eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ڪولاڪ مادر شهید ‼️ سر بچم رو بریدن آخ نگفتم😔 ❌ تیکه ای سنگین به مسئولین برسونید به دست مسئولین این کلیپ رو😔 _________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻋﺎﺷﻖ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮا س ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮا(س) ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ وﺩﺭ ﺭﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ , ﺑﺎﺗﻴﺮﻱ ﺩﺭﭘﻬﻠﻮﺑﻪ ﺩﻳﺪاﺭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺷﺘﺎﻓﺖ 🌹🌹 :1365/10/25   🌷☘🌷☘ : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
من تکلیف می‌کنم شما رزمنـدگان را بہ وظیفه عمل کردن و حسینی وار زندگی کردن ... 🌷 🌹🌷🌹🌷🌹 : @shohadaye_shiraz
#شهید_ﻫﺎﺷﻢ_اﻋﺘﻤﺎﺩﻱ شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۵-شلمچه #ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﻴﭗ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ع #شهدای_فارس #عملیات_کربلای_5 #ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ @shohadaye_shiraz
#ﺳﺮﺩاﺭﺷﻬﻴﺪسيدمحمدكدخدا  #شهادت:ﺩﻱ ﻣﺎﻩ 65 #معراج :شلمچه #ﻛﺮﺑﻼﻱ 5 #ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ #ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺮﺩاﻥ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ع
#شهید_جعفر_عباسی شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۵-شلمچه #معاون گردان امام مهدی(عج) #شهدای_فارس #عملیات_کربلای_5 #ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ @shohadaye_shiraz
بر بال نسیم #صبح، پرواز خوش است شعر و غزل و سرود و آواز، #خوش است آن روز که با جمال تابنده ی #یار سرشار ز #عشق گردد آغاز، خوش است #صبحتون ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ و ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﻣﻨﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ🌹 @shohadaye_shiraz
اﻳﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻴﻬﻤﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻱ ﻛﺮﺑﻼﻱ 5 ﻫﺴﺘﻴﻢ اﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ اﻳﺎﻡ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮا (س) #ﻟﻂﻔﺎﻣﺒﻠﻎ_ﺑﺎﺷﻴﺪ
اینجا شانہ برایِ اشک‌هایم بی شماراست ... #مزار_شهدای_گمنام🌹☘ 🌷
🌹🌹🌹🌹 آن روز نوبت من بود که برای شکار عراقی ها به کمین گاه بروم. تفنگ قناسه را بردارشتم، بند پوتینم را محکم کردم و آماده رفتن شدم. خیرالله گوشه سنگر نشسته بود و قرآن می خواند. برای اینکه روحیه ام را به خیرالله نشان دهم با صلابت و غرور گفتم: «چقدر کیف داره زمانی که عراقی ها را می زنم و بدن کثیفشون رو زمین می افته!» خیرالله قرآن را بست و خیلی جدی گفت: «تفنگ را زمین بگذار، امروز نیاز نیست بری!» هر چه اصرار کردم فایده نداشت، ناراحت بلند شدم تا سنگر را ترک کنم. از من خواست تا پوتینم را در بیاورم و کنارش بشینم. با مهربانی گفت: «اگر امروز رفته بودی و درحین مأموریت کشته می شدی شهید نبودی و اگر هم می کشتی ثوابی نصیبت نمی شد چون برای کیف کردن و لذت می خواستی بکشی، نه رضای خدا! » تنم یخ کرد. سرم را پائین انداختم. ادامه داد: «هر وقت خواستی بری بگو الهی به امید تو. می کشم به خاطر تو، کشته می شوم به راه تو!» 🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ @shohadaye_shiraz
شما که هستید، برف هم گرم مےکند، دل‌هاے زمستانے ما را... ⇝🍃 #ﺻﺒﺤﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﻬﺪا ﻣﻨﻮﺭ ﺑﺎﺩ🌹 اﻧﺸﺎاﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺷﻬﺪا ﺑﺎﺭاﻥ ﺭﺣﺘﻤﺶ ﺭا ﻧﺎﺯﻝ ﻛﻨﺪ🌹 @shohadaye_shiraz
ﻣﺮاﺳﻢ اﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ...
شهدای غریب شیراز
ﻣﺮاﺳﻢ اﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ...
اﻳﻦ ﻫﻔﺘہ ﺩﺳﺘــہ ﺟﻤﻌــے ﺫﻛــﺮ: ﺑﺎ ﻭﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ ﺑﻪ ائـــمہ اﻃﻬﺎﺭ(ع) و اﻣﺎﻡ ﺭاﺣﻞ , ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ و و و اﻣــﻮاﺕ و ﮔﺬﺷﺘــﮕﺎﻥ و... 🌹🌹 ﻫــﺮﻛﺲ ﺑہ ﻫﺮ ﺗﻌــﺪاﺩ ﺑﻪ مےﺗﻮاﻧـﺪ ﺩﺭ ﺧﺘــﻢ اﻳﻦ ﺫﻛﺮﺷــﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨــﺪ 👆👆👆
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی 🌹🌷🌹🌷🌹 : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❣ 💟سلام ای روز رهاییـ🕊 💟سلام ای مظهر خدایی 💟سلام ای صاحب کجایی⁉️ 🌺 🍃🌹🍃🌹 🔴به کمپین ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻴﺮاﺯ بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
لطفا جهت ترویج فرهنگ شهدا کانال شهداے شیراز را به دیگران معرفی کنید: 👆👆 ﺷﻬﺪا ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ🌺 👇👇👇👇 ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
💖 💖 « اگر ڪسی او را نمی شناخت ؛ هرگز باور نمی ڪرد ڪه با فرمانده ی لشڪر مقدس امام حسین (ع) روبروست ." » «نماز جماعت ظهر تمام شد . جعبہ شیرینی را برداشت . چون وقت تنگ بود ؛ سریع خودش بہ هر نفر یڪی می داد و می رفت سراغ بعدی .» « رسید بہ " حاج حسین خرازی" . چون فرمانده بود ڪمرش را بیشتر خم ڪرد و جعبہ را پایین آورد .» ّ« رنگ حاجی عوض شد . با اخم زد زیر جعبہ و گفت : "خودت مثل بقیه یڪی بده " » ✍  بہ نقل از آقای مرتضوی 🌷 ﺷﻬﺪاﻳﻲ ☘☘☘☘☘ : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍در سال 1371، سربازي كه در معراج شهدا خدمت مي‌كرد و اسمش «رنجبر» بود، با چشم‌هايي گريان آمد و گفت «شب گذشته در يك رؤيا، يكي از شهداي گمنام به من گفت «مي‌خواهند مرا به عنوان شهيد گمنام دفن كنند، اما وسايل و پلاكم همراهم است».به آن سرباز جوان گفتم «در اينجا خيلي‌ها خواب‌هاي مختلف مي‌بينند اما دليل نمي‌شود كه صحت داشته باشد؛ تو خسته‌اي، الان بايد استراحت كني» آن سرباز رفت؛ صبح كه آمد دوباره گفت «آن شهيد ديشب به من گفت در كنار جنازه‌ام يك بادگير آبي رنگ دارم كه دور آن را گِل، پوشانده است داخل جيب آن، پلاك هويت، جانماز، كارت پلاك و چشم مصنوعي‌ام ـ‌ شهيد در عمليات خيبر در جزيره مجنون از ناحيه چشم مجروح شده بود و چشم او را تخليه كرده و به جاي آن چشم مصنوعي گذاشته بودند ـ وجود دارد» به آن جوان گفتم «برو سالن معراج شهدا اما اگر اشتباه كرده باشي بايد بروي و شلمچه را شخم بزني!». ✍سرباز وارد سالن معراج شهدا شد و پيكرها را يكي يكي بررسي كرد تا اينكه پيكر شهيد مورد نظر را با نشانه‌هايي كه داده بود، يافت. پس از اطلاع دادن اين جريان به مسئولان و پيگيري قضيه، توانستم خانواده شهيد را پيدا كنم. با برادر شهيد تماس گرفتم و به او گفتم «برادر شما جانباز ناحيه چشم بوده و در عمليات كربلاي 5 در سال 1365 به شهادت رسيده و مفقود شده است؟» گفت «بله تمام نشانه‌هايي كه مي‌گوييد، درست است» به او گفتم «براي شناسايي به همراه مادر به معراج شهدا بياييد»؛ برادر شهيد گفت «مادرم تازه قلبش را عمل كرده اگر اين موضوع را به او بگويم هيجان‌زده مي‌شود و ممكن است اتفاقي برايش بيفتد».اما فرداي آن روز ديديم يكي از برادرها به همراه مادر شهيد به معراج آمدند؛ بچه‌ها به مادر چيزي نگفته بودند و مادر شهيد با صلابتي كه داشت، رو به من كرد و گفت «شهيد گمنام در اينجا داريد؟» گفتم «بله تعدادي از شهداي تفحص شده در معراج هستند كه گمنام‌اند» مادر شهيد مفقود گفت «مي‌توانم شهدا را ببينم؟» گفتم «بفرماييد» ✍مادر وارد سالن معراج شهدا شد؛ به پيكرهايي كه فقط تكه‌هايي از استخوان از آن باقي مانده بود، نگريست و خود را به پيكر همان شهيدي كه آن سرباز جوان نيز او را شناسايي كرده بود، رساند. مادر شهيد رو به ما كرد و گفت «ديشب فرزندم به خوابم آمد و گفت من در معراج شهدا هستم و مي‌خواهند مرا به عنوان شهيد گمنام دفن كنند» به مادر شهيد گفتم «شما از كجا مطمئن هستيد كه اين فرزند شماست؟» ابروهايش را توي هم كرد و گفت «من مادرم و بوي بچه‌ام را احساس مي‌كنم». ✍براي اينكه از اين موضوع يقين پيدا كنم و احساس مادري را در وي ببينم، به مادر شهيد مفقود گفتم «اگر براي شما مقدور است لحظه‌اي از سالن خارج شويد، اينجا كار داريم». مادر شهيد از سالن بيرون رفت و در گوشه‌اي نشست؛ در اين فاصله پيكر مطهر شهيد را جابجا كردم؛ بعد از مدتي به وي گفتم «الآن مي‌توانيد بياييد داخل». مادر شهيد وارد سالن شد و بدون هيچ ترديدي به سمت پيكر فرزند شهيدش رفت درحالي كه ما جاي او را تغيير داده بوديم؛ و به ما گفت «من يقين دارم كه اين پسرم است؛ او به من گفته بود كه برمي‌گردد».     ✍غوغايي در معراج شهدا به پا شد؛ خواهران و برادران شهيد مفقود، گريه مي‌كردند؛ مادر شهيد رو به فرزندانش كرد و گفت «براي چه گريه مي‌كنيد؟ اين امانتي بود كه خداوند به من داده بود، از من گرفت؛ حالا هم كه استخوان‌هايش را برايم آورده‌اند دوباره امانتي را به خودش تحويل مي‌دهم 😭😭😭 ﭼﺸﻢ اﻧﺘﻆﺎﺭ @shohadaye_shiraz 👇👇 ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺷﻬﺪا ﺑﭙﻴﻮﻧﺪﻳﺪ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💠 🔸 ما هست امام : 🔹برخی گلایه می‌‌کنند که چرا با این کسالت جسمی از اول تا آخر مجلس می‌نشینید؟؟؟ 🔹اینها نمی‌دانند حاجات یک ساله و رزق سال کشور را در شب‌های ‌ می‌گیریم. 🌷☘🌷☘ : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
ﻟﻂﻔﺎ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺎﺷﻴﺪ
🌷خواب دیدم بانویی بر مزاری نشسته و به شدت اشک میریزد. مرا که دید گفت:من حضرت زهرا هستم و این قبر حسین است به مادر حسین خبر بدهید! حسین عاشق و دلسوخته حضرت زهرا بود. شب میلاد حضرت زهرا به دنیا آمد. شب شهادت حضرت زهرا هم ترکشی به پهلویش نشست و شهید شد. 🌿🌺🍃🌷🍃🌺🌿 امیري فارس ↘ تولد: شیراز شهادت: 24/10/1365- شلمچه 🌷🌷🌷 : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💠 استاد فاطمی نیا: هرکس روی زمین است، به برکت وجود حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام‌الله علیها می‌باشد. اگر می‌خواهید ببینید از چشم خدا افتاده‌اید یا خیر، به خودتان مراجعه کنید، اگر هنوز در دل خود نسبت به حضرت زهرا سلام‌الله علیها محبت دارید، پس بدانید که از چشم خدا نیفتاده‌اید. ترک گناهان موجب می‌شود این محبت بیشتر گردد. در این ایام برای تسلی دل داغدار امام زمان (عج)، . 👇 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷.. . تازه از جبهه برگشته بود.نشست پای سفره،تلوزیون سخنرانی امام را پخش میکرد. ناگهان قاشق را انداخت و ایستاد.گفتم چی شد؟ گفت:نشنیدید امام گفت جوان ها به جبهه بروند! گفتم:حداقل غذاتو تموم کن! گفت نه،نبایدحرف امام زمین بمونه! برگشت جبهه. 🌷 دهه اول محرم بود.سربازهای اموزشی را برای راهپیمایی شب به بیرون از پادگان بردیم. مهدی که فرمانده پادگان بود حال عجیبی داشت. پوتینش را در اورده, دور گردنش انداخته بود و پیشاپیش ستون ها روی سنگ و خارها حرکت می کرد, گویی روی زمین نبود و در اسمان ها سیر می کرد, نمی دانستم این کارش برای چیست. در دامنه کوهی دستور ایستاد داد, همه روبرویش نشستند. مهدی با صدایی بغض الود از سختی های پیش رو در جبهه گفت, تا حرفش را به امام حسین(ع) و کربلا رساند. کلام اخرش این بود... -این یک دستور نظامی نیست. هر کس دوست دارد به یاد غربت و غریبی اهل بیت امام حسین(ع), امشب پوتینش را در بیاورد و این ارتفاع را با پای برهنه طی کند! بعد هم با پای برهنه شروع کرد به بالا رفتن. چند دقیقه نگذشته بود که ۱۲۰۰ سرباز و مربی و ... پوتین ها را به گردن انداخته و جا پای فرمانده گذاشته و به یاد غریبی حضرت زینب(س) و اهل بیت امام از ارتفاع بالا می رفتند... 🌷 ☘🌷☘🌷 ﺷﻬﺎﺩﺕ 🌷☘🌷☘ : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz