eitaa logo
یادمان شهدای گمنام
833 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
624 ویدیو
14 فایل
بسم‌ربــ‌الشھدا ^^ ❲وعده‌ دیدار ما با شھدا عصر هر پنجشنبه با قرائت زیارت عاشورا ساعت ۱۷:۰۰ اراک، خیابان قائم مقام، یادمان شهدای گمنام باغ موزه دفاع مقدس ❳ 🤍 ارتباط با ادمین @yaamiralmomnin313 لینک ناشناس👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/2163701
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️شهید عباس حاجیلو در یکم فروردین ماه سال ۱۳۴۸ در روستای علیشار از توابع بخش خرقان ساوه پا به عرصه وجود گذاشت. او در خانواده‌ای مذهبی و گرم و صمیمی ‌و معتقد به اسلام تربیت و رشد نمود. دوران کودکی و خورد سالگی‌اش را در محیط پاک و صمیمی ‌روستا طی کرد و در سن هفت سالگی قدم به مدرسه گذاشت و تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. او علاقه زیادی به والدینش داشت و در نیکی و رعایت احترام والدین به دیگران بسیار تأکید داشت. نمازش را اول وقت می‌خواند، فروتن و خوش اخلاق بود، در مجالس مذهبی، جلسات قرآن و دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می‌جست. عاشق امام(قدس سره)، انقلاب اسلامی‌ و دفاع از میهن اسلامی بود. عباس به دلیل حضور در پایگاه بسیج با محیط سپاه و بسیج آشنا شده بود به همین دلیل در زمان جنگ تحمیلی، به عنوان پاسدار وظیفه لشکر 17 علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) عزم جبهه کرد و در چندین عملیات شرکت نمود. او پس از دلاوری‌ها و رشادت‌های فراوان در جبهه‌های حق علیه باطل، در دوم مرداد ماه سال1367 در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیاتی تحت عنوان لبیک یا خمینی(قدس سره) در مقابل تک دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید. آخرین توصیه و پیامش در لحظات پایانی عمرش این بود که:‌ ای امت حزب‌الله همیشه پیرو حق باشید و از حق دفاع کنید و یار و یاور مظلومان باشید. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️سیدرضا در هفتم مرداد ماه سال 1341 در روستای بصری از توابع شهرستان اراک دیده به جهان گشود. خانواده‌ای کشاورز و زحمتکش پرورش دهنده او بودند. تا پایان دوره ابتدای تحصیل کرد و پس از آن از نوجوانی در مزرعه پدر مشغول به کار شد. از همان دوران کودکی عاشق و شیفته‌ی امامان(علیهم السلام) و پیشوایان دین بود. به نماز خواندن بیش از بیش علاقه نشان می‌داد و قرآن خواندن را بسیار دوست داشت. او با کودکان مهربان و به بزرگترها احترام می‌گذاشت. ایشان در زندگی کوتاه خود فردی فعال و موفق بودند. همیشه آرزوی شهادت داشت و می‌گفت من یک آرزو از خدا دارم که مطمئن هستم که آرزویم بر آورده خواهد شد و خداوند این لطف را در حق بنده حقیر خواهد کرد و همین طور هم شد. ایشان برای آخرین بار که به مرخصی آمده بود از همگی خداحافظی کرد و از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید. و راهی جبهه شد. جبهه‌ای که از حدود سه سال پیش که او به عنوان بسیجی در آن خدمت می‌کرد، تاثیر فراوانی بر او و خانواده‌اش گذاشته بود. او از پایگاه مالک اشتر تهران به جبهه اعزام شد و سرانجام قلب سیدرضا در حالی که تازه وارد بیست و چهار سالگی شده بود، در تاریخ سی‌ام خرداد 1365 در فاو عراق بر اثر ترکش خمپاره دشمن که به سینه‌اش اصابت کرد، از کار ایستاد و او به سوی معبود ازلی و ابدی رهسپار شد. پیکر مطهر شهید پس از تشییع در زادگاهش به خاک سپرده شد. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️شهید رضا یحیایی در دهم شهریورماه 1347 در اراک و در خانواده‌ای مؤمن و متدین، دیده به جهان گشود. خانواده‌ای که در آن پرورش یافت، از کسانی بودند که از روزهای اول انقلاب و در سال‌های جنگ تحمیلی همراه و همدوش مردم در خدمت انقلاب بودند. مادرش می‌گوید: سال آخر دبیرستان بود، خواست برود جبهه و ما موافق نبودیم. به خاطر این که برادرش در آن زمان در جبهه بود، به ایشان می‌گفتیم: اجازه بدهید برادرتان بیاید؛ بعد شما بروید. یک روز که ما رفته بودیم برای بدرقه بچه‌های رزمنده از جلوی درب سپاه، هنگام اعزام نیرو، ایشان یک دفعه غیبش زد. هر چه دنبالش گشتیم، او را پیدا نکردیم. رفته بود زیر صندلی اتوبوس قایم شده بود که بتواند برود منطقه و خط مقدم. در این هنگام شهید مهدی اسماعیلی ایشان را دیده بود و آمد پیش من گفت: خاله، رضا عقب اتوبوس قایم شده که برود جبهه و چون مدارکش کامل نبود، ایشان را نبردند و وقتی از اتوبوس پایین می‌آمد، کلی به ما غر زد که چرا با رفتن ایشان مخالفت می‌کردیم. در این ایام با فرمان امام(قدس سره) سیل خروشان نیروهای بسیج عازم کرمانشاه شد و در این بین رضا نیز به عنوان بسیجی گردان علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) از لشکر 71 روح‌الله(قدس سره) خود را به جبهه رساند. عملیاتی عظیم با نام مرصاد علیه منافقین آغاز شده بود که او نیز در این عملیات شرکت کرد و در پنجم مردادماه سال 1367 در سه‌راهی اسلام‌آباد به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️با یاد خداوند با عظمت و بلند مرتبه، خداوندی که در حق ما مهربان است، رئوف است، با احسان است و با محبت و با سلام و درود بر شما پدر خوبم، امیدوارم که حال شما الحمدالله خوب باشد، و کار و تلاش روزانه به شما قوت قلب و ایمانی قوی همراه با صبر و پایداری عنایت بفرماید، امیدوارم که خسته نباشید و سلام فرزند خود را از مناطق کردستان بپذیرید و با سلام بر شما مادر بزرگوارم، مادر عزیزم وقتی آن روز از نزد شما رفتم واقعاً ناراحت شدید که چرا به شما گفتم نباید همراه من تا باغ ملی بیایی. مادر جان! مرا ببخش، ... و با سلام بر شما برادران خوبم و خواهر گرامی‌ام ... پدر و مادر عزیزم! حال من الحمدالله خوب است، نگران حال من نباشید، ... در ضمن از اوضاع و احوال خودتان برایم بنویسید. دیگر عرضی ندارم موفق باشید. ... تلفن زدم و از احوال داداش کریم جویا شدم که خب خدا را شکر که الحمدالله به خیر مسئله حل شد و امیدوارم که هر چه زودتر داداش حالش خوب شود و ... سلام مرا خدمتش برسانید و بالاخره به او بگویید که من دوست داشتم در آنجا باشم یا اگر کاری از دستم بر می‌آید، انجام دهم. شهید محرم غلامی یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️ امین‌الله را خداوند در اولین روز شهریورماه سال 1346 در روستای میچان از توابع شهرستان اراک به علی‌اکبر و همسرش هدیه داده بود. پدر کشاورز بود و از دسترنج کریمانه‌اش، خانواده ساده‌زیست و قناعت‌ورز او روزی می‌خوردند. امین‌الله، در دامان پر مهر پدر و مادری مهربان و دلسوز دوران کودکی را سپری کرد و با آیین مسلمانی و مهرورزی آشنا شد و دل در گرو دوستی اهل‌بیت(علیهم السلام) بست و کربلا را نقطه‌ی عطف زندگی‌اش می‌دانست. با مکتب اباعبدالله الحسین(علیه السلام) که درس حریت و آزادی است، آشنا شد و تا آخرین روز حیات، نمازش را ترک نکرد. در همان روستا قدم در راه مدرسه نهاد و تا سوم راهنمایی درس را ادامه داد و در کنار آن، به پدر در کارهای کشاورزی کمک می‌کرد. دوست داشت تا مستقل باشد و هزینه‌های زندگی را خود تأمین کند. بعد از گرفتن مدرک سوم راهنمایی، برای رفتن به جبهه آماده شد. به هر شکلی که بود از خانواده اجازه گرفت و به عنوان پاسدار وظیفه گردان زرهی، به لشکر 17 علی ابن ابی‌طالب(علیهما السلام) رفت و بعد از آموزش‌های نظامی به جبهه اعزام شد. پس از حدود سیزده ماه نبرد دلاورانه و حضور در چندین عملیات، سرانجام در هفدهمین روز از مردادماه سال 1366 در منطقه‌ی خرمشهر در یک عملیات پدافندی به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای میچان به خاک سپردند. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️خدایا تو می‌دانی که ما در جنگ و خون‌ریزی ابنای بشر پیش قدم نبودیم. جنگ را به ما تحمیل کردند و وقتی این چنین شد و دشمنی غدار به خاکمان تجاوز کرد؛ جوانان دلاور این مرز و بوم، از هر گوشه و کنار سرزمین‌مان با ندای مولا و رهبرشان به دفاع پرداختند. شهری و روستایی، پیر و جوان، با هر دین و آئینی مرگِ با شرافت را برگزیدند و خوشا به حال آنان که در این راه شهادت نصیبشان شد. یکی از این شهدا، شهید نبی‌الله بیگی است. او در سال 1340 در روستای لنجرود از توابع شازند در خانواده‌ای متدین و با تقوا چشم به جهان گشود و در سن هفت سالگی به دبستان رفت و تا پایان کلاس اول راهنمایی درس خواند؛ ولی به دلیل پاره‌ای از مشکلات در روستا، درس و مدرسه را رها کرد و در کنار خانواده به کار و فعالیت پرداخت. در سال 1356 ازدواج کرد. در سال 1360 به خدمت مقدس سربازی رفت و به عنوان سرباز گروه 33 توپخانه ارتش هجده ماه در منطقه جنگی جنوب علیه دشمن جنگید و در این راه یک بار بر اثر اصابت ترکش مجروح شد. پس از بهبودی مجدداً به منطقه جنگی اعزام شد تا این که سرانجام در تاریخ بیست و پنجم اسفند ماه سال 1360 در منطقه کرخه نور، هدف ترکش خمپاره قرار گرفت و به لقاءالله پیوست. پیکر شهید در نوروز 1361 در هیاهوی نوروزی کودکان لنجرود با بدرقه مردم روستا در آرامگاه ابدی‌اش به خاک سپرده شد. او در آخرین مرخصی جمله‌ای را تکرار می‌کرد: اگر فرمان دهد رهبر، به دست گیرم مسلسل را و با دشمن بگیرم جنگ، به یاری خداوند. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️شهید محمد صادق رادمرد در چهاردهمین روز آذر ماه سال 1349 در روستای داودآباد از توابع شهرستان اراک و در خانواده‌ای مذهبی و متدین و روستایی که صفا و صمیمیت و یکرنگی اهالی روستا را داشتند، دیده به جهان هستی گشود. در دوران کودکی‌اش با نماز و قرآن آشنا شد. در مهاجرت با خانواده به شهر اراک تحصیلاتش را آغاز کرد. پدرش می‌گوید: به مسجد علاقه داشت و هرگاه من به مسجد می‌رفتم او نیز می‌آمد و نمازش را در مسجد اقامه می‌کرد. با موفقیت توانست تحصیلاتش را پشت سر بگذارد در سال سوم دبیرستان در رشته اقتصاد تحصیل می‌کرد که عزم جبهه کرد. او پس از سپری کردن یک دوره آموزشی 45 روزه در پادگان 21 حمزه سیدالشهداء(علیهم السلام) به جبهه اعزام شد و بعد از نزدیک به دو ماه حضور در جبهه در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه‌اش در بیست و ششم مرداد ماه سال 1366 به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️بارالها تو را سپاس می‌گویم که بار دیگر نظر لطفت شامل حال این بنده گنه‌کارت گشت که بتوانم بار دیگر به جبهه بیایم و با دشمنان تو و دشمنان دینت ستیز کنم. خدایا ما پاسداران با امام(قدس سره) و شهدا پیمان بسته‌ایم تا آخرین نفس از اسلام و قرآن دست بر نداریم و تا آخرین قطره خون از اسلام و مملکت خود پاسداری کنیم و از هیچ‌کس هراسی نداریم زیرا اگر بکشیم، پیروز و اگر کشته شویم به آرزوی دیرینه خود رسیده‌ایم و از خدای مهربان می‌خواهم اگر لیاقت شهید شدن را داشتم مانند مولایم و سرورم امام حسین(علیه السلام) جان دهم و سر در بدن نداشته باشم. تا بلکه با دادن سرم بتوانم دینم را به اسلام ادا نمایم و خدا گناهان مرا ببخشد و مورد عفو خود قرار دهد. و به برادرانم سفارش می‌کنم که بعد از من اسلحه‌ام را برداشته و بر صفوف در هم ریخته دشمن حمله‌ور شوند و مرا حلال نمایند. و ای خواهرانم! شما هم زینب(علیها السلام) وار با حفظ حجابتان و رساندن پیام شهدا به خواهران حزب‌اللهی مشت محکمی بر دهان یاوه‌گویان شرق و غرب بکوبید. اما ای پدر و مادرم! من می‌دانم که نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم اما از شما تقاضا دارم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید و برای من دعا کنید تا خداوند مرا ببخشد و در مجلس من کمتر گریه کنید و از مجلس‌های پر خرج دوری کنید. از تمامی بستگان، دوستان و آشنایان حلالیت می‌طلبم. (ضمناً اگر جنازه داشتم، مرا در بهشت‌زهرای اراک دفن نمایید.) التماس دعا، بنده حقیر خدا، احمد قاسمی 27 / 09/65. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️شهید جواد فرجی در بیست و نهم اردیبهشت‌ماه سال 1347 در قم متولد شد. دو ساله بود که با خانواده به شهر اراک مهاجرت کردند و او تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی را در این شهر پشت سر گذاشت. از سال‌های نخست جنگ تحمیلی با پیوستن به بسیج دوره‌های آموزشی را پشت سر گذاشت و در شانزده‌سالگی برای اولین بار عازم جبهه شد. در بازگشت از مناطق عملیاتی ارتباطش با سپاه و بسیج حفظ شد و پس از مدتی به عضویت سپاه درآمد. او تا زمان شهادت چهار مرحله به مناطق عملیاتی اعزام شد و دو بار نیز مجروح شد اما پس از طی کردن دوران نقاهت بلافاصله به جبهه اعزام می‌شد و در کنار هم‌رزمانش به دفاع می‌پرداخت. جواد در آخرین اعزامش در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و پس از ماه‌ها هنگامی که به عنوان فرمانده دسته در گردان علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) لشکر 17 علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) خدمت می‌کرد، در سوم شهریورماه سال 1366 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️شهید غلامعباس سلیمانی فرزند علی اوسط در سی‌ام مردادماه 1336 در روستای گوار از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. دوران کودکی را در روستا به کار و تحصیل اشتغال داشت و پس از دوره راهنمایی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در اراک به پایان رساند. برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان وارد دانشگاه شد و با سعی و تلاش ادامه تحصیل می‌داد. با آغاز حرکت‌های مردمی علیه حکومت پهلوی به صف مبارزان انقلاب اسلامی پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌های اول انقلاب همراه و هم‌دوش مردم فعالیت می‌کرد. او در بیست و یکم بهمن‌ماه مصادف با 11 محرم هنگامی‌ که در تظاهرات شرکت داشت، متوجه شد که برای مجروحین تظاهرات نیاز به خون می‌باشد لذا سریع خود را به بیمارستان ولی‌عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اراک رساند. مأمورین رژیم از ورودش به بیمارستان جلوگیری کردند و او که از نیاز هم‌وطنانش به خون مطلع بود با نیروهای مستقر در محوطه بیمارستان درگیر شد و توسط آنان به ضرب گلوله از پای درآمد. پیکر مطهر شهید دو روز به طور ناشناس در سردخانه بیمارستان ولی‌عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اراک باقی ماند و پس از آن با پیگیری‌های خانواده‌اش تحویل و در روستای گوار به خاک سپرده شد. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️شهید صاحب موسی المرادی در پانزدهم آذر ماه سال 1347 در بغداد و در خانواده‌ای ساده و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و از نوجوانی با پیوستن به مجاهدین عراقی مبارزه با رژیم بعث عراق را شروع کرد و پس از مدتی به سپاه بدر پیوست و آموزش نظامی را پشت سر گذاشت. او در سال های دفاع مقدس با رزمندگان ایرانی در جبهه حضور داشت و پس از ماه ها جهاد با حکومت عراق هنگامی که با گردان شهید صدر در عملیات کربلای دو شرکت کرده بود در منطقه چومان مصطفی به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در شهرستان اراک به خاک سپردند تا نشانی باشد بر جنایتکار بودن دشمن بعثی و جنگ طلبی آنها و سندی برای مظلومیت و حق طلبی مردم مظلوم شیعه. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
✍️بسم الله الرحمن الرحیم از طرف علی‌محمد کحالیان. با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری انقلاب اسلامی ایران. حضور محترم پدر بزرگوارم سلام. پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه ایزد یکتا خواسته و خواهانم. باری خدمت مادر عزیز و مهربانم دعا و سلام مخصوص می‌رسانم و احوالپرسی می‌نمایم. خدمت برادران عزیزم. ... باری پدر جان! ما یک حمله مهمی در پیش داریم، اگر شهید شوم یک اعلامیه برایم بنویسید که هر کس چیزی از من طلب دارد، بیاید پس بگیرد و هر کس هم از من ناراحتی یا کدورتی دارد، مرا ببخشد. ... باری پدر جان و مادر مهربانم! هر گاه که نماز خواندید اگر توانستید 2 رکعت هم برای من بخوانید. ... من خیلی گناهکارم. من خیلی به شما و مادرم بدی کرده‌ام. پدر جان! من از شما این خواهش را دارم که مرا حلال کنید و از مادرم هم خواهش کنید شیرش را به من حلال کند. دیگر عرضی ندارم و بیش از این هم وقت شما را نمی‌گیرم خدا نگهدارتان باد. قربان شما علی‌محمد. مورخ 3/6/60 یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm