🌹#همسران_بهشتی_پایگاه_شهید_بهشتی
.
🔹میگویند از دامن زن مرد به معراج میرود.ما معنای واقعی این چند کلمه را به چشم دیدیم.ما دیدیم که در روزگاری ، همسرانی برای اینکه کنار همسرانشان باشند ، زیبایی های خطه ی سرزمین شمال و هوای مطبوعش را به گرمای طاقت فرسای جنوب و زندگی در یک پایگاه نظامی ترجیح دادند.
.
🦋ما دیدیم که آنها با سن و سالی کم چگونه مردانی بزرگ و فرماندهانی غیور پروراندند.ما دیدیم که آنها درد هجرت و دوری و فراق یار را برای حفظ اسلام و ایران عزیز با آن سن کم به جان خریدند.ما دیدیم که آنها برای فرزندانشان هم مادر بودند و هم پدر.یادم هست صدام تهدید کرده بود که پایگاه شهید بهشتی اهواز را بمباران میکنم.ما دیدیم که بعد این تهدید سردار شهید صحرایی مصاحبه کرد و گفت : به صدام بگویید که تا جنگ تمام نشده من و خانواده ام از این پایگاه به رستم کلای بهشهر نخواهیم رفت.
.
🦋ما دیدیم دلشوره ی آنها را قبل و بعد عمليات ها ، که تو پایگاه منتظر خبر شهادت عزیزانشان بودند .ما #ایثار را ، #اقتدار را ، #شجاعت را ، #دلتنگی را ، #چشم_انتظاری را ، #صبوری را ، #زیبایی را در وجود این ساکنین بهشتی پایگاه شهید بهشتی اهواز دیدیم.آری،ما تا ابد مدیون شماییم.🇮🇷
.
🔸در خیالاتخودم در زیربارانی کهنیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست.
🔸می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
🔸چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی ،دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
🔸وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو.پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
✅@shohadayeiran57
🌹 #گهواره
.
🔹رفقا سالهاست که حس کردم باید این نسل طلایی را همچون گنجی در قالب هنر استخراج کرد و برای آیندگانمان به یادگار گذاشت ...هشت سال مشغول عکاسی
از والدین شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلام ... از شرق استان گلوگاه ، تا غرب استان #رامسر.
در این سالها از مادران و پدران شهدای زیادی عکاسی کردم.#دلتنگی ها ، #یادگاری ها ، #اشک ها و #لبخندهای زیادی را لنز دوربینم در خودش گنجاند...
.
▪️دیروز در یکی از روستاهای #مازندران ( روستای برگه)، خدمت مادری رسیدم که
هنوز گهوارهی #شهیدش را بعد ۴۴ سال تاب میداد و برایش لالایی میخواند و اشک میریخت.خیلی برام ثبت این لحظه سخت بود..میگفت پسرم ۱۶ روز تازه رفته بود جبهه که تو فاو شهیدش کردن.۱۶ ساله هم بیشتر سن نداشت ، تو جبهه هم امدادگر بود.گفتم حاج خانم چرا بهتون میگن ام المصائب ؟
.
▪️گفت یه روزی ۴ تا مرد تو خونه م بود.شوهرم تو سانحه تصادف از دست دادم ، یک پسرم دوران کرونا ، یک پسر دیگه م تازه از سربازی برگشته بود اونم تو تصادف ، پسر اولم که رحمت بود تو منطقه شهید شد و من شدم تنهای تنها....گفتم مادر آرزوت چیه ؟ گفت به والله هیچ آرزوی توی دنیا ندارم ، جز دیدار رهبر ( سید علی خامنه ای) من فقط یک بار ببینمش ، بعدش سرم و میزارم میمیرم.
(📷📝 احمدی اتویی_
📆یکشنبه_۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ )
.
#عکاسی
#شهدای_امدادگر
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
#شهدای_ایران
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57