eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
48 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇.. تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷خواب دیدم بانویی بر مزاری نشسته و به شدت اشک میریزد. مرا که دید گفت:من حضرت زهرا هستم و این قبر حسین است به مادر حسین خبر بدهید! حسین عاشق و دلسوخته حضرت زهرا بود. شب میلاد حضرت زهرا به دنیا آمد. شب شهادت حضرت زهرا هم ترکشی به پهلویش نشست و شهید شد. 🌿🌺🍃🌷🍃🌺🌿 امیري فارس ↘ تولد: شیراز شهادت: 24/10/1365- شلمچه 🌷🌷🌷 : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷از صدا و سیما آمده بودند برای مصاحبه.حاج محمود مصاحبه نمی کرد اما وقتی حاج جعفر اسدی به ایشان دستور  داد، حاج محمود اطاعت امر کرد. بعد از طرح چند سوال در آخر مصاحبه گزارشگر از حاج محمود سوال کرد:اگر جنگ تمام شود شما چه میکنید؟ حاج محمود گفت:اگر ما در جنگ پیروز شویم و عراق را از دست بعثیون آزاد کنیم به سمت هدف اصلی خود میرویم،هدف ما است و تا روزی که زنده باشیم به دنبال  آزادی قدس شریف هستیم. 🌾🌷🌾🌹🌾🌷🌾 فارس 🍁🍁🍁🍁 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
🌷از طرف سپاه لباس فرم برای پاسداران رسمی آمده بود. یکی هم برای حاج علی کنار گذاشتم و به او اطلاع دادم. روز بعد در حالی که بیمار بود، ساک بدست آمد. همیشه از گرفتن و پوشیدن لباس امتناع می کرد و می گفت من لیاقت پوشیدن این لباس را ندارم، اما این بار تا لباس را به ایشان دادم گرفت، بوسه ای بر آن نشاند و در کیفش گذاشت. قبل از رفتن از من حلالیت طلبید و گفت:« وقتی می خواستم بیایم بر عکس همیشه خانواده مانع من شدند، کودکانم به پایم پیچیدند و می خواستند مرا از آمدن منصرف کنند، فهمیدم که خداوند می خواهد با این کودکان بی گناه مرا آزمایش کند!» اندکی سکوت کرد، چشمانش فروغ خاصی داشت، آرام و مطمئن گفت: «می دانم که این سفر را بازگشتی نیست!» بچه های گردان ابوذر نقل می کردند، حاج علی شب عملیات، لباس فرم سپاه را از کیفش در آورد و برای اولین بار پوشید. وقتی با چشمان متعجب ما مواجه شد گفت: « من در این عملیات شهید می شوم و دوست دارم در روز قیامت با ، در محشر محشور شوم!» 🌷🌸🌷 حاج علی نوری فارس 👇 تولد: 1329، روستای اسیر، لامرد. سمت: فرمانده گردان ابوذر، لشکر 33 المهدی(عج) 🌺🍁🌺🍁 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
🌷رفته بودم تبلیغات, چشمم به جواد افتاد, گفتم نامرد تو خونه هر کی می رم می بینم یه نقاشی اویزونه, می گن یادگار جواده... خوب من هم می خواهم. سرخ و سفید شد و گفت چشم, اما ۵تومن خرج داره! گفتم برا یادگاری که پول نمی گیرن! گفت:با رنگ و بوم بیت المال که نمی تونم برات نقاشی بکشم. پول وسایل نقاشی میشه ۵ تومن. دست کردم جیب و پولو دادم و رفتم. وقتی برگشتم, دیدم همه زانوی غم بغل گرفتن. سراغ جوادو گرفتم گفتن عاشقانه رفت... 🌷به شهید بزرگوار، حاج منصور خادم صادق قول داده بودم که در مقری که ایشان فرمانده آنجا بود تصویری از بارگاه آقا اباعبدالله(ع)، همراه با سلام به حضرت بکشم. محمد جواد در تبلیغات لشکر بود و کارهای نقاشی را انجام می داد. می خواست برای عیادت از برادرش که تازه مجروح شده بود به شیراز برود، او را راضی کردم تا برای این امر با من همراه شود. قرار شد محمد جواد بارگاه آقا را نقاشی کند و من هم سلام را بنویسم. نزدیک های غروب کار ما تقریباً تمام شد. محمد جواد که پرچم را رنگ می کرد گفت: «حیف است، این پرچم باید با قرمز خونی رنگ بشه!» هنوز جمله اش تمام نشده صدای سوت خمپاره پیچید. خرده بتن های سنگر که بر اثر موج انفجار کنده شده بود، عینکم را شکاند، همه چیز را محو می دیدم. اما از چیزی که دیدم تنم یخ کرد. ترکشی بزرگ به پیشانی محمد جواد بوسه زده و کاسه سرش را برده بود, خون سرش بر بالای گنبد آقا، درست در محل پرچم پاشیده شده بود!" 🌷🌾🌷 فارس ↘️ تولد: شیراز شهادت: فاو ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ: ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاي ﺷﻴﺮاﺯ 🌷🌷🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
چه طراوتی دارد این جـــ🌏ـــهان وقتی تو صبح مرا خــــــ❣ـــیر می‌کنی 🌷 مدافع حرم 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺 💠 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
2.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بعد از شهادت کریم، دومین شهید ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ، دوران سختی برای مادر شروع شد. نزدیکان به جای اینکه مادرم را تسلی بدهند، برعکس خیلی به ایشان سرکوفت و طعنه می زدند. مادرم سواد خواندن و نوشتن نداشتند، به جایش، معرفت خیلی بالایی داشتند. وقتی به او طعنه می زدند که تو بچه هایت را دوست نداری که می فرستی جلو تیر و ترکش، خیلی راحت می گفت: من چون بچه هایم را دوست دارم به جبهه می فرستم، من می دانم کجا می روند. اما شما فکر می کنید بچه هایتان را دوست دارید، در صورتی که شما خودتان را دوست دارید. دوست ندارید در سوز و ناراحتی و هجران باشید. برای همین نمی گذارید بچه هایتان به جبهه بروند. من دوری و هجران پسرانم را تحمل می کنم که بچه هایم به آنجایی که باید برسند. ... وقتی بعد از حدود سه سال هادی شهید شد و بعد از حدود هشت سال چند تکه استخوان از او برگشت. یک بسته کوچک بود که شکلات پیچش کرده بودند. مادر سر آقا هادی را در دست گرفت. هادی ته تغاری بود، مادر خیلی او را دوست داشت. سر را بوسید و خدا را شکر کرد و گفت: تقدیم می کنم به #علی_اکبرحسین (ع). برشی از کتاب #همین_نزدیکی 🌾💐🌾 #شهیدان کریم، مهدی و هادی اوجی #شهدای فارس 🌷🌷🌷🌷🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ: ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
آتـش به دلم مانـده و بــاران به نگاهـم این خاصیـتِ بغـــض ِ به جا مانده از عشـق است ... #شھید_ﺷﻴﺮ
خودش بارها گفته بود شرم می کنم در محشر، با سر خدمت برسم. قبرش راهم که خودش با دست خودش در مسجدی خودش ساخته بود، اندازه قامت بی سر خودش حفر کرده بود...😞 خبر شهادت حاجي طاقت مان را گرفته بود سرپا بند نمي شديم.😭 براي تحويل گرفتن جنازه حاجي رفتيم انديمشک نبود، رفتيم دزفول، آنجا هم نبود، در آخر رفتيم معراج شهداي شوش. هفت شهيد مجهول هويه بود، هر هفت نفر هم بي سر. بين جنازه ها گشتيم، يک جنازه بود که هي مي رفتيم و بر مي گشتيم سر همان جنازه دلمان گواهي مي داد، همين پيکر بي سر حاج شير علي است، دست چپ و کتف چپش هم ترکش خورده بود. لباس سپاه به تنش بود، هيکلش هم هيکل حاجي بود، جوراب طوسي خط دار، زير شلواري راه راه، کمر بند شخصي، همه چيز داد مي زد که اين پيکر حاجي است ما شکي نداشتيم اما مسئول معراج شهدا مي گفت، اين ها مدرک نمي شود، بايد کارت شناسايي يا چيز اينجوري پيدا کنيد. راضي نشد، گفت جنازه را بپيچند و به تهران منتقل کنند. بحثمان بالا گرفت، عصبي شده بوديم، آنها هم زير بار تحويل دادن حاجي نمي رفتند. تمام جيب هاي حاجي را هم گشتيم چيزي همراهش نبود. ما عصباني گفتيم جنازه را بر مي داريم و پاي پياده تا شيراز مي بريم. گفتند، شايد جنازه کس ديگري باشد، آنوقت ما جواب خانواده آنها را چه بدهيم. .... سر و صدا ها که بالا گرفت، مسئول معراج آمد، گفت: جنازه يک ساعت دست شما، اگر نشانه اي پيدا کرديد که شهيد شماست که هيچ، اگر هم پيدا نکرديد که ما جنازه را منتقل مي کنيم. به خود حاجي متوسل شديم. جنازه را در آغوش کشيديم. قرار شد با آقاي زکي پور هر کدام با تيغ يک سمت لباس را پاره کنيم شايد چيزي پيدا شد. من آستين چپ که غرقه به خون بود، زکي پور هم آستين راست. هنوز چند دقيقه نگذشته پور که زکي پور صدايم زد. گفت اينجا را ببين. 😳 روي آستين راست، يک خط دوخت متفاوت بود. آن را با تيغ باز کرديم، کارت شناسايي بود، روي آن نوشته بود ... . انگار حاجی برای بعد از شهادتش و پیدا شدن پیکر بی سرش هم برنامه ریزی کرده بود!!! 🌸🌸🙏🌸🌸 فارس 🌷 ☘🌺☘🌺☘🌺 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ: https://chat.whatsapp.com/BE71umQBe1UB84MK8aPoYv ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﺑﺸﻮﺩ 👆👆
°•﷽•° به نماز اول وقت خیلی تاکید داشت. بعداز شهادتش چند صبح نمازم قضا شده بود. به خواب یکی از اقوام رفته و به او گفته بود: « برو از طرف من به خانمم بگو که نمازت را اول وقت بخوان. چند صبحه که نمازت داره قضا میشه…». 🌹شهید مدافع حرم محمدڪاظم توفیقی #شهدای-فارس •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ──┅═ঊঈ🌺🌹🌺ঊঈ═┅──
بیش از ده گردان بسیجی برای اعزام امده بود, برای همین دستشویی ها وضع بدی پیدا کرده بود. همه هم تقصیر را به گردن فرمانده مقر می انداختند... ناگهان دیدم محمد که فرمانده مقر بود, با جارو و تی از یک دستشویی خارج و وارد دستشویی بعدی شد. رفتم کنارش گفتم محمد اقا چرا شما؟ گفت این بسیجی ها برای خدا اینجا امده اند, هدف ما هم خدمت به این هاست! کسی او را نمی ﺷﻨﺎخت.ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ اﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻤﻨﺎﻣﻲ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ 🌷🌹 اسلامی نسب فارس : ﻛﺮﺑﻼﻱ 4 ☘🌷🌷🌷☘ ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ(ﺟﺪﻳﺪ): https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
#ﺷﻬﻴﺪاﺳﺘﺎﻥ_ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻛﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻧﻲ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎ اﻳﺸﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ... ☘🌹 وسعت دید عجیبی داشت .برای رزمندها می سوخت.یکی از روزها یک گوشه خلوت نشسته بود حال غریبی داشت تا آمدم حرف بزنم گفت : «چیزی به شروع عملیات نمونده ،بعد از عملیات هم دیگه منو نمی بینی ،کار من با دنیا تموم شده ،کار دنیا هم با من تموم شده!نه من دیگه با دنیا کار دارم نه دنیا بامن». درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید. 🌷🌹🌷🌹 #شهیدخلیل_مطهرنیا #شهدای فارس 🌷🌹🌷🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ: ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ(ﺟﺪﻳﺪ): https://chat.whatsapp.com/F4LSvAcL2g99PP58OICsAO
🌷یادم می آید استاد اخلاق «آیت الله مشکینی» در جایی می فرمود: «احتکار هر جا عمل حرامی است مگر در عمل صالح.» واقعاً آقای مقدسی مصداق این سخن بودند. یعنی تا می توانست عمل صالح برای خودش جمع می کرد. ایشان از کوچکترین عمل صالح هم نمی گذشت، حتی پهن کردن سفره برای زیر دستانش. در مقر لشکر هنوز سرویس های بهداشتی، آب لوله کشی نداشت. هر کس می خواست از آنجا استفاده کند باید آفتابه را از منبع آب که از سرویس ها دور بود پر می کرد. مدتی دقیق آقای مقدسی شدم. کار هر روزش بود. وقتی از آنجا می گذشت، آفتابه ها را یکی یکی از آب منبع پر می کرد و جلو دست شویی ها می گذاشت. بعد هم بی آنکه جلب توجه کند از آنجا دور می شد. واقعاً با چنین کارهای کوچکی نفس خود را می ساخت. 💐🌾💐 بهاءالدین مقدسی فارس 🌺🌹🌺🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ *** : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷از صدا و سیما آمده بودند برای مصاحبه.حاج محمود مصاحبه نمی کرد اما وقتی حاج جعفر اسدی به ایشان دستور  داد، حاج محمود اطاعت امر کرد. بعد از طرح چند سوال در آخر مصاحبه گزارشگر از حاج محمود سوال کرد:اگر جنگ تمام شود شما چه میکنید؟ حاج محمود گفت:اگر ما در جنگ پیروز شویم و عراق را از دست بعثیون آزاد کنیم به سمت هدف اصلی خود میرویم،هدف ما است و تا روزی که زنده باشیم به دنبال  آزادی قدس شریف هستیم. 🌾🌷🌾🌹🌾🌷🌾 فارس 🍁🍁🍁🍁 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz