eitaa logo
🌷حرم‌شهداگمنام‌واوان،خواهران🌷
250 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
219 ویدیو
2 فایل
🌷کانال اطلاع‌رسانی‌ برنامه‌های فرهنگی و مذهبی حرم شهدا.خاطرات شهدا.عکس🌷 🚫ورود آقایان ممنوع🚫 🔸️ارتباط با ادمین: @Shahhideh 🔹️واحد خواهران حرم شهدای گمنام واوان🔹️ 🔸️معرفی کانال جهت عضویت: 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💢یکی از همیشگی مصطفی بود و همیشه دعای بود ولی اواخر دیگه نمی گفت مامان دعا کن شهید بشم، 💢 یه روز زنگ زد گفت: مامان دعا کن اون چه که اتفاق بیفته، اگر شهادت مؤثرتره اتفاق بیفته 😔 💢گفتم: عزیزم معلومه اگر بمونی بیشتر میتونی کنی ولی اگر شهید بشی...😔🌹 گفت: کسی که شهید میشه دستش بازهست و بیشتر میتونه کنه. 💢 حتی شهادت برای خودش نخواست، بخاطر اینکه بتونه دستگیری کنه.👏😔 و تازه متوجه شدم از مؤثرتر بودن یعنی چی. 💢وقتی پیام میدن که رو جمع کردن از خونه و یا کاملتر شده ویااینکه فعالیت فرهنگی درجهت ارزشهای اسلامی میشه، 💢 به آرزوی یقین پیدا کردم، دوست داشت اون چیزی که بود برایش رقم بخورد🌹😔😔 پ ن: عکس فوق مربوط به شهیدمصطفی صدرزاده هستش که شهید با هزینه شخصی خودشون تاسیس کردن 🌷 🍃❤️ @shohadayegomnamevavan
🔸 سجاد خیلی انسان خوش رو، و با ادبی بود. از اونجایی که من باسجاد رفیق بودم نمی دونم چی شد یه دفعه گفت: ما خیلی آدم های بیچاره‌ایی هستیم😔 با تعجب گفتم: چرا؟ با یه نگاهی گفت: آخه ما پدر نداریم. گفتم: هان⁉️ گفتم: یعنی چی؟ 🔹گفت: پدرمون نیست دیگه مگه تو امام زمان(ارواحنافداه) رو نمیشناسی؟ گفتم: چرا نمی شناسم من "نوکر اقا صاحب الزمان" هستم، تازه فهمیدم چی میگه دو زاریم افتاد😞 🔸 منظور سجاد این بود که در نبودن امام زمان (ارواحنافداه) ما پدر نداریم❌ چون اعتقاد داشت که ما بچه شیعه ها فرزندان امام زمان هستیم و در نبود اقا پدر نداریم و اخر این قضیه بهم گفت: "رفیق همیشه غصه امام زمانت رو بخور که امام زمان هم خریدارت باشه."  بغضم گرفت و رفتم..😔 🔹و خدا شاهد هر وقت سجاد رو میدیدم یاد اون حرف می افتادم. "غصه امام زمانت رو بخور که امام زمان هم خریدارت باشه."👌 راوی: دوست شهید @shohadayegomnamevavan
🌷حرم‌شهداگمنام‌واوان،خواهران🌷
از لحظه ای که از مسجد برگشته بودم،حالم دست خودم نبود.انگار یک چیزی روی قلبم سنگینی میکرد.مدام با خودم حرف میزدم یکی از خانم های مسجدی موقع صحبت سر دردِ دلش بازشد و درحالی که اشک می ریخت گفت:دخترم تازه نامزد کرده،ولی پول کافی برای جهیزیه نداریم.شما دلت پاکه دعاکن مشکل ما حل بشه. آن خانم را خوب می شناختم.شوهرش مرحوم شده بود حقوق و درآمدی هم نداشتند این مادر دست تنها مانده بود و چند دختر دم بخت و کلی هزینه های زندگی. از دست خودم که کاری ساخته نبود.میدانستم شرایط کربلایی هم چندان خوب نیست که بتواند کمک کند.هرچه درامد داشتیم یا خرج زندگی میشد یا صرف بدهی و قسط وام هایی که برای ساخت خانه و جهیزیه دخترها گرفته بودیم. زکریا که از محل کارش به خانه امد هنوز حرف نزده حالم رافهمید. من که منتظر بودم با یک نفر صحبت کنم داستان را برایش تعریف کردم و گفتم:کاش میشد یه جوری کمکشون میکردیم ولی حیف شرایط جور نیست و خودمونم اوضاع خوبی نداریم. زکریا کمی به فکر فرو رفت و گفت:دست و بال من هم زیاد باز نیست خرج و مخارج زیاده ولی شاید بتونم یه کم پول قرض بگیرم تا کار این بنده خدا راه بیفته. گفتم:مگه واجبه وقتی خودمون پول نداریم. زکریا گفت:اونا که دستشون به جایی بند نیست.ما قرض میگیریم بعد خودمون خرد خرد پول مردم رو برگردونیم ان شاالله هروقت پولو جور کردم خودت با اون خانوم و دخترش برو هرچی دوست داشتن برای جهیزیه بخرید. دو-سه روزی از این ماجرا گذشت.داشتم برای نماز مغرب به مسجد می رفتم که زکریا صدایم کرد.مقداری پول را داخل یک نایلون پیچیده بود،به دستم داد و گفت:این پول رو میدی به همون خانوم که برای جهیزیه دخترش کمک میخواست. تعجب کردم.مشخص بود که پول کمی نیست.با نگرانی پرسیدم:مادر از کی قرض گرفتی؟مطمئنی کم نمی آری؟ لبخندی زد و گفت:از یه بنده خدایی قرض گرفتم.قرار شد چند ماهه بهش برگردونم.نگران نباش،ضامن کار خیر خود خداست.از هر دست بدی از همون دست پس میگیری. پیشانی اش را بوسیدم و گفتم:خدا ازت راضی باشه.خیر ببینی از جوونی ت،همین امشب با اون خانم هماهنگ میکنم که فردا با دخترش بریم بازارقزوین خرید کنیم. زکریا گفت:نه ننه!پیش خودم فکر کردم اگه اون خانمه بدونه کی کمکشون کرده،هروقت مارو ببینه شرمنده و خجالت زده میشه.این پولو بذار توی سجاده نمازش که اصلا متوجه نشه از کجا اومده. نایلون را همان طور گره خورده با خودم به مسجد بردم.منتظر فرصت مناسب بودم که نایلون پول را داخل جانماز ان خانم بگذارم. تکبیره الاحرام نمازکه گفته شد،چند لحظه ای صبر کردم.همه که قامت بستند ارام جلو رفتم و پول را زیر جانماز آن خانم گذاشتم و رد شدم. فکر میکردم ماموریتم را به خوبی انجام داده ام،اما وقتی فردای همان روز دا‌شتم از وانتی سرکوچه سبزی میخریدم،آن خانم را دیدم. هرچه ریسیده بودیم پنبه شد.من را کناری کشید،با بغض صورتم را بوسیدوگفت:رقیه خانم من متوجه شدم که شما اون پولو زیر جانمازم گذاشتی.خدا ازت قبول کنه.مارو شرمنده کردی.هروقت پول دستم اومد حتما بهت برمیگردونم. یاد حرف زکریا افتادم که گفته بود دوست ندارد شرمندگی یک مادر دست تنها را ببیند.با دست پاچگی گفتم:پول که از طرف من نبود.یه بنده خدا کمک کرده.من فقط واسطه بودم.نیازهم نیست پس بدی،چون هدیه بود نه قرض. هرچقدر اصرار کرد کسی را که کمک کرده معرفی کنم،درجوابش گفتم:خودش راضی نیست اسمشو ببرم.شتردیدی ندیدی.یه قراری بوده بین خودش و خدای خودش. چشم هایش پراز اشک شد.دست هایم را گرفت و گفت:پس بیزحمت این پیغامو بهش برسون و بهش بگو که من و دخترم همیشه دعاش میکنیم.فکرکنم با این پول بتونیم بعضی از وسایل جهیزیه ای رو که دخترم دوست داره بخریم.الهی هرکسی که گره از کار ما باز کرده خدا هرچی میخواد بهش بده. 📚کتاب کاش برگردی،صفحه۱۲۱ @shohadayegomnamevavan
. 🌹 ! . 🌸 در تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند . 🌻 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش در و قولی که به زائرانش می دهددل آدم را گرم و امیدوار می کند . 🌹وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی... . 🌼 سلام علیکم و رحمه الله . 🌺 شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد . 🍃 خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد . 🌸 را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند . 🌻 انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با می رسد . 🌼 برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است . 🌼 از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است . 🌷 هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) . 🍃سه چیز را هر روز تلاوت کنید: . 🌻1- زیارت عاشورا . 🌸 2- نافله . 🌼 3- زیارت جامعه کبیره . 🌿 اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم . 🌸 من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود . 🌼 خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید . 🌹 همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید . 🌷خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید . 🌺 همه شما را به جان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود . 🌷 السلام علیکم . 🌻 . 🌼 . 🌺 آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای مفقودالاثر یگان فاتحین @shohadayegomnamevavan
متولد 59 و از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که همراه با شهید سعیدنژاد در حمله هوایی رژیم صهیونیستی در ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ در سوریه به شهادت رسید. وی اصالتا اهل خوزستان بود که وصیت کرده بود در کنار شهید لطفی نیاسری در قم به خاک سپرده شود. از وی نیز سه فرزند به نام های عباس ، محمدصادق و فاطمه به یادگار مانده است. @shohadayegomnamevavan