خورده بودیم. ناگهان صدای الله اکبر از خط عراق بلند شد. فکر کردیم عراقی ها برای فریب این گونه می گویند. جعفر نگاه کرد. گفت حاج شکرالله و محسن شجاعی دارند الله اکبر می گن. صداشون به سان صدای ده ها نفر می پیچید و به بچه ها جهت شکستن خط روحیه داد, چند قایق کمکی به انها پیوستند و خط تثبیت شد.
آخرین تکبیر های حاج شکرالله بود...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹آن شب من مسئول خط بودم، آقا منصور آمد سرکشی. گفت: وضعیت خط چطوره؟
- خوبه!
- اسکله رفتی؟
- آره دیشب رفتم.
- پاشو امشب هم بریم!
- آقا منصور، آنجا شب ها تیربار کار می کنه ها!
- خوب اون بزنه، ما هم می ریم!
ما روی اسکله 8 آبادان هیچ خاکریز و جان پناهی نداشتیم. فاصله ما هم با عراقی ها حدود 500 تا 700 متر بود، سر تیربار عراقی هم درست روی اسکله بود. حاج منصور پا روی اسکله گذاشت و شروع کرد با طمأنینه روی آن راه رفتن. من هم با ترس و لرز کنارش بودم. گفتم: آقا منصور، تیرباری که سمت چپ جزیره مینو هست، روی ما دید داره، الانِ که شروع کنه به زدن.
برای اینکه توی دلش را خالی کنم با هیجان ادامه دادم: تیربار چی خوبیه، میلی متری هم می زنِ ها!
گوشش بدهکار این حرف ها نبود. حرفم تمام نشده تیربارچی شروع کرد روی ما آتش ریختن. یک تیرش هم از میان ریش های بلند منصور رد شد. با ترس و لرز گفتم: حاجی دیدی جدیه، بیا برگردیم.
- بله معلومه، خیلی جدیه!
باز به رفتنش ادامه داد. عراقی هم که دید ما کوتاه نمی آییم، کوتاه نیامد و یه نفس تیر بود که روی اسکله می ریخت. کم کم از حاجی فاصله گرفتم، که یه تیر از داخل بادگیرم رد شد. دیگر طاقت نیاوردم و پریدم توی کانال حاشیه اسکله. اما منصور عین خیالش نبود با آرامش عجیبی کارش خودش را کرد و تا انتهای اسکله رفت و همه جا را کنترل کرد و برگشت. عراقی ها هم که کفری شده بودند شروع کردن به ریختن رگبارِ تیر و خمپاره و ... . اما آرامش در صورت خندان منصور موج می زد.
🌷🍃🌷
#سردارشهید حاج منصور خادم صادق
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی
🏴گرامیداشت شهدای مظلوم حمله تروریستی حرم شاهچراغ (ع)
💢 #باروایتگری : حاج عبدالله توکلیان (خادم افتخاری حرم)
💢 #بامداحی: کربلایی حسن پورحسن
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۴ آبان ماه/ از ساعت ۱۶
🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید