شادوماد
چند روز بعد از ازدواجش بود که با سمت فرماندهی تیپ یکم لشکر هفده علی این ابیطالب در عملیات شرکت والفجر سه شرکت کرد.
توی مهران صدایش میزدند "شادوماد"
میخندید و جلو میرفت: خط به خط.
شبها یک قراری با خودش گذاشته بود. همه که میخوابیدند، تازه او بلند میشد میرفت خیلی آرام کفِ پای همهی رزمندهها را میبوسید، با چشمهایی که از اشک خیس شده بودند.
راوی: کریم آنجفی
#سردارشهیدرحیمآنجفی
#عام_رحیم
#گلبرگ_سرخ
یادمان شهدای گمنام
@shohadayeegomnamm